شهدعشق
شهدعشق

شهدعشق

کتابفروشی سنگر است

من را که تبعید کردند منتظر نتیجه کنکور بود. گفت: «بابا! هر جور شده کتاب فروشی رو باز نگه می دارم. این جا سنگره، نباید بسته بشه.» جواب کنکور آمد، دانشگاه شیراز قبول شده بود. پیغام دادم «نگران مغازه نباش، به دانشگاهت برس.» نرفت، ماند مغازه را بگرداند.

یادگاران، کتاب شهید زین الدین

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.