شهدعشق
شهدعشق

شهدعشق

بغض

بــا من لج نــکن بغــض نفهــم...
این کــه خودتــ را گــوشه گلـــو قایــم کنی
چیــزی را عوض نمیــکند
بــالاخـره یـا اشکـ میشوی در چشــمانــم...
یــا عقــده در دلـــم!
پس انتظــار نــداشــته باش خنــده ام واقــعی باشــد
ایـن روزهــا فقطــ زنــده ام همیــن

خون شهید

خون شهید، جاذبه‌ی خاک را خواهد شکست؛
و ظلمت را خواهد درید؛
و معبری از نور خواهد گشود؛
و روحش را از آن، به سفری خواهد برد که برای پیمودن آن،
هیچ راهی جز شهادت وجود ندارد. ....
شهید سید مرتضی آوینـی

وصیت شهدا

از برادران همسنگرم در پایگاههاى مقاومت بسیج تقاضا دارم، همانگونه که اسماً پاسدار خون شهدا
هستید، عملاً هم باشید. و نگذارید خون گرم شهدا از جوشش بیافتد. و اسلحه‏ ى شهدا بر زمین بماند.
شهید على شبانى شوکت آباد

شکلک گلشکلک گل شکلک گلشکلک گل

خدای من....

خدای زیبای من،

به گمانم دارم عاشقت می شوم!

آخر امروز بی هیچ بهانه ای دلم برایت تنگ شد...

پیش خودمان بماند؛

فقط دلم که نه،

فکر کنم دل چشمایم بیشتر برایت تنگ شده بود!

خودم دیدم که پنهانی برایت

گریه می کرد...

  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

روحیه شهدا

امام جماعت واحد تعاون بود . بهش می گفتند حاج آقا آقاخانی

روحیه عجیبی داشت . زیر آتیش سنگین عراق شهدا رو منتقل می کرد عقب
توی همین رفت و آمدها بود که گلوله مستقیم تانک سرش رو جدا کرد
چند قدمیش بودم
هنوز تنم می لرزه وقتی یادم میاد از سر بریده اش صدا بلند شد :
السلام علیک یا ابا عبدالله
شهادت : کربلای5 شلمچه
( برگرفته از کتاب روی خط عاشقی )

شکلک گلشکلک گلشکلک گلشکلک گل

شهید تورجی زاده

شکلک گلبسمـــــ ربـــــــ الشهدا و الصـــدیقیـــــــنشکلک گل

مصاحبه با شهید محمود اسدی (از فرماندهان گمنام و بی مزار گردان یا زهرا) :

بعد از شهادت محمد تا چند روز در اردوگاه فقط نوارهای مداحی و مناجات‌های محمد را پخش می‌کردند،

F-9

 بیشتر مناجات‌ها و مداحی‌های محمد در مورد امام زمان بود؛ خیلی ناراحت بودم تا اینکه یک شب محمد را در خواب دیدم،

خوشحال بود و بانشاط، لباس فرم سپاه بر تنش بود، چهره‌اش خیلی نورانی‌تر شده بود؛ یاد مداحی‌های او افتادم. پرسیدم :

محمد، این همه در دنیا از آقا خواندی، توانستی او را ببینی؟

محمد در حالی که می‌خندید گفت :

من حتی آقا امام زمان را در آغوش گرفتم.


F-13

چشمانت را ببند


rose divider
چشم هایت را ببند ای مادرشهید میدانم دلت غوغاست

پسرت بیست و چند سال که بخاطر زنانی جانش را فدا کرده که اینگونه عریان کرده اند خود را...
شرمنده ام مادرتو نگاه نکن این ساپورت های تنگ پوش را...

چشمانت را محکم ببند...

نماز


امام ♥ على ♥ علیه السلام :

◥ اگر نمازگزار بداند تا چه حد مشمول رحمت الهى است هرگز سر خود را از سجده بر نخواهد داشت. ◣

◄ تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 175 ، ح 3347

شهدا و ما

آستیــــــن خالــــــے ات نشــــــان از مردانگــــــے ست..

با ایــــــن دو دســــــت ســــــالم،

هنوز نتــــــوانسته ام یــــــک قنــــــوت اینــــــچنینے بخــــــوانم ...

نماز

صلابت، ابهت، همت، عظمت، وحدت، رفعت، جلالت و حشمتمان در یک چیز است و آن نماز است.

