شهدعشق
شهدعشق

شهدعشق

ایت الله بهاءالدینی



✿▬▬▬▬▐"مـعـجـــزه" بنــده ایـטּ استــــ ڪــﮧ خــدا را پـیــدا ڪنـــد▌▬▬▬▬✿

₪ از آیتـــ اللــﮧ بهـاءالدینـے نقل شده ڪــﮧ . . .
◆ ثـروتمندتــر از آیتـــ اللــﮧ العظمـے "بهجتــــ"ڪسی نیستــــ . . .
₪ چــﮧ ثـروتـی داشتــــ ؟ . . .
◆ مـا خـونشوטּ رفتیـم، یــﮧ خـونــﮧ "گلی" داشتــــ . . .
₪ قبـل از مـرجعیتـــ چنـد تـا طلبـــﮧ جمــع مـــے شـدنـد و روضــﮧ مـــے خـوانـدنـد . . .
◆ امـا چــرا ثــروتمنــدتــریــטּ هستــــ ؟ . . .
₪ چـوטּ "تـــــوحـیــــد" را داراستــــ . . .
◆ خــــدا را یـافتــــﮧ استــــ . . .
₪ مـعـجـــزه بنــده ایـטּ استــــ ڪــﮧ خــدا را پـیــدا ڪـنـــد . . .

سیاهی چادرخاکی


♦دختر مسلمانی گفت :♦
♦چادر من!★
تلافی غروبی است که در آن روز به زور چادر از
 سر زنان حرم حسین (علیه السلام) کشیدند؛
♦چادر من!♦
به بهای شکسته شدن پهلوی مادر ماندگار شد؛
♦چادر من!♦
بوی حسین می دهد؛
♦چادر من!♦
میراث خون دلهای خیمه نشینان ظهر عاشوراست
♥چادر من!♥
به همین سادگی انتقام کربلاست
همه ی دنیا بدانند من سیاهی چادرم را فقط با سفیدی کفنم عوض میکنم .
○ یا زهرای مرضیه ، اشفعی لی فی الجنة ○

بابی انت وامی


بابــــــی انتــــــــ وامـــــــی و "همــــه اجـــــــــدادمــ"
تــــــو""
چـــــه کردی؟؟
کــه مـــن " از خــــواب و خوراکـــــ افــتادم...؟!

حاج اسماعیل دولابی


دل های مؤمنین که به هم وصل می‌شود، آب کُر است.
وقتی به علی علیه السّلام متّصل شد،
 به دریا وصل شده است.
شخصِ تنها، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود،
ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود،
بلکه متنجس را هم پاک می کند.

حاج اسماعیل دولابی رحمه الله علیه

یه خدایی برامون درست کردن

وایساده آدما رو آویزون کنه بسوزونه

اینا چرندیاته بهتون میگن

کی خدا میاد تو رو بسوزونه؟

برا چی تو رو بسوزنه؟

مگه میدونی قیمت تو چقدره؟

اونقدر قیمت داری که تو نماز نشستش زینب (س)

اونایی که سنگ میزدن رو دعا میکرد

اونی که به سر حسین سنگ میزنه....

اون اینقدر می ارزه برگرده که زینب داره دعاش میکنه

تو چقدر می ارزی؟؟؟

بهشت رفتن کار سختی نیست... جهنم رفتن کار سختیه ...

یه خدایی هست که یادش دلا رو آروم میکنه

نه دل آدم خوبا رو دل همه ی آدما رو... چه خوب چه بد

قرآن میگه یه خدایی هست اگه بشناسیدش آروم میشید

...چه خوب چه بد...

بعضیا یه خدا درست کردن نمیشه اصلا باهاش حرف زد

نمیشه صدات بلند کنی ... نمیشه ازش سوال کنی

خدا کریمه

کریم یعنی:

یعنی کسی که نمیتونه نبخشه

ببین علی حاضره ابن ملجمو ببخشه

ببین حسین به شمر گفت پاشو برو شفاعتت میکنم به مادرم قسم

با اینکه با لگد تو کمر حضرت زده بود

بهشت رفتن کار سختی نیست جهنم رفتن کار سختیه

با این خدا

با این نماینده های خدا..

