ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
{خاطرات یک سرباز بعثی}
یه پسر بچه رو گرفتیم که ازش حرف بکشیم.
آوردنش سنگر من. خیلی کم سن و سال بود.
بهش گفتم: « مگه سن سربازی توی ایران هجده سال تمام نیست؟
سرش را تکان داد. گفتم: تو که هنوز هجده سالت نشده!
بعد هم مسخره اش کردم و گفتم: » شاید به خاطر جنگ ، امام خمینی کارش به جایی رسیده که دست به دامن شما بچه ها شده و سن سربازی رو کم کرده؟ «
جوابش خیلی من رو اذیت کرد. با لحن فیلسوفانه ای گفت:
»سن سربازی پایین نیومده ، سن عاشقی پایین اومده. «
مخصوصا اونجا که میگه سن عاشقی اومده پایین خوشا به سعدتشون