شهدعشق
شهدعشق

شهدعشق

دلتنگ امام رضا


حیرانم از خودم با این همه روسیاهی...

این همه بی آبرویی
چطور باز جرات حرف زدن با شما را دارم!
چطور؟!
این قلب سیاه هم می فهمد...
همه هستی می فهمند و میدانند
این ها همه، از نور مهربانی شماست...
امام رئوف!
بازهم... گم شده ام
آقا!
بازهم
تنها شما!
تنها حرم!
بازهم دستان مهربانت را طلب می کنم...
بازهم گوشه حرم تو ملجاء درماندگی ام است...
مثل یک رویاست در حضورت باشم
بازهم وساطتم را بکن آقا!
بازهم ضامن شو!

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا

خیلی دلتنگم آقا

سلام آقا،کاش امشب من هم در حرمت بودم.خیلی دلتنگم.خیلی...

دلتنگی هایم را با اشک و بغض روانه حرم نورانی ات کرده ام
آقا جان بگو این دل با درد دوری ات چه کند؟
تا کی من و صبوری؟آقا جان حالا غریب منم یا شما؟
آقا جان غریب نیستی ،اینهمه زائر عاشق به درت آمده اند و مثل پروانه دور سرت می چرخند.
غریب منم که چند سال است حسرت دیدارت به دلم مانده است.
غریب منم که چند سال است در عید و میلادت باید از پشت صفحه مجازی، غریبانه به گنبدت
 ،به ضریحت نگاه کنم و اشک دلتنگی بریزم...
آقا جان میخواهم امسال آخرین اشک غربتم در روز میلادت باشد
و بزودی در حرمت اشک شوق دیدار از دیدگانم جاری شود.
آقا جان!به حرمت دلهای شکسته و اشکهای شوق زائرانت، همه آرزومندان حرمت را
 به آرزویشان برسان.