با این ائمه

با این حسین

حسینی که داشت گریه می کرد تو گودال قتلگاه

شمر میگه گفتم : هاااااااااااااا دنبال حکومت اومدی؟

آقامون با چشماش اشاره کرد گفت بیا نزدیک تر

دستاشو نمیتونست تکون بده صد ها زخم رو بدنشه 

شمر میگه صورتمو بردم نزدیک تر آقامون حسین گفتن : دارم برای تو گریه میکنم

یا حسین

یه را داره گناه کار گناه نکنه وقتی بفهمه خدا دوسش داره

داستان ماهی و عواقب پس از مرگ

روزی ماهی کودک خود را نصیحت می کرد و می گفت: مادرم هرگز بالای

آب وبر سطح دریا شنا مکن زیرا آنجا موجودی به نام انسان وجود دارد او با

تورهایی مشبک ماهی ها را شکار می کند وچون به منزل می برد شکم آنها

را پاره می کند بر آنها نمک وادویه پاشیده وباروغن داغ می پزد و یا بر سیخ

زده و روی آتش بریان می کند ماهی کوچلو که گوش او به این نصیحتها

بدهکار نبود خودرا به سطح دریا رساند لحظاتی بعد خود را درون تور

شکارچی ها دید چون از دریا جدا شد وبه اطراف می پرید  همه آن

نصیحتهای مادر را یقین کرد پاره شدن شکم نمک و ادویه روغن و سیخ

کباب ودرآتش بریان شدن

آری داستان انسان نیز چنین است انبیا وعلماء انسانها را از حوادث بعد

از مرگ خبر می کنند وانسان توجه نمی کند چون بمیرد وبه برزخ رود

وهمه آنچه را که پیامبران در دنیا به آن انذار می کردند یقین می کند هر

آغازی را پایانی وهر قوتی را ضعفی است و هر حیاتی را مرگی پس بدان

و یقین کن که  سر انجام خواهی مرد و تو را از قصر به شکم قبر می

سپارند

اینما تکونو یدرککم الموت ولو کنتم فی بروج

مشیده(نساء78)

هر کجا باشید شمارا مرگ در می یابدهر چند در

برجهای استوار باشید

دلتنگ امام رضا

آقــــا جــان دلــم . . . نــه هــوای ِ گنـبـد ِ طلـایـی تــان را نـه هـــوای صـحـن و رواق هــای تــان را نـه هــوای مـسجـد ِ گـوهــر شـادتــان را نـه هــوای ِ نـقــاره خـانـه تــان را کـه هــوای خــــــــــود ِخـــــــــــودتـان را کـرده اسـت

عاشق شهادت

شب عملیات پلاکشو کند و انداخت سمت سیم خاردارها!
بهش گفتن این چه کاریه! اگه شهید شدی خونوادت چه گناهی کردن که یه عمر چشم انتظار بچشون باشن!
گفت یه لحظه توی ذهنم اومد که اگه شهید بشم جنازمو میبرن توی محل و عجب تشییع جنازه ی باشکوهی توی محل واسم راه میفته!
از خدا خجالت کشیدم!

اخلاص ، اخلاص ، اخلاص

در پناه او

سلیمان در باغ ،کنار امام رضا علیه السلام نشسته بود و
محو صورت زیبا و صوت دلنشین و کلام گیرای امام بود.ناگهان گنجشک کوچکی سرآسیمه آمد و خود را روی عبای امام انداخت.جیغ میزد و نوکش را تند تند به هم میزد.امام رو کردند به سلیمان و فرمودند:
عجله کن این چوب را بگیر برو زیرسقف ایوان ،مار را از لانه ی این گنجشک دور کن.
سلیمان چوب رابرداشت و دوید.زیر سقف ایوان لانه ی کوچکی بود و جوجه های وحشت زده ی گنجشک،درون لانه منتظر بودند مادرشان برایشان کاری کند؛
مادر خوب می دانست به کجا باید پناه ببرد....
عجیب نیست این که گنجشک کوچکی از ترس خطری که در کمینش نشسته به دامان امام زمانش پناه ببرد.باورش کجا سخت است این که حجتِ پروردگار بر روی زمین،آوای پرنده ای را معنا کند؟
عجیب منم،که دستم همیشه در دستِ پدریِ اوست وباز،بالا و پائینِ روزگار بی تابم می کند وخیال بی پناهی به وحشتم می اندازد!
عجیب،این فراموشیِ من است....
❤اللهم عجل لولیک الفرج