صلابت غیرتمان، ابهت همتمان، عظمت وحدتمان، هیبت قوتمان، رفعت عبادتمان، حلالت کثرتمان، حشمت اخوتمان یکی است نماز.
برادرم و خواهرم، همه را به تقوای خداوند تبارک و تعالی، که تنها معیار فضیلت است و نماز و امر به معروف و نهی از منکر و دعا که سلاح مؤمن است و قرآن مجید که حق عظیم به گردن ما دارد سفارش می‌کنم.

شهید ماجدی، مصطفی:

گنهکارم خدایا

خجالت میکشم یارا

گنه کردم درین ظلمت 

گنهکارم خدایا 

دست من بستست 

خدایا مگر جز تو خدایی میتوانم داشت

مگر جای به جز درگاه خوبت میتوانم رفت

خدایا من گنهکارم 

بدین درگاه روی آرم 

خدایا من گنهکارم 

همان باری که دل را باختم

بر بنده ای نا چیز 

همان باری که لبخندی مرا مدهوش خویشش کرد 

همان باری که در تنهایی خویشم به جز از تو خواستم

همان باری که قلبم از خنده اش لرزید 

همان باری که گفتم بی هوا دوستت دارم 

همان بار من گنه کردم

گنه کردم که دیدم غیر تو

هستیه من هستم کجایی

من همه خاکم خدای من بیا پیشم 

که مستم از غرور و نا خوشم در درگه معبود عزیزم

خدایا خسته ام 

باز آمدم دستم بگیری

مرا در پیش خود بنشانی و اشکم بگیری 

خدایا بی تو من تنها و نالانم

به جز پروردگار خویش ندارم هیچ معبودی 

نیم مشکر نیم کافر ولکین سخت سهل انگار م 

نمیخوام کنم تکذیب تو یارب 

خدایا من به جان مادرم دوست میدارم تورا

اما پریشانم 

بگیر این دست کوچک را به روی قلب مهربانت بگذار 

بگذار صدای قلب مهربانت نویدی از عشق باشد مرا 

یارب

دو دستم را بگیرو و از خودت مرهان مرا

مرحم قلبم بشو یارب

بیا پیشم بدون تو کجا مانم

خدایا سرزمینت کوی عشاقت همه مال خودت 

میشود تو ای خودت مال من باشی عزیزم؟

خدایا دست من دامان تورا میجوید 

رهایش مکن


فرازی از دعای کمیل

....وَ لِمَا مِنْهَا أَضِجُّ وَ أَبْکِی‏ لِأَلِیمِ الْعَذَابِ وَ شِدَّتِهِ أَمْ لِطُولِ الْبَلاَءِ وَ مُدَّتِهِ‏ فَلَئِنْ صَیَّرْتَنِی لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِکَ وَ جَمَعْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَهْلِ بَلاَئِکَ وَ فَرَّقْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَحِبَّائِکَ وَ أَوْلِیَائِکَ‏ فَهَبْنِی یَا إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِکَ‏ وَ هَبْنِی (یَا إِلَهِی) صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى کَرَامَتِکَ‏ أَمْ کَیْفَ أَسْکُنُ فِی النَّارِ وَ رَجَائِی عَفْوُکَ...

معنا:و براى کدامین گرفتاریم‏ به درگاهت بنالم و اشک بریزیم.آیا براى دردناکى عذاب و سختی اش،یا براى طولانى شدن بلا و زمانش،پس اگر مرا در عقوبت و مجازات با دشمنانت قرار دهى،و بین من و اهل عذابت جمع کنى،و میان من و عاشقان و دوستانت جدایى اندازى، اى خدا و آقا و مولا و پروردگارم،بر فرض که بر عذابت شکیبائى ورزم،ولى بر فراقت چگونه صبر کنم و گیرم اى خداى من‏ بر سوزندگى آتشت صبر کنم،اما چگونه چشم‏پوشى از کرمت را تاب آورم یا چگونه در آتش،سکونت‏ گزینم و حال آنکه امید من گذشت و عفو تواست.

بارپروردگارا،گوشت و استخوان های من تاب و توان عذاب و عقوبت تو را ندارند،آمده ام پیش شما زانو بزنم و طلب عفو کنم،درست است که من گناه بیشتری انجام داده ام،اما تو که بخشنده ترین هستی.... ای خدای مهربان..... العفو....

