طلاییه-کجاست؟؟؟



طلاییه-کجاست !!!!!!
جاییه که دست حسین خرازی فرمانده پیروزلشکر14 ازتنش جداشد.
اونجاجاییه که سرنازنینه حاج ابراهیم همت سردار خیبرازتنش جداشد.
اونجاجاییه که حاج مهدی باکری وقتی ردمیشدشب عملیات جنازه برادرش حمیدباکری افتاده ولی رد شدو رفت،
بچه هاهرچی فریادزدندحاجی جنازه حمیدوبرگردونیدعقب ودرآخربه اصرارفرمانده پشت بیسیم گفت ایناکه اینجاافتادن همه حمیدباکرین کدومشونوبرگردونم.
خواهرباکری میگه ماسه تابرادرداشتیم هرسه تاشون شهیدشدندهیچ کدومشون برنگشتند.
یکی علی باکری بودزمان طاغوت ساواک شاه علی مارودستگیرکردندتیکه تیکه کردندوهیچی ازجنازش به مانرسید.
داداش حمیدماروهم که مهدی توخیبرجاگذاشت ورفت.
خوده آقامهدیم تووصیت نامش نوشته بودخدایاازتومیخام وقتی کشته میشم جسدم پیدانشه تا من ی وجب ازخاک این دنیارواشغال نکنم
 که توعملیات بعدی جنازش افتاد تودجله جنازشوآب برد
 هیچکدوم ازسه برادر برنگشتن...

عکس دیده نشده حاج قاسم

عکس دیده نشده «حاج قاسم» در اینستاگرام

محمد مهدی همت، فرزند شهید همت با انتشار تصویری از خود و داوود کریمی فرزند شهید حاج عباس کریمی در اینستاگرامش نوشت: همیشه ازم میپرسند: اگه شهدا امروز زنده بودند چگونه بودند و چه منشی داشتند؟ در جایگاه خودم با اطمینان جواب میدم شبیه این بزرگ_مرد بودند و منش و مردانگی و غیرت او را داشتند.
 خداوندا به حرمت شام_شهادت پدرم هر کجا هست به سلامت دارش و لحظه ای به خودش وا مگذارش و بعد از صد سال با شهادت فرابخوانش.

محبت شهدا

Image result for ‫شهید همت‬‎
در لشــگـــر 27 محمـــد رســـول اللــه ' ص '
بـــرادری بـــود کـــه عـــادت داشـــت پیشـــانی شهـــدا را ببـــوســد !
وقـتــی خــودش شهیــد شــد بچـــه هــا تصمیــم گرفتنـــد بـــه تلافــیِ
آن همــه محبـت ، پیشـــانی او را غـــرقِ بــوســه کننـــد .
پارچـــه را کـــه کنـــار زدنـــد ، جنـــازه ی بـــی ســـر او دل همه را به آتـــش کشید.

شهیدهمت


ﺩﺍﺧﻞ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ، ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ :

ﺷﻬﯿﺪ ﻫﻤﺖ ﺭﻭ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﯽ؟
ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺗﻮﺑﺎﻧﻪ ؟ ﺁﺭﻩ ؛ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺭﺩ ﺷﺪﻡ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﺯﺵ ﭼﯽ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﯽ ؟
ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺴﯿﺮ ﻣﺎ ﻭﺍﺳﻪ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﻤﻪ،
ﺷﻬﯿﺪﻩ ﺩﯾﮕﻪ، ﺍﺳﻤﺎﺷﻮﻧﻮ ﺭﻭﻫﻤﻪ ﺍﺗﻮﺑﺎﻧﺎ ﻭ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ، ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﻦ ﺩﯾﮕﻪ!
ﺳﺮﻣﻮ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﻭ ﺳﺎﮐﺖ ﺷﺪﻡ ....
ﺩﻟﻢ ﺳﻮﺧﺖ...
ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﮔﻔﺘﻢ:
ﺍﻭﻧﮑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﻦ، ﻣﺴﯿﺮ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﻪ ﻧﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﻫﻤﺖ
۱۷اسفند سالروز شهادت حاج ابراهیم همت گرامی باد

شهید همت

در لشگر 27 محمد رسول الله (ص)

برادری بود که عادت داشت پیشانی شهدا را ببوسد
وقتی شهید شهد بچه ها تصمیم گرفتند به تلافی آن همه محبت، پیشانی او را غرق بوسه کنند.
پارچه را که کنار زدند، جنازه بی سر او دل همه شان را آتش زد.
«شادی روح شهید حاج محمد ابراهیم همت صلوات»


کجائید مردان خدایی


اینجا صدای آهنگهای پاپ لس آنجلسی و غرب زده آن قدر بلند است که فریادهای «حاج مهدی باکری» به گوش نمی رسد...

اینجا همه «حاج ابراهیم همت» را با اتوبان همت می شناسند...
اینجا نام شهید را برای اینکه بچه ها خشونت طلب و جنگ طلب بار نیایند از کوچه ها برداشته و نام نگین و جاوید می گذارند...

اینجا ستارگان درخشان هالیوود آنقدر زیاد شده اند که دیگر کسی ستارگان پرفروغ کربلای ایران را نمی بیند...

اینجا در هر کجای این سرزمین خونین اسلامی، حقیقت به مسلخ ..........می رود..


برای خدا


” میخواهید خدا عاشق شما شود؟
قلم میزنید برای خدا باشد
گام بر می دارید برای خدا باشد
سخن می گویید برای خدا باشد
همه چی و همه چی برای خدا باشد ... “
«شهید حاج ابراهیم همت»

کلاس همت تعطیل !!


معلم وارد کلاس شد وشروع به حضوروغیاب کرد:

بزرگراه همت...............حاضر

غیرت همت.................غایب

ورزشگاه همت..............حاضر

مردونگی همت.............غایب
...

دل دوبــاره عشــــق قسمت کرده است

مقتدر مظلوم - باشد که ما جزء این رفتگان باشیم...


دل دوبــاره عشــــق قسمت کرده است

یــــاد کاوه، یــــــاد همّـــت کـرده است


یـــاد ســـــــرداران بی سر کرده است

یــــاد بـــــدر و یـــاد خیــبر کرده است


یــــــاد مجـــنون و شلـمــچه کرده است

یـــــــاد غــــوغای حـــلبــچه کرده است


یــــاد فـــکّــه، یــاد مــهران کرده است

یــــاد نجــــوا های چــمران کرده است


یـــاد سـربنــدهای یا زهـــرا (س) بخیر

یـــــاد آن دل های چون دریـــــا بــــــخیر


یــــــــاد آن نـــام آوران بـــی ریـــــــــا

یـــاد آن جان بر کـــفان جبـــهـــــــه ها


یـــــاد ســـنگـــــــرهـــای تــوأم با صفا

نیــمـــه شبـــهــا ذکـــر حـــقّ، یاد خـدا


یــــاد ســــــرباز شــــــهید بی پـــلاک

یــــــاد آن تــن های افتـــاده به خـــاک


                            

شادی روح شهدای عزیزمون صلوات




من یک بسیجی ام

من یک بسیجی ام

و قسم میخورم حاج همت علامت ظهور بود             

من یک بسیجی ام

و قسم میخورم حاج احمد نشانه بود

تا جاده را عوضی نرویم

تا ماشین های بنز زیرمان نکنند

حاج همت افتخارش میراندا خوردن با به به تو نبود

افتخارش آب کیوی خوردن در گیلاس طلایی نبود

دهان حاجی محراب کلمات بود

لبهایش بال فرشته ها را بوسیده بودند

دهان حاجی رودخانه صلوات  بود

و او روزی برای همه گفت:

من در پوتین بسیجی آب میخورم و گریه کرد

و گفتم حاجی چقدر بزرگ بود

چه خوب است بعضیها بشنوند و باخودشان خلوت کنند

من شاعر نیستم

من یک بسیجی ام

اما حاج احمد متوسلیان یک بسیجی شاعر بود

او زندگی اش شعر بلندی بود که در قافیه فلسطین تمام شد

و آنقدر بزرگ بود که همه اش سهم ما نمی شد

خدا قدری از بزرگی اش را به همسایگان مدیترانه هدیه داد

تا سرزمینشان را تطهیر کنند

تا سربلندی را بیاموزند و از شهادت طفره نروند         

و با عاشقی کنار بیایند

من یک بسیجی ام

یک کارگر زاده

این را دستهای پدرم گواهی میدهند    

روستایی روستای مهاجران

نه چپم نه راست

نه رادیکالم نه میانه رو

من یک بسیجی ام

شماره پلاکم 22/11/1357 است


نوشته از طرف جمیل جامانده از قافله شهدا




17 اسفند سالروز شهادت سردار اسلام.حاج محمدابراهیم همت



هواپیمای‌ عراقی‌ ما را هدف‌ گرفته‌ بود.

می‌خواستم‌ ماشین‌ را نگه‌ دارم‌که‌ برویم‌ یک‌ گوشه‌ پناه‌ بگیریم‌.

حاجی‌ بدون‌ این‌ که‌ چهره‌اش‌ تغییری‌کند گفت‌ «راهت‌ رو برو.»

ـ حاجی‌، مگه‌ نمی‌بینی‌؟ ما رو هدف‌ گرفته‌.

زیر لب‌ خواند «لا حول‌ ولا قوة‌ الاّ بالله.»

و دوباره‌ گفت‌ «راهت‌ رو برو.»


تو این دنیا که دشمن داره شیعه و تفکر شیعه رو می کوبه فقط یک چیز میتونه

سپر دفاعی شیعیان باشه یاد خدا و ایمان خالص به خدا.یکم فکر کنیم می فهمیم

همین یاد خدا باعث پیروزی قوای اسلام مقابل کفر با آنهمه تجهیزات پیشرفته شد.

هنوز هم آن سنگرها باقیست...


باشد که ما جزءرفتگان باشیم....


آنان که حسین (ع) را فهمیدند ،
در جبهه ها چون شهید حسین فهمیده ها شدند!

و آنان که حسین زمانشان را شناختند و بهشتی شدند
چون شهید بهشتی ها شدند !

آنان که متوسل بودند و دست به دامان حضرت زهرا(س) شدند
چون شهید متوسلیان ها شدند!

آنها که گلوی استکبار غرب و شرق را فشردند چون شهید افشردی ها شدند!
مقتدر مظلوم - باشد که ما جزء این رفتگان باشیم...

همت داشتند و چون شهید همت ها شدند تا
مانند علمدار هدایت شهید علم الهدی ها شدند!

آنان که با این همت ها و علم آشنا شدند و
جهانی را با نام خود آرایدند چون شهید جهان آرا ها شدند!

آنان که در راه علم و جهاد مانند چراغی روشن شدند
چون شهیدان احمدی روشن ها شدند!

و این راهشان باز ادامه دارد .....
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
 واحشرنا معهم واهلک اعدائهم اجمعین

الهی بحق عمه سادات «عجل لولیک الفرج»
 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

شهید همت

مادر شهید همّت: در نخستین ساعات بامداد پسرم؛ ولی‌الله با جمعی از اهالی محل و دوستان و آشنایان به خانه ی ما آمدند. ولی‌الله را در آغوش گرفتم. و گفتم: «عزیزم، راست بگو، بر سر ابراهیم چه آمده؟‌….»

 ولی‌الله مرا به گوشه‌ای برد و گفت: «مادر! دیشب در عالم رؤیا حضرت فاطمه ی زهرا - سلام الله علیها- را دیدم. آمد به خانه ی ما، دست تو را گرفت و آورد همین جا که هم اکنون من تو را آوردم. خطاب به تو، فرمود: «تو یک فرزند صالح و پاک سرشتی داشتی که در راه خدا قربانی کردی. بشارت باد که تو قربانی‌ات به درگاه حضرت سبحان پذیرفته شد.»