شهدعشق
شهدعشق

شهدعشق

آرزوی شهادت

دعا کنید شهید "باشیم" نه اینکه فقط شهید" بشویم"! اصلا تا شهید نباشیم، شهید نمی‌شویم...
تا حالا فکر کرده‌اید پشت بعضی دعاهای شهادت، یک جور فرار از کار و تکلیف است. سریع شهید شویم تا راحت شویم!
اما دعا کنید قبل از این‌که شهید بشویم، یک عمر شهید باشیم، مثل حاج قاسم سلیمانی که رهبر به او می‌گوید تو خودت شهید زنده‌ای برای ما...
مثلا هشتاد سال شهید باشیم. شهید که "باشیم" خودش مقدمه می‌شود تا شهید هم "بشویم"،
"ان شاءالله"...

آرزوی شهادت

همه مان در آرزوی شهادت هستیم
اما بینمان چه کسی حواسش به منجلاب و سیم خادردار نفسش هست..چه کسی هست؟؟!!!!!!
وچرا فقط لقلقه ی زبانمان شده دلم در انتظار شهادت است
اللهم عجل شهادتــــ ، اللهم ارزقنا شهادت به حق حضرت زهرا..
چه تلاشی میکنیم که از میدان مین گناه شیطان بیرون رویم و نرویم در تیررسش ‌که مورد هجومش قرار نگیریم چه تلاشی میکنیم که شرمنده مادرمون حضرت زهرا و شهدا نشیم ...چه تلاشی هست؟!!
و ان شالله که به حق خون شهدا بین رمل های سرسخت شهادت پایدار شویم و عبدالصالح و با عاقبت خیر از دنیا به آسمون پرواز کنیم..

آزوی شهادت

دلم شهادت می خواهد!...

مردن را که همه بلدند!...
من دلم ازهمین تابوتها میخواهد!
از همین ها که بوی عشق میدهد!
دلم گرفته شهیدان.شما مرا ببرید!
مرا ز غربت این خانه تا خدا ببرید!
مراکه خسته ترینم.کسی نمیخواهد!
کرم نموده دلم را.مگرشما ببرید!

شهادت....


شهادت شهد شیرین رضای حق است

شهادت عبارت تمام وکمال اعتماد واعتقادبه خداست.

شهادت تکامل وجودی روح پرخروش و جوشش ،ولی در عین حال مطمئن و آرام شهید است.

شهادت ارث بزرگ اولیـاء خداست.

شهادت نهایت یک حماسه و ایثار است.

شهادت غایت آرزوی رزمندگان راه خداست.

شهادت فریاد رسای اسلام بر ظلم ظالمان است.

شهادت مایة عزت مسلمین است و شهید احیاء کنندة این معناست.

شهادت بهای زحمات ومشقات شهید است.

شهادت قد بلند کردن ،استواری و شکست ناپذیر است .

شهادت قتل در راه خداست.

شهادت مردن نیست بلکه حیاتی دوباره است

شهادت بانک رحیل تشنگان وصل بخداست و شهیدواصل به این معناست.

شهادت بشارت نابودی ظالمان و ستمگران اس

شهادت پیام آور عزت وفتح است

شهادت اتمام حجت با کافران و ملحدان است

شهادت فیض عظما و فضلی از جانب خداست

شهادت وسیلة رسیدن به قرب حق تعالی و وعدة تخلف ناپذیر سبحانه تعالی است .

انتظار شهادت


✔هر وقت براے مرخصے مے آمد،همیـטּ که مے رسید دم در خانه و مرا مے دید
مے خندید و مے گفت: سلام بر پدر شهیـ❀ـد!خوبے پدر شهیـ❀ـد!
با خنده دنبالش میکردم که نگو ایـטּ حرف رو پسر!
اما حالا که همه میگـטּ سلام پدر شهیـ❀ـد
دیگه یوسفے نیست که دنبالش کنم. . .₪
ܜܔ✿
خبرش که امد، دلم خالے شد،
ولے،زیاد تعجب نکردم.
انگار منتظر همیـטּ خبر بودم.
ایـטּ اواخر چشمانش برق خاصے داشت.
از هماטּ برق چشمانش، پیش پیش خبرش را مے دانستم.
خبرش که آمد، تعجب نکردم.₪
▬▐ولے کمرم شکس✘ــت▌▬

【شهیـ❀ـد یوسف فدایے نژاد】

فرمول شهادت

فُـــرمـول شَـــهآدَت :

کَـــمـی خـــلوص نیـــت + عمـــل پــیــش چــشـم خـــدا نــه فقــط جــلوی چشـــم خـــلق خـــدا !
همـــین !
اللــهم ارزقـــنا ...




حسرت شهادت

هر کس صادقانه از خداوند شهادت بخواهد

خداوند او را به مقام شهادت می رساند هر چند در بستر بمیرد.

پیامبر اعظم (ص)


لحظه مرگ ما، روز و ساعتش معین است...

ولی خوشا به حال کسانی که چگونه رفتنشان را انتخاب میکنند و بدا به حال آنها که بی اختیار می روند.

دانشجوی شهید جاویدالاثر عبدالرضا علیخانی

اللهم الرزقنی شهادة فی سبیلک تحت لواء ولیک


گویند مرا به رسم رفاقت دعا کنید
اما شما فقط مرا به قصد شهادت دعا کنید
التماس دعای شهادت

طلب شهادت

** از خـــداونــد درخواســـت شهــــادت کـــن**

اگـــر خداونـــد فرمـــود:


لیـــاقــت شهـــادت را نـــداری....

بگــــــو:

مگـــر آنچه را که تـــا به حال به من داده ای لیاقتش را داشته ام؟!

کدامین نعمتت را لایق بـــوده ام ؛

که حالا برای این لیـــاقت داشــته باشــــم؟!

مگـــر شمــا تـــا به حال در بـــذل نعمت هایت ،

به لیـــاقت مـــن ِ روسیـــاه نگاه کــردی؟

**شهـــادت** را هــم به بــاقی داده هـــایت ببـــخش...

" اللهـــم ارزقنــــا توفیــــق الشهـــادة فـــی سبیــلکــــ "


لیاقت

 داشتیم از خط به عقب باز می‌گشتیم، «قائم مقامی‌» در کنارم بود و می‌گفت: «نمی‌دانم چه کرده‌ایم که خداوند ما را لایق شهادت نمی‌داند. گفتم: «شاید می‌خواهد که ما خدمت بیشتری به اسلام و مسلمین بکنیم.» پاسخ داد: « نه من باید شهید می‌شدم و الآن وجدانم ناراحت است. آخر در خواب دیده بودم که شهید می شوم و امام زمان - عجل الله فرجه- دستم را گرفته و به همراه خود می‌برد.»



درهمین حال یک خمپاره 120 کنار ماشین ما به زمین خورد و این بنده ی عاشق به شهادت رسید. هنگام شهادت لبخند بسیار زیبایی بر لب داشت که همه‌مان را مسحور خود کرده بود.گویی مشایعت امام زمان- عجل الله فرجه-  او را چنین به وجد آورده بود.

 راوی : محمد رضایی»

 منبع: «http://arsheeshgh.blogfa.com به نقل از لحظه‌های آسمانی،

عاشق شهادت

[تصویر:  73517016014825512191.gif]


  بسیاری از جوانان پاک نهاد و خالص شیعه، عشق به شهادت را در سینه دارند و دعای قنوتشان "اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک" است اما حقیقت آن است که بنا به فرموده شهید بهشتی " بهشت را به بها دهند و به بهانه ندهند" و همان گونه که سید شهیدان اهل قلم "مرتضی آوینی" فرموده اند:"شهادت تنها مزد خوبان است". دستیابی به امتیازی الهی چون شهادت، یقینا بی زحمت و سختی میسر نخواهد شد. فرزندان انقلاب اسلامی، در کوه های غرب کشور و بیابان های سوزان جنوب، عشق خود به شهادت را به رخ آسمانیان کشیدند و هر آن کس که لیاقت بیشتری یافت، به مراد دل خود رسید.
در عکسی که می بینید، جوانی بسیجی، با پیشانی بند "عتشقان شهادت" مجالی برای استراحت یافته و پس از آن که در سینه خاکریز، سنگری کوچک برای خود کنده، دقایقی آرام گرفته است.

آری برادر! این گونه در تمنای شهادت باید زیست.


رابطه شهدا با حضرت زهرا س



صبح یک روز گرم تابستانی، زیر سایه چادری در هفت‎تپه، مأمن «لشکر خط‎شکن 25 کربلا» لابه‌لای تپه ماهورها، تک و تنها نشسته بودم. نورالله ملاح را دیدم که از دور، در طراز نرم و ملایم نور، با لبخندی از جنس سرور، به طرفم می‌آمد، سرش را از ته تراشیده بود. مهربان کنارم نشست. 


گفت: پسر، قشنگ شدی‌ها! عجبا چرا این روزها، بعضی از بچه‌ها موهاشون رو از ته می‌تراشند! نکنه خبرایی هست و ما بی‎خبریم، عین حاجی واقعی‎ها شدی‌ها! . . . تقصیر که میگن همینه دیگه، نه؟ 

شهید ملاح دستش را روی شانه‌هایم چفت کرد و با لبخندی غریبانه گفت: سید، بذار برات از خواب دیشب بگم. تو هم از اصحاب خواب دیشب من هستی . . . . 

