شهدعشق
شهدعشق

شهدعشق

نامه شهید حجت به ارباب

پیش نوشت: پست زیر را شهید آسمانی حجت الله رحیمی  13 اسفند 90 در وبلاگ بیرق ما چادر خاکی توست منتشر میکند  و 5 روز بعد (  ۱۸ اسفند ماه ۱۳۹۰) ارباب جواب نامه اش را می دهد  و شهادت نامه اش را امضا می کند و این گونه می شود که ارباب  شهید حجت را تا ابد زائر خودش می کند.....


به :ریاست محترم بخشِ بی قراری های دل ، سایه ی سر ، حضرت عشق (روحی فـداک)

از: کربلای دلم

با سلام و صلوات خاصة و آرزوی سلامتیِ دردانه فرزند ِ موعودتان

احتراماً

پیرو دعوت قبلی تان به آن بهشت ِ بی مثال و آن منزلگاهِ سرگشتی و به جهت جاماندن یک فقره دل روبه روی ایوان طلای حرم تان ، یک جفت چشم در حوالی حریم تان ، یک هوا مستی کنار ِ رقصِ بیرق تان و یک عمر تپش در کنار روضه هایتان ، درخواست آن دارم که دیگر بار با عنایت خداوندم و خواست قلبِ مبارکتان ، منت بر سرم نهاده ، دعوت به آن وادی جنونمان کنید که نزدیک است جان دادنمان از این غم ِ فراقِ شب های زیارتی تان ... باشد که آرام گیرد سرگشتی ها و بی قراری ها و تپش های عاشقانه مان و همچنین جانی دوباره گیرد این دست ها از لمس 6گوشه تان ...

 

و با تقدیم همه ی جان و روح و عشق و هستی ام


آدرس گیرنده :

شهر کربلا - خیابان بین الحرمین - ورودی باب القبله - ضریح شش گوشه - حضرت سیدالشهداء(ع)


پی نوشت :

۱. نامه ام را پاراف کن حضرت عشق ؛ آرزوی دیگری نـدارم ...

۲. دُل دُل را ... زین کنید ...

۳. ایمان آورده ام امشب ... ایمان آورده ام که به ذکر مصیبت حاجتی نیست ... ما را نسیمِ نامِ تو دیوانه می کند ... السلام علیک یا مولانا الغریب ...

 

هرچند به کربلا رفتن خون میخواهد