خدایـــا...
بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم .
بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم .
بابت لحظات شادی که به یادت نبودم .
بابت هر گره ای که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم .
بابت هر گره ای که به دستم کور شد و تو را مقصر دانستم ... مرا ببخش ...
....وَ لِمَا مِنْهَا أَضِجُّ وَ أَبْکِی لِأَلِیمِ الْعَذَابِ وَ شِدَّتِهِ أَمْ لِطُولِ الْبَلاَءِ وَ مُدَّتِهِ فَلَئِنْ صَیَّرْتَنِی لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِکَ وَ جَمَعْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَهْلِ بَلاَئِکَ وَ فَرَّقْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَحِبَّائِکَ وَ أَوْلِیَائِکَ فَهَبْنِی یَا إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِکَ وَ هَبْنِی (یَا إِلَهِی) صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى کَرَامَتِکَ أَمْ کَیْفَ أَسْکُنُ فِی النَّارِ وَ رَجَائِی عَفْوُکَ...
معنا:و براى کدامین گرفتاریم به درگاهت بنالم و اشک بریزیم.آیا براى دردناکى عذاب و سختی اش،یا براى طولانى شدن بلا و زمانش،پس اگر مرا در عقوبت و مجازات با دشمنانت قرار دهى،و بین من و اهل عذابت جمع کنى،و میان من و عاشقان و دوستانت جدایى اندازى، اى خدا و آقا و مولا و پروردگارم،بر فرض که بر عذابت شکیبائى ورزم،ولى بر فراقت چگونه صبر کنم و گیرم اى خداى من بر سوزندگى آتشت صبر کنم،اما چگونه چشمپوشى از کرمت را تاب آورم یا چگونه در آتش،سکونت گزینم و حال آنکه امید من گذشت و عفو تواست.
بارپروردگارا،گوشت و استخوان های من تاب و توان عذاب و عقوبت تو را ندارند،آمده ام پیش شما زانو بزنم و طلب عفو کنم،درست است که من گناه بیشتری انجام داده ام،اما تو که بخشنده ترین هستی.... ای خدای مهربان..... العفو....
اگر
بین من و عاشقانت جدایی اندازی من می میرم،ای خالق ما ای خدای ما!!! من می
توانم عذابت را تحمل کنم اما طاقت دوری تو را ندارم،اگر استخوان هایم تحمل
نداشته باشند و در مقابل عذاب تو بسوزند و نابود بشوند،اگر جسمم دوام
نیاورد روحم را محکم می کنم که از عشق تو برنگردد و پای عشقت بماند یا
الهی.با تو بودنت را از من نگیر،من بدون تو دوام نمی آورم... ای خدای
مهربان!!! نکند که مرا از در خانه ات برانی... اما می دانم که این کار از
کرم شما دور است پس ای خدای مهربان و بخشنده گناهان مرا ببخش.... پس الهی
العفو......
ای
خدای آسمان ها و زمین!!! ای خدای مهربان!!! من که به غیر از تو و اولیایت
امیدی ندارم. مبادا این امید را از من بگیری که می دانم در کرم شما این
معنا ندارد.... پس مرا با اولیای خودت همراه کن،دستم را بگیر تا مثل
اولیای تو باشیم.... کمکم کن تا خوب باشیم، من بر عذاب جهنم می توانم دوام
بیاورمپس خدایا دستم ترسم از این نیست که عذابم بدهی ترسم از این که مبادا روزی از در خانه تو و اولیای تو دور بیفتم.... را بگیر و رهایم مکن..... پس ای خدای مهربان العفو......
دیکته ی زندگی مان پر از غلط است ...
ولی نگران نباش!
خودش گفته قبل از نمره دادن، اگر پشیمان شوی
غلطهایت را یواشکی پاک میکنم!
استغــــفرالله ربی و اتوب الیه
الهـی العـفو!
گفته بودی الجَبّـار
گفته بودی اَلمُصَـوِّر
گفته بودی الشّافـی
یعنی کسی که شفا می دهد
تمـام ِ
زخم هایِ عمیق و نا
علاج را
هوای ِ دلـم سبک می شود
با زمزمـۀ نام هایِ زیبایت
نَفـَس میـکِشَم در
هوایِ مهـربانی هـایِ نابت ...