اگر بین من و عاشقانت جدایی اندازی من می میرم،ای خالق ما ای خدای ما!!! من می توانم عذابت را تحمل کنم اما طاقت دوری تو را ندارم،اگر استخوان هایم تحمل نداشته باشند و در مقابل عذاب تو بسوزند و نابود بشوند،اگر جسمم دوام نیاورد روحم را محکم می کنم که از عشق تو برنگردد و پای عشقت بماند یا الهی.با تو بودنت را از من نگیر،من بدون تو دوام نمی آورم... ای خدای مهربان!!! نکند که مرا از در خانه ات برانی... اما می دانم که این کار از کرم شما دور است پس ای خدای مهربان و بخشنده گناهان مرا ببخش.... پس الهی العفو...... 
ای خدای آسمان ها و زمین!!! ای خدای مهربان!!! من که به غیر از تو و اولیایت امیدی ندارم. مبادا این امید را از من بگیری که می دانم در کرم شما این معنا ندارد.... پس مرا با اولیای خودت همراه کن،دستم را بگیر تا مثل اولیای تو باشیم.... کمکم کن تا خوب باشیم، من بر عذاب جهنم می توانم دوام بیاورمپس خدایا دستم  ترسم از این نیست که عذابم بدهی ترسم از این که مبادا روزی از در خانه تو و اولیای تو دور بیفتم.... را بگیر و رهایم مکن..... پس ای خدای مهربان العفو......

اللهمـــ عجــل الولیکـــــ الفــــــرج

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری

مـــی ایـــــــــد از دور ,مــردی ســــواره
بـــرمــرکب عشـــق, چــــون ماهپــــاره

والشمــس رویـش, واللــیــــل مـــویـش
گلـــها هــمه مســــت, از رنگ و بویـش


در میخانه


آیت الله سید علی قاضی (ره) می فرمایند :
محال است انسانی به جز از راه سیدالشهداء (علیه السلام) به مقام توحید برسد. سریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهداء علیه السلام است؛ و
پیشکار این فضیلت هم حضرت قمربنی هاشم اباالفضل العباس علیه السلام است.
(عبد عاصی- طریق الی الله-2)

سه راهی شهادت

یک شهید پیدا کردیم، طرف های سه راه شهادت.
هیچی همراهش نبود نه پلاک، نه کارت شناسایی.
فقط یک قمقمه همراهش بود پر آب.
روی قمقمه چیزی نوشته بود، قمقمه
را شستیم تا بتوانیم بخوانیمش.
نوشته بود:
«قربان لب تشنه ات یا حسین(ع)»

شهدای گمنام


تو چه می دانی که تمام وجود را زیر خاک نهادن یعنی چه؟؟؟؟
تو چه می دانی که ذره ذره آب شدن یعنی چه؟؟؟
تو چه می دانی چشم به در دوختن یعنی چه؟؟؟؟
تو از انتظار چه می دانی؟؟؟
تو هیچکام از این هارا نمیدونی،نچشیده ای که بدونی....سوختن،قد خمیده کردن،....
میدونی همه این ها را عده ی کمی میدونند،پدر ومادرانی که در انتظار فرزندانشان قد خم کردن،جان سپردن،سوختن،آب شدن....پدرو مادر شهدای گمنام

چادر


چادر، زیباترین پوششی که حضرت زهرا س اینقدر برایش ارزش قائل است که گذرنامه کربلا صادر می‌کند!
چادرم! ای زینت و حجب و حیای من
ای بهترین لباس من
هر چه در دنیا لباس دوخته شود چون تو برایم زیبایی ندارد
چادرم، ای که نگاه نامحرمان بر تو احترام است
دوستت دارم
ان شاء الله از درآویختگان طوبی باشی

جگر شیر نداری سفر عشق مرو ...

