شعله میزد نینوا از نایشان کربلا در کوله پشتیهایشان باز میشد با مفاتیحالجنان چشمشان تا بیکران آسمان دشت بود و التهابی آتشین جا نمازی پاره در میدان مین عالمی مبهوت ماند از کارشان وز صدای سرخ آتشبارشان
شعله میزد نینوا از نایشان
کربلا در کوله پشتیهایشان
باز میشد با مفاتیحالجنان
چشمشان تا بیکران آسمان
دشت بود و التهابی آتشین
جا نمازی پاره در میدان مین
عالمی مبهوت ماند از کارشان
وز صدای سرخ آتشبارشان