رهبرم
دوست داریم
بچاهامونو با عشق اولاد علی و
شما بزرگ میکنیم .....
به سربازهای توی گهواره لبیک گفتن یاد
میدیم تا زبونم لال نکنه علی تنها بمونه
انروزترها اقایی سر درچاه های
کوفه می کرد وبا چاه سخن میگفت
واین نشانگر ان بود که کوفیان او
را تنها گذاشته اندویاریش نکردند
واینروزها اقایی که وقتی
می فهمم به بیمارستان رفته است
من ناچیز بغضم در همان
اوایل سخن گوینده خبر می ترکد
که اقایم را چه شده است و
او را چه به بیمارستان وبه
یاد ان شعری می افتم که
خودم گاه با خودم می گویم
واز نظامی گنجوی به اریت گرفته ام
وانرار اندکی با تغییر برای
حضرت ماه می نویسم ومی خوانم
یارب به خدایی خداییت
وانگه به کمال اشناییت
از عمر من انچه هست بر جای،
بستان وبه عمر رهبر افزای
کوفه می کرد وبا چاه سخن میگفت
واین نشانگر ان بود که کوفیان او
را تنها گذاشته اندویاریش نکردند
واینروزها اقایی که وقتی
می فهمم به بیمارستان رفته است
من ناچیز بغضم در همان
اوایل سخن گوینده خبر می ترکد
که اقایم را چه شده است و
او را چه به بیمارستان وبه
یاد ان شعری می افتم که
خودم گاه با خودم می گویم
واز نظامی گنجوی به اریت گرفته ام
وانرار اندکی با تغییر برای
حضرت ماه می نویسم ومی خوانم
یارب به خدایی خداییت
وانگه به کمال اشناییت
از عمر من انچه هست بر جای،
بستان وبه عمر رهبر افزای