شهدعشق
شهدعشق

شهدعشق

خدایا ازم بگذر

ای که راحت می توانی از زلیخا بگذری

می شود از زشتی ما نیز زیبا بگذری
یوسف از جرم برادرهای دل سنگش گذشت
تو نمی خواهی خدای یوسف از ما بگذری
قهر حق توست اما عفو شأن رحمت است 
حال خود دانی که باید نگذری یا بگذری
در قیامت که شفاعت هست آیا می شود 
پیش از آنکه پر شود پیمانه ما بگذری
گفتم این امواج غرقم می کند،گفتی برو 
با عصای گریه ات باید ز دریا بگذری
معصیت راه مرا از شش جهت بسته ولی 
پای شش گوشه صدایت می زنم تا بگذری