نظر خواهی...


لحظه هایی هست که وقتی سخت دلگیری

دردت را در سینه ات فرو می ریزی تا آشکار نگردد

لحظه هایی هست که وقتی اشک در چشمانت حلقه زده،

بغض می کنی اما پشت لبخندی ساده پنهان خواهی کرد

لحظه هایی هست که وقتی دلت خیلی گرفته

و می خواهی درد دلت را فریاد بزنی از سنگینی بغضت نمی توانی

لحظه هایی هست که سخت،خسته می شوی

از دست کسانی که حرف هایت را نمی فهمند و باز چیزی نمی گویی

لحظه هایی هست که وقتی از تنهایی زمین گیر می شوی،

سرت را به دیوار تنهاییت می گذاری و باز هیچ نمی گویی

لحظه هایی هست که دلت می خواهد فریاد زنی

و خالی شوی از هر چه درد،ولی باز نمی توانی...

و

لحظه ایی که سخت تر از تمام لحظه هاست...

لحظه ای که عادت می کنی به هر چه درد و چه سخت لحظه ایست...


واما سوال امروز

تا حالا شده دلت بگیره؟؟؟

دلیل داشته یا بدون دلیل؟؟؟؟

وقتی دلت می گیره چکار میکنی؟؟؟