پرچم ، پیشانی بند ، انگشتر ، چفیه ، بی سیم روی کولش، خیلی بانمک شده بود.
گفتم : چیه خودتو مثل علم درست کردی ؟
می دادی پشت لباست هم برات بنویسن !
پشت لباسش را نشان داد : جگر شیر نداری سفر عشق مرو
گفتم : به هر حال اصرار بیخود نکن . بی سیم چی لازم دارم . ولی تو رو نمی برم ، هم سنت کمه و هم برادرت شهید شده .
دستش را گذاشت روی کاپوت تویوتا و گفت : باشه ، نمی آم . ولی فردای قیامت شکایتت را به فاطمه ی زهرا می کنم ، می تونی جواب بدی ؟
گفتم : برو سوار شو ...
چند روز بعد ، در پایان عملیات ، پرسیدم : بی سیم چی کجاست ؟
بچه ها گفتند : نمی دونیم کجاست ! نیست . به شوخی گفتم : نگفتم بچه ست گم میشه ؟ حالا باید بگردیم تا پیداش کنیم .
بعد از عملیات داشتیم شهدا را جمع می کردیم . بعضی ها فقط یک گلوله یا ترکش ریز خورده بودند .
یکی هم بود که ترکش سرش را برده بود . برش گرداندم ، پشت لباسش را دیدم :

جگر شیر نداری سفر عشق مرو ...

تنهایی

بعضی حرف ها مثل سوزن فرو میره تو احساست تازه اون وقت میفهمی چقدر تنهایی...

مسابقه با شیطان

امام محمد باقر (ع) می‌فرماید: هنگامی که انسان در حال جان کندن است خیلی تشنه می‌شود.در آن هنگام شیطان با یک لیوان آب می‌آید و می‌گوید اگر بر من سجده کنی و کافر شوی این آب را به تو می‌دهم.شیطان وقتی ناامید می‌شود آب را می‌ریزد و می‌گوید من از تو بیزارم و می‌رود

شهدای گمنام

خیلی گشته بودیم، نه پلاکی، نه کارتی، چیزی همراهش نبود.
لباس فرم سپاه به تنش بود. چیزی شبیه دکمه ی پیراهن در جیبش نظرم را جلب کرد،
خوب که دقت کردم، دیدم یک نگین عقیق است که انگار جمله ای رویش حک شده.
خاک و گل ها را پاک کردم. دیگر نیازی نبود دنبال پلاکش بگردم. روی عقیق نوشته بود:
« به یاد شهدای گمنام»


حجاب


 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com
ای خواهرم نگاهی به پشت سر خودت کن تا ببینی

چه کسانی برای حفظ آرامش تو از جان خود گذشته اند
پس بیا با حفظ حجابت در راه همان ها قدم بگذار

بخشی از وصیت نامه شهید تورجی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین ، شهادت میدهم که معبودی جز الله نیست و برای رشد انسانها پیامبرانی فرستاده که نبی اکرم محمد ابن عبدالله خاتم آنان است ...

زمانی که این قدم را برداشتم به نیت لقای خدا و شهادت بود ...

خـدایا شاهدی که لباس مقدس سپاه را به این عشق و نیت بر تن کـردم که برای من کفنی بـاشد آغشته به خون ...

اگر گناه و معصیت کورم کرده بینـای رحمتم ، با لطف و کـرم خود مرا دریـاب ، که با لیـاقت  فرسنگها راه است ...

همرزمانم ، سخنی با شمـا دارم ... همیشه گفته ام : بسیجیها ، سپـاهیها ... این لبـاسی که بر تن  کرده اید خلعتی است از جانب فرزند حضرت زهرا (س) پس لیاقت خود را اثبات کنید ...

نظم در امور را سرلوحه خود قرار دهید ... روز به روز بر معنـویت و صفــای روح خــود  بیفزایید ، نماز شب را وظیفه خود بدانید ، حافظی بر حدود الهی باشید ...

خدایا سختی جان کندن را بر ما آسان فرما ، در آخرین لحظات چشمان ما را به جمال یوسف زهرا (س) منور فرما، خدایا کلام آخر ما را یا مهدی (عج) و یا زهر (س) قرار بده، خدایا در قبر مونسم باش که چراغ و فرش و مونسی به همراه ندارم.

خدایا ما را از سلک شهیدان واقعی که در جوار خودت درعرش الهی در کنار مولا حسین (ع)  هستند قرار بده ... الهی آمین

والسلام محمد رضا تورجی زاده


للًّهُـ‗__‗ـمَ صَّـ‗__‗ـلِ عَـ‗__‗ـلَى مُحَمَّـ‗__‗ـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـ‗__‗ـَدو عَجِّـ‗__‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗__‗ـم

پنجره فولاد

دستانت به پنجره فولادش اگر قفل بشوند،
تمام کلیدهای عالم هم که جمع شوند،
باز دلت رضا نمی شود که جدا بشود از بند بند مهربانی اش...

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com