ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
خیلی وقتها
راحت و آسوده از شهدا یا خانواده شون حرف می زنیم و متوجه نمیشیم کی بودند؟
چیکار کردند؟ و چه حسی دارند؟ باید باهاشون بود، زندگی کرد و نفس کشید تا
شاید یه گوشه ای از سختی هاشونو بتونیم درک کنیم. باید باشید و ببنید که یه
مرد 30 و اندی ساله (نه یه دختر بچه که احساسیه) که خودش بچه داره و داره
یه زندگی رو می چرخونه چطور وقتی یاد بابای شهیدش میکنه مثل بچه کوچولوها
بغض میکنه و های های گریه می کنه که دلم برا بابام تنگ شده.... باید بود و
دید وقتی مادر دو شهید که بچه های دوقلوش رو تو جبهه ها داده وقتی زنده بود
و تسبیح رو تو دستش می چرخوند بجای خیلی از اذکار، ذکر شده بود اسم بچه
هاش...! گوش رو که جلو می بردم می شنیدم که بچه های شهیدش رو صدا میکنه و
می گه: حسن جان، حسین جان.... باید باشیم و ببینیم که مادر شهید جلاییان
که تنها فرزندش رو تو جبهه فدا کرد، الان بعد گذشت این همه سال چطور با
خاطرات تنها مونس و آرزوش می گذرونه و آب میشه.... حتی خیلی از اونایی که
ظاهر و تیپشون عوض شده هم وقتی یه جور با باباشون تنها می شن همه ی این
عقده های چند ساله ی بی بابایی رو با گریه بیرون می ریزن...
رفقا! خیلی
مسئولیم پیش شهدا و خونواده هاشون.... این یه نمونه از اوج فداکاری؛ من که
حرفی ندارم و نمی تونم داشته باشم جز اینکه بگم شرمنده ام....
سلام بر همه منتظران واقعی آقا امام زمان (عجل الله)
از همه آنهایی که به شهدا و خانواده شهدا عشق می ورزند خواهش و تمنایی دارم بیاید با هم قراری بزاریم و توی هفته و یا توی ماه خانه یکی از شهدای شهرمان ،روستایمان ...برویم و با آنها دیدار داشته باشیم خدایی چه صفایی داره وقتی پای صحبتهای پدر و مادر شهید مینشینی از خاطرات شهید ..حالات و رفتارها و دیگر کارها میگوید تا.. ..اشک داخل چشمانشان جمع میشود ...خلاصه خیلی خیلی خوشحال میشونداین حرفای دل را میزنم چون عزیزان داریم کم کم آنها را از دست میدهیم و خدا میداند توی کدام شهر یا روستا ...پیکر پاک پدر یا مادر شهید داره تشییع میشه وهمه ما را بااین دنیا گذرا تنها میگذارند ..تا حالا فکر کردید؟ دیگر ما به آنها دسترسی نخوا هیم داشت تا هستند باید قدر بدانیم واستفاده کنیم ....بیاید محکم و استوار پای این قرار را امضاءکنیم ...اول به خودم میگم بعد به عاشقان شهید و خانوادهشهید ..راستی تا یادم نرفته با خودم یک قراری گذاشتم برم خانه این بزرگواران وبعداز دیدار جانانه با آنها ..عکسی هم داشته باشم ..خلاصه وقت تنگ است تا دیر نشده دست به کار شوید ..ببخشید سرتان را درد آوردم ..برا سلامتی و تعجیل در فرج و شادی روح امام و شهدا هر چی کرمته صلوات بفرست...
خانواده شهدا رو تنها نزاریم
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
واحشرنا معهم واهلک اعدائهم اجمعین
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل الفرجهم