شمع امید زندگی

ﭼﻬﺎﺭ ﺷﻤﻊ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﻣﯽ ﺳﻮﺧﺘﻨﺪ . ﺩﺭ ﻣﺤﯿﻂ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﻟﻄﯿﻒ ﻭ
ﺑﯿﺼﺪﺍ .
ﺍﻭﻟﯽ ﮔﻔﺖ :
ﻣﻦ ﺻﻠﺢ ﻫﺴﺘﻢ !
ﺩﯾﮕﺮ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﺩ ﻣﻌﺘﻘﺪﻡ ﮐﻪ
ﺑﺰﻭﺩﯼ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺷﺪ . 
ﻫﻤﯿﻦ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺷﻌﻠﻪ ﺍﺵ
ﺑﺴﺮﻋﺖ ﮐﻢ ﺷﺪ ﻭ ﮐﺎﻣﻼ “ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺷﺪ .
ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ:
ﻣﻦ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻫﺴﺘﻢ !
ﺍﻏﻠﺐ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﻦ ﺣﺲ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﺯ
ﺍﯾﻨﺮﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﻟﯿﻠﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﻤﺎﻧﻢ
ﻧﺴﯿﻤﯽ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﻭﺯﯾﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ.
ﺷﻤﻊ ﺳﻮﻡ ﺑﺎ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﮔﻔﺖ :
ﻣﻦ ﻋﺸﻖ ﻫﺴﺘﻢ !
ﻣﻦ ﺁﻧﻘﺪﺭﻗﻮﯼ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﻤﺎﻧﻢ .
ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺮﺍ ﮐﻨﺎﺭﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻣﺮﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ .
ﺣﺘﯽ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮﯾﻦ ﮐﺴﺎﻧﺸﺎﻥ ﻋﺸﻖ
ﺑﻮﺭﺯﻧﺪ .
ﻭ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺻﺒﺮ ﻧﮑﺮﺩ ﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺷﺪ .
ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ....
ﮐﻮﺩﮐﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺗﺎﻕ ﺷﺪ ﻭ ﺩﯾﺪ ﯾﮏ ﺷﻤﻊ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺭﻭﺷﻦ ﻧﯿﺴﺖ
ﻭﺑﺎﻗﯽ ﺧﺎﻣﻮﺷﻨﺪ .
پرسید:
”ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﻫﺎ خاموشید؟
ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﺷﻤﺎ ﺗﺎ ﺁﺧﺮﺩﻧﯿﺎ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﻤﺎﻧﯿﺪ “
ﮐﻮﺩﮎ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ کرد ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ .
ﺩﺭﺍﯾﻦ حال ﺷﻤﻊ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﮔﻔﺖ :
” ﻧﺘﺮﺱ ﺗﺎﺯﻣﺎﻧﯿﮑﻪ ﻣﻦ ﺭﻭﺷﻨﻢ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﻢ ﺷﻤﻌﻬﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ
ﺭﺍﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﯿﻢ .
" ﭼﻮﻥ ﻣﻦ ﺍﻣﯿﺪﻡ"
ﮐﻮﺩﮎ ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺧﺸﺎﻥ ﺷﻤﻊ ﺍﻣﯿﺪ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻥ
ﺷﻤﻌﻬﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩ .
ﺷﻌﻠﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻣﯿﺪ ﻫﺮﮔﺰدر ﺯﻧﺪﮔﯿﺘﺎﻥ 
خاموشی نپذیرد.

خانه آخرت

-1=6
انسان در طول زندگی برای 
چهار چیز تلاش میکند :
1- اسمش مطرح باشد.
2- لباسش فاخر باشد.
3- خانه اش زیبا باشد.
4- اتومبیلش مدل بالا باشد.

 ولی بعد ازمرگش :
 اسمش میشود : میت
 لباسش میشود : کفن
 خانه اش میشود : قبر
 و مرکبش میشود : تابوت !

 یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ 
 مَا غَرَّکَ بِرَبِّک َالْکَرِیم :
ای انسان! چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته است؟
( انفطار/ ۶)

بهشت در نزدیکی

بهشت جای دیگری نیست..
 بهشت اول آغوش مادریست که با تمام وجود بغلت کرد و شیرت داد
بهشت دوم دستان پدریست که برای راه رفتنت با تو کودکی کرد 
بهشت سوم خواهر یا برادریست که برای ندیدن اشکهایت تمام اسباب بازیهایش را به تو داد
بهشت چهارم معلمی بود که برای دانستنت با تