شهدعشق
شهدعشق

شهدعشق

خدایا منو ببخش

خدایم؛ روبرویت نشستم اما خجل و شرمگین

مثل کودکی که مرتکب اشتباه شده و ترس دارداز خشم مادرش

ترسیدم

اما ته دلم خوشحال بودم که مرا می بخشی، مثل مادرم

بخشیدی و دلم گواه داد به بخششت

ثانیه ها، دقیقه ها، ساعتها، روزها ، ماهها و سالها گذشتند

و من دوباره گناه کردم!!!