شهدعشق
شهدعشق

شهدعشق

بابا

 


بابای من زنــده است
فقــط
بعد از جبهه رفتنش
در یــک قاب عکس
تاقچه نشیــن شد ... 

نظرات 2 + ارسال نظر
مجتبی جمعه 18 مهر 1393 ساعت 23:04

آقـ❤ـا جـان نـخوان
هـر دوشنـبـه و پـنـج شنبـه داغ ِ
دل تـازه میکـنی کـه چـه ؟

* کـم غصـه داری ؟
پـرونـده من کـه خـوانـدن نـدارد عـزیـز دل
خستـه ام از ایـن احسـاس هـای فـلـه ای ؛
پُـرَم .. بـدجور

* نـه ! مـن یکی اهل عمـل نمیشـوم
راوی ارونـد میگفت کـه تـو روی مـا
حساب بـاز کـرده ای ؛
**جـسارت است ولی ، مـعطـل مـن یـکی نبـاش

الهی العفــــو ...

[ بدون نام ] چهارشنبه 16 مهر 1393 ساعت 22:42 http://mehrabaniha.blogsky.com

روزها از پی هم در گذرند
و ما در پی این سهم بزرگ
می دویم در شب و روز
که بگوییم هستیم
بودن، خواستن ماست
و در آخر
حسرت،
سهم ما می ماند
"آه!...
بودیم در همه ی این سالها
بودیم
و چه دیر فهمیدیم...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.