گفتم: من! این یعنی چی؟ خواب! حالا چه خوابی دیدی؟ پسر نکنه جرعه شهادت را تو خواب نوشیدی!‌ 

گفت: برو بالاتر سید، اصلاً یادت هست من همیشه بهت می‌گم که به شکل غریبانه‌ای شهید می‌شم، تو هی به من بخند، ولی دیشب به ظهور رسیدم. بشارتش را گرفتم. 

خندیدم و گفتم: آره، تو از همین حالا سوت شهادتت رو بزن!‌ 

گفت: خواب دیدم همین اطرافم، بعد یکی به اسم صدا زد، نگاهی به دور و برم انداختم، صدا از تو چادر حسینیه گردان می‌آمد، اما صدا یک‏جورایی غریبانه خاص بود، حیرت کردم!؟ مثل اون صدا تا به حال هیچ‎کجا نشنیده بودم. آرام و بی‌تاب و بی‌قرار، گوشه چادر را کنار زدم، پر شدم از عطر ناب، در دم فرو ریختم. ناگهان اندیشه‌ای مثل یک وحی ریخت توی دلم. مقابل تکه‌ای از نور زانو زدم. مثل وقتی که مقابل ضریح آقا علیّ‎بن موسی ‌الرضا می‌خواستم سلام بدهم، با اشک و بغض و بی‌قراری گفتم: 


«السلام علیک یا فاطمة زهرا(س)» 

حال غریبی پیدا کردم، من و حضرت زهرا علیها السّلام 

حضرت فاطمه زهرا علیها السّلام، آقا امام حسن علیه السّلام و امام حسین علیه السّلام دو طرفش نشسته بودند. 
آن‎قدر مبهوت و متحیر بودم که کلامی برای گفتن نیافتم، دوباره سلام دادم، به آقا امام حسن علیه السّلام و امام حسین علیه السّلام به اصحاب عاشورایی به مولا علی علیه السّلام. 

حضرت زهرا علیها السّلام فرمودند: پسرانم، حسن و حسین، سلام خدا بر شما باد، ایشان (نورالله) چند روز دیگر مهمان ما خواهد بود. 

بعد، آقا امام حسین علیه السّلام دست روی سرم کشیدند و من ناگهان از خواب پریدم. 

این بشارت بود. سید جون!‌ مدت‌هاست که منتظرش بودم، واقعیت اینه که تا منتظر نباشی، خونده نخواهی شد. باید آرزو کنی، تا آ‌رزوهات سراغت بیان. بیدار که شدم، وقت اذان بود. وضو گرفتم، فکر کردم که قرار است چند روز دیگه . . . . اصلاً خبر که داری داریم می‎ریم مهران؟ می‎دونی ان‎شاءالله من شهید می‌شم، بشارتش رو گرفتم، می‌دونم که به غریبانگی حضرت زهرا علیها السّلام به شکل غریبانه‌ای هم شهید خواهم شد . . . ان‌شاء‌الله! 

بغض گلویم را گرفت، تو حیرت ماندم. آره ما بر حقیم و این‌ها نشانه آن ظهور حقیقت مطلق است. بلند شدم شهید ملاح را بغل کردم. 

گفت: تو شک داری؟ گفتم: بیا یک شرطی ببندیم، اگه جا موندم، شفاعتم کن. 

عصر روز پنجم از این واقعه، شانزدهم تیرماه شصت و پنج، سربندها که روی پیشانی رفت، به یاد ملاح افتادم. دور و برم را گشتم. آخه قدش بلندتر بود و ته ستون می‌ایستاد. رفتم نزدیکش و گفتم: هی مرد، قول و قرار ما رو که یادت هست؟ 

لبخندی زد و گفت: سید، از همین حالا تو سوتت را بزن. 
طولی نکشید که با رمز یا اباعبدالله الحسین علیه السّلام وارد عملیات شدیم و چند روز بعد در حین آزاد‌سازی مهران، نورالله ملاح، بر بلندای قلاویزان، با اصابت مستقیم راکت هواپیمای دشمن به شکل غریبانه‌ای، مظلومانه شهید شد، و چنان پودر شد که چیزی از جنازه‌اش باقی نماند. در سحرگاه هفدهم تیرماه 65، نورالله مهمان حضرت زهرا علیها السّلام شد.

شهید نشیم...

http://sheklakveblag.blogfa.com/ پریسا دنیای شکلک ها

خوشا آنان که شهید شدند و رفتند و در واقع نرفتند ولی ما که ماندیم و در ماندن خود داریم چون مرداب میشویم.

چی کار کنیم؟؟

کجاست حرکت هایمان؟

نیروهایمان کجارفته است؟

خدایا کمکمان کن.

دعای شهادت

http://sheklakveblag.blogfa.com/ پریسا دنیای شکلک ها


هدیه به روح پاک همه شهدا عزیز