بعضی ها ما را سرزنش می کنند که چرا دم از کربلا می زنید و از عاشورا ؛
آنها نمیدانند که برای ما کربلا بیش از آنکه یک شهر باشد
یک افق است
که آن را به تعداد شهدایمان فتح کرده ایم ،
نه یک بار نه دو بار ...
شهید آوینی
به هوای کرب و بلا محتاجم
می گویند زن های عرب دلشان که می گیرد
غصه که می افتد به جانشان، راه کج می کنند سوی حرم تو آقا!
می نشیند یک گوشه چادرشان را روی صورتشان می کشند
هی می گویند یا عباس ادرکنی
ادرکنی بحق اخیک الحسین
می گویند شما کاشف الکرب حسینی
می گویند هر که می رود کربلا غم های دلش
حواله می شود به سوی حرم شما
عقده های دلش باز می شود در آن صحن، دلش آرام می گیرد...
یا عباس!
کرب هایم را برایت آورده ام
غصه هایم را آورده ام
راهی به کربلا ندارم مانده ام در این شهر پر التهاب.
مانده ام در این خستگی
نذر کرده ام برای دل خسته ام
نذر کرده ام بنشینم گوشه ای و برای دل خسته ام بخوانم:
"یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ کَرْبی بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْنِ" .
دریاب این دل را...
شبی ساکت و دلگیر خودم بودم و قلبی که ز غم بسته به زنجیر و هنگام اذان بود که پیچید در آفاق یکی نغمه تکبیر نوشتند، که هنگام اذان دست به دامان خدا باش و مشغول دعا باش و گفتم به خدا بین دعایم که دلتنگ اذان حرم کرببلایم.
باز شب جمعه شد و من و حرم ارباب و یک آه از درون سینه
کاش کربلا بودم...
اللهم ارزقنی زیارة قبر الحسین (ع)
تب ندارم ،داغ هم نیستم،
گریہ هم نمےڪنم،
فقط زل میزنم بہ عڪس حَرَم...
نمے دانم شاید....شاید دق ڪرده ام..
ڪسے چہ مےداند...
♥یا ح س ۍ ن♥
روز و شب دارم دعا آرزومه ای خدا دیدن شیش گوشه ی کرببلا
من واین دیده ی تر من و قلب پرشرر من ویک عکس ضریح کربلا
حرم اربابم حسین صحن بین الحرمین شده فکر و ذکر و خواب هر شبم
همه سوز و ساز من اینه امتیاز من که غلام و سینه چاک زینبم
میرسه تو هیئتا به مشام جان ما بوی دلنواز یاس از علقمه
بَه! که چه غوغا میشه محشری بر پا میشه شب جمعه کربلا با فاطمه
چی میشه روز جزا به سپاس گریه ها ما بشیم از همه آدما جدا
مست شاه نینوا جای جنت خدا ما بشیم ساکن کوی کربلا
یه روزی
یه جایی
یه وقتی
یه لحظه ای هم که فکرش رو نمیکنی
دلت براش تنگ میشه . . .
فقط و فقط
یک سلام بهت آرامش میده
نشدم نوکر خوبی به درت حق داری
اربعین داغ حرم را به دلم بگذاری
من ندانم که چگونه روزیم خواهی کرد
دل غمدیده ی من کرببلا می خواهد
پنداشته اند که ما ز خاموشانیــــــم
همـــــرنگ جماعت فراموشانیـــــــم
ما آرزوی کرب و بــــلا را داریــــــــم
با یـاد حسینمان کفن پوشانیـــــــم
ای وای اگـــــر پابــــه حــــرم بگــذاری
یــــک تـــکه ز دیــــوار حـــــرم بــرداری
شیعه به بین الحرمین حساس است
گفتم که به گوش سگیت بسپـــــاری
ماازسبوی شاه دین مجنون ومستیم
برگرد تا سربند یازهـــــرا"س" نبستیـــم
چند روزی ست که در خلوت خود درگیرم...
آه...از لذت پوشــــــــالی دنیا سیـــــــرم...
چقدر دلهــــــره دارم چقدر می ترســــم...
جاده ی کرب وبلا بسته شود می میرم...
گشتم خراب ِ تو که تو از نو بسازی ام
اصلاً بیا مرا بزنم من که راضی ام
پیش ِ تو هستم و سر ِ من گرم ِ تو نشد
من را ببخش... پیش ِ تو دنبالِ بازی ام
دلم این روزها عجیب کربلا میخواهد ...
یا امام رضا اینقدر میام که کربلارو قسمتم کنی ...
آقا لااقل تکلیف دلم رو روشن کن اگه لایق نگاه شما نیستم بگین...
تا لااقل با این درد بمیرم ...
من دلم کربلای حسین میخواهد آقا ...
اجابتش برای شما سخت نیست ....