شهدعشق
شهدعشق

شهدعشق

سردار شهید محمدابراهیم همت

داشت محوطه رو آب و جارو می کرد.
به زحمت جارو رو ازش گرفتن
ناراحت شد و گفت : بذار خودم جارو کنم
اینجوری بدی های درونم هم جارو میشن
کار هر روز صبحش بود،کار

هر روز یه فرمانده لشگر..


(( شهید ابراهیم همت ))


♥•٠·˙♥•٠·˙♥•٠·˙♥•٠·˙♥•٠·˙

نظرات 1 + ارسال نظر
نجوای سحر شنبه 24 آبان 1393 ساعت 20:00

جـــای شـــُهـــدا خــالــی

جای "شهید دقایقی" خالی که توی وصیت نامه خطاب به همسرش نوشت:
"اگر بهشت نصیبم شد منتظرت میمانم..

جای "شهید زین الدین" خالی که میگفت:
در زمان غیبت امام زمان به کسی منتظر میگویند که منتظر شهادت باشد...


جای "شهید همت" خالی که خانمش میگفت:
همیشه به شوخی بهش میگفتم اگه بدون ما بری گوشتو میبرم..
اما وقتی جنازه رو اوردن دیدم که اصلا سری در کار نیست...

جای "شهید حسن آبشناسان" خالی که
همسرش گفت:
لباسهای خونی همسرم را گذاشته بودند داخل یک کیسه پلاستیک..
روز سوم که خانه خلوت تر شد رفتم کیسه را آوردم...
خون هم اگر بماند بوی مردار میگیرد. با احتیاط گره اش را باز کردم و لباسها را آوردم بیرون..
بوی عطر پیچید توی خانه...
عطر گل محمدی.
بوی عطری که حسن میزد..

جای "شهید علمدار" خالی که میگفت:
برای بهترین دوستان خود دعای شهادت کنید
ای شُهدا
برای مــا حمدی بخوانید که شُما زنــده ایــد و مــا مـُـرده ...!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.