ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
پاسخ داد: «لا حول و لا قوه الا بالله»
وقتی که پیامبراکرم صلی الله علیه وآله و سلم در شب معراج به آسمان چهارم
رسید، فرشته ای را دید که لوحی در پیش روی خود نهاده و به آن نگاه می کند
و اشک می ریزد.
آن فرشته متوجه حضور رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم در آسمان چهارم نشد
لذا جبرئیل با بال خود او را متوجه حضور پیامبر کرد
هنگامی که فرشته متوجه شد ، بلافاصله رکاب آن حضرت را بوسید ، تعظیم و
اکرام نمود و عرض کرد: یا رسول الله مرا معذور دارید! چرا که نور زیادی از
این لوح متصاعد بود و به همین جهت من متوجه حضور شما نشدم.
آن حضرت فرمودند: در این لوح چه چیزی نوشته شده است؟
فرشته عرض کرد: در این لوح نوشته است: لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله.
سپس ملک گفت:من دو رکعت نماز بجا آورده ام که بیست هزار سال طول کشیده است.
به امر خدا پنج هزار سال در قیام و پنج هزار سال در رکوع و پنج هزار سال
در سجود و پنج هزار سال در حال تشهد بوده ام. حالا ثواب این نماز را هدیه
می کنم به امت شما.
حضرت فرمودند: امت من احتیاج به نماز تو ندارند. پس بدان که به عزت خدا هر
کس از گناهکاران امت من یک بار صلوات بفرستند ، ثواب آن از بیست هزار سال
طاعت تو برتر است.
منبع:امالی صدوق، ج 3، ص 429/ لثالی الاخبار،ج3، ص