شهدعشق
شهدعشق

شهدعشق

فراموشی


♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤

از خدا پرسیدم: خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟خدا جواب داد :گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر،با اعتماد زمان حالت را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو .ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز . شک هایت را باور نکن وهیچگاه به باورهایت شک نکن .زندگی شگفت انگیز است فقط اگر بدانید که چطور زندگی کنید مهم این نیست که قشنگ باشی ، قشنگ این است که مهم باشی!حتی برای یک نفر مهم نیست شیر باشی یا آهو مهم این است با تمام توان شروع به دویدن کنی کوچک باش و عاشق… که عشق می داند آئین بزرگ کردنت را بگذارعشق خاصیت تو باشدنه رابطه خاص تو باکسی· موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه یپایان رسیدن فرقى نمی کند گودال آب کوچکی باشی یا دریای بیکران…زلال که باشی، آسمان در توست.


♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤

مهربانی

مرد نقاشی در شهری کوچکی زندگی میکرد که تابلوهای بسیار زیبایی می‌کشید و به قیمت گرانی تابلوها را به فروش میرساند.
روزی یکی از همسایگان نقاش به او گفت: با هر تابلوی نقاشی که میکشی پول زیادی می گیری آدم‌های فقیر زیادی در همسایگی ما هستند چرا به این همسایگان فقیرت کمک نمی کنی؟ از قصاب محل یاد بگیر، با آنکه وضع مالی خوبی ندارد هر روز چند قسمت گوشت را مجانی به خانواده‌های فقرا میدهد! پیر مرد نقاش گفت ولی من پولی ندارم که به کسی کمک کنم. همسایه مرد نقاش که نا امید شده بود با ناراحتی خانه او را ترک کرد و به بد گویی پشت سر نقاش پرداخت. پس از مدتی مرد نقاش بیمار شد ودر تنهایی و کم محلی همسایگان از دنیا رفت. طی مراسمی ساده مراسم دفن انجام شد. بعد از چند روز مردم با کمال تعجب دیدند که مرد قصاب دیگر کمکی به فقرا نمیکند! با تعجب از او علت کمک نکردنش را پرسیدند. قصاب گفت پیرمرد نقاش همیشه پول گوشت‌ها را به من میداد و میگفت بین فقرا تقسیم کن!

"هرگز نمی توانیم با ظاهر کسی را قضاوت کنیم...
مراقب قضاوت‌های نادرست‌مان باشیم"

مهربانی‌را بیاموزیم . . .

خدایا ؛ چشمِ امید به تو بسته ام ...

الهی ...
سه خصلت است که نمی گذارد از درگاهت چیزی بخواهم ،
و فقط یک خصلت است که مرا به آن ترغیب می کند ؛
آن سه خصلت عبارتند از :
فرمانی که داده ای و من در انجامش درنگ کرده ام ،
و کاری که مرا از آن نهی فرمودی ولی من بدان شتافته ام ،
و نعمتی است که عطا فرموده ای ولی من در شکرگزاریش کوتاهی نموده ام ...
و اما تنها مساله ای که مرا به سویت می خواند :
تفضل و مهربانی تو به کسی است که به آستانت روی آورده ،
و چشمِ امید به تو بسته است ...
همه ی لطف و احسانت از روی تفضل ،
و همه ی نعمتهایت بی سبب و بدونِ زمینه ی استحقاق است ...

" دعای 12 صحیفه ی سجادیه - بخش 1 تا 3 "

حواسمان به دلهایمان باشد: "آلوده اش نکنیم"

 زبان تنها عضویست که

  هم رنج بی پایان به همراه دارد

  وهم گنج بی پایان

 بیایید حواسمان باشد که: ﺑﺎ ﺍﯾﻦ "ﺯباﻥ "ﻣﯿﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ و

ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ

ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ و با ﻫﻤﯿﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ

ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺖ و ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ

ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ و ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ

ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺯباﻥ ﻣﯿﺸوداز جدایی ها جلوگیری کرد و

با همین زبان میشود  جدایی انداخت .

با همین زبان میشود آتش زد

و با همین زبان میشود آتش را خاموش کرد

حواسمان به دلهایمان باشد: "آلوده اش نکنیم"

بیاید ارزش این را بدانیم که: نبودنها،دوربودنها و ندیدنها

هرگزبهانه ای نمیشودبرای از یاد بردن دوستان

انسان

هرچه مغرور تر باشـــــی ،

تشنه ترند برای با تو بودن . . . !

و هرچه دســـت نیـــافتنـــــی باشی ،

بیشتر به دنبالت می آیند . . . !

امان از روزی که غروری نداشته باشی ،

و بی ریا به آنها محبت کنی . . .

انوقت تـــــورا هیچوقت نمیبیند . . .

ســــاده از کـــنارت عبور میکنند . . . !

مهربانی

یک جمله ی شورانگیز می‌تواند طوفانی از خشم و غضب و نفرت را خاموش کند و بنای زندگی را از خطرات گوناگون دور سازد.「♥」
▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀
أَحسِنِ الصُّحبَةَ لَها فَیَصفُوَ عَیشُکَ؛

با همسرت خوش رفتار باش تا زندگى ات با صفا گردد.

من لایحضره الفقیه، ج4، ص392،
شکلک های محدثه

اهل بهشت

امام صادق (ع):
بهشتی‌ها چهار نشانه دارند:
روی گشاده،
زبان نرم،
دل مهربان
دست دهنده.
 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

حدیث قدسی


به دل خود نگاه کن

هر قدر دلت به دنیا بسته باشد
همان قدر محبت مرا از دلت بیرون کرده ای
چرا که هیچگاه من محبت خود و محبت دنیا را
در یک دل جمع نمی کنم

محبت اهل بیت

یکی از دوستان اهل بیت که تنگدست بود

چندبار خدمت حضرت صادق علیه السلام رسید و عرض کرد فقیرم
حضرت فرمودند:تو فقیر نیستی.بار آخر سؤال کردچطور من فقیر نیستم؟
فرمودند:حاضری همه دنیا را بگیری و مقداری ازمحبت اهل بیت رابدهی؟
عرض کرد نه آقاجان، محبت شما را با همه ی عالم عوض نمی کنم.
حضرت فرمودند: دیدی فقیر نیستی، چه ثروتی عظیم تر از این؟
تمام شیعیان امیرالمؤمنین (ع) سرانجام با محبت شهید می شوند.

" حاج آقا دولابی "

ملاک محبت

برخی می گویند: ما خدا، پیامبران(ص) و ائمه اطهار(ع) را دوست داریم ولی در انجام افعال الهی و عبادی سستی می‌کنند با این توجیه که خداوند به عبادتهای ما نیازی ندارد و ما دلهایمان را پاک کرده‌ایم و محبت خدا، رسول و اهل بیت را نیز در دل داریم که همین ضامن نجات و رستگاری ما خواهد بود.
در پاسخ به این افراد باید گفت: درست است که خداوند به عبادتهای ما نیازی ندارد، اما ما با انجام عبادات و اعمال الهی، رشد و تعالی پیدا می‌کنیم و به کمال می‌رسیم
.
در واقع راه کمال ما انسان‌ها اعتقاد به خدای متعال، پیامبران الهی و ائمه اطهار(ع) و انجام عبادات و رفتار الهی است که در پرتو عقیده و عمل است که استعدادهای بالقوه انسان در مسیر رشد و تعالی به فعلیت می‌رسد
.
علاوه بر این، هر چیزی محصول و ثمره‌ای دارد، ثمره دوست داشتن خدا، پیروی از دستورات پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) باید باشد
.
خداوند سبحان در آیه 31 سوره آل‌عمران می‌فرمایند
:
قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی
...
)
به اینها بگو)؛ اگر خدا را دوست دارید، از من (که دستورات خدا را برایتان آورده‌ام) پیروی کنید.
در حقیقت پیروی از خدا و دستورات او، نشانه درست و مطمئنِ دوست‌داشتن و محبت خداست

عشق از دیدگاه معلمان



نظر دبیران در مورد عشق:

دبیر دینی:عشق یک موهبت الهی است.

دبیر ورزش:عشق تنها توپی است که اوت نمی شود.

دبیر شیمی:عشق تنها اسیدی است که به قلب صدمه نمی زند.

دبیر اقتصاد:عشق تنها کالایی است که از خارج وارد نمی شود.

دبیر ادبیات:عشق باید مانند عشق لیلی ومجنون محور نظامی داشته باشد.

دبیر جغرافی:عشق ازفرازکوه های آسیاتیری است که برقلب می نشیند.

دبیرزیست:عشق یک نوع بیماری است که میکروب آن ازچشم واردمیشود


زندگی


شکسپیر گفت

من همیشه خوشحالم، می دانید چرا؟

برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم،

انتظارات همیشه صدمه زننده هستند ..

 زندگی کوتاه است ..

 پس به زندگی ات عشق بورز ..

خوشحال باش .. و لبخند بزن .. فقط برای خودت زندگی کن و ..

قبل از اینکه صحبت کنی » گوش کن

قبل از اینکه بنویسی » فکر کن

قبل از اینکه خرج کنی » درآمد داشته باش

قبل از اینکه دعا کنی » ببخش

قبل از اینکه صدمه بزنی » احساس کن

قبل از تنفر » عشق بورز

زندگی این است ... احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر


محبت

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

درخت سایه اش را بی دریغ به تو می بخشد

و خورشید گرمایش را  و گل شمیم خوشش را

باران طراوتش را و آسمان برکتش را و رود قطره قطره آبش را

و پرنده نوای دل انگیزش را و همه و همه بخشیدن را

از خدایی آموخته اند که آنها را زیبا آفریده

زیباترین آفریده خدا انسان است

تو برای بخشیدن چه داری ؟ ثروتت ؟ دانشت ؟ جانت ؟

همه این‌ها خوب است اما چرا از گنج بی پایانی که در وجودت داری خرج نمی کنی ؟

محبت !

حاضری آنرا ببخشی ؟

با خنده ای بر لبت یا اخلاقی خوش یا دستان پرمهری که بر سر کودکی

خسته از کار می کشی یا با محبتی که به عشقت می کنی یا

مطمئن باش گنجت تمام نمی شود بلکه زیاد خواهد شد پس از بخشیدنش دریغ نکن


گنجشک و آتش


گنجشک و آتش


گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت!

پرسیدند : چه می کنی ؟

پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و…

آن را روی آتش می ریزم !

گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است ! و این آب فایده ای ندارد!

گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم

اما آن هنگام که خداوند می پرسد : زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی؟

پاسخ میدم : هر آنچه از من بر می آمد!

دلم را به تو می سپارم


خدایا!
 دلم را به تو می سپارم
دلی که همچون یک دفتر
پر است از غم.. دلتنگی
...

گناه و آرزو …

خدای من!
با دستان مهربانت قلمی به دست گیر
و به لطف خود
پاک کن گناهانم را
خط بزن غم هایم را
تایید کن آرزوهایم را
و دلی رسم کن
در دفتر دلم به بزرگی دریا...


رحم به فاطمه(ع)


پیامبر (ص) با مسلمانان در مسجد بودند، هنگام نماز بود، ولی آن روز بلال حبشی در مسجد دیده نمی شد، تا اذان بگوید، همه در انتظار آمدن او بودند، سرانجام بلال با مقداری تأ خیر به مسجد آمد. پیامبر (ص) به او فرمود: چرا دیر آمدی ؟!. بلال گفت : به سوی مسجد می آمدم ، از کنار در خانه حضرت زهرا (ع) عبور کردم ، دیدم فاطمه زهرا (ع) پسرش حسن (ع) را (که کودک بود) به زمین گذاشته ، و کودک گریه می کرد، و خود حضرت زهرا (ع) مشغول دستاس ‍ (آسیا کردن گندم یا جو) بود. به آن حضرت عرض کردم : یکی از این دو کار را به عهده من بگذار، هر کدام را که دوست داری ، یا نگهداری کودک را یا دستاس را؟ فرمود: من نسبت به پسرم ، مهربانتر هستم .
او به نگهداری کودک پرداخت و من به دستاس و آسیا کردن مشغول شدم ، و همین باعث دیر آمدن من به مسجد شد. رسول اکرم (ص) برای بلال دعا کرد و فرمود: رحمتها رحمک اللّه : نسبت به فاطمه (ع) مهربانی کردی ، خداوند به تو مهربانی کند.