ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
نوری که دروجودمصفی تابیده بودچیزدیگری بودودردعا،درضجه
زدن،درمولا گفتن،درگریستن ومناجات نیمه شب،درخروشیدن درخط مقدم وبردشمن
تاختن،ودریابن الحسن گفتن برترازهمه بود.
کم نمی آورد.فکرش
رابکنیددرمیان بربچه های عاشقی که همه آمده اندتاشهیدشوندورنگ وآب دنیابرای
آنها بال مگسی ارزش ندارد،جلودارباشی ومحفل توسل راگرم کنی.آقاراصدابزنی
وطلب حضورکنی وروی حرف خودت بایستی.سجاده پهن کنی وآن قدردرحرف ودعوت خودت
پافشاری کنی تاحضرت ولی عصر(ع)نظرعنایت کنند.
درحقیقت مصطفی ویاران
اودرجبهه ی دارخوین مصداق این کلام امام بودند که خطاب به رزمندگان
فرمودند:من ازاین پهره های نورانی وبشاش شماوازاین گریه های شوق شماحسرت می
برم.من احساس حقارت می کنم.من وقتی بااین چهره های مواجه میشوم واین قلب
هایی که به واسطه ی توجه به خدای تبارک وتعالی این طوردرچهره هااثرگذاشته
است احساس حقارت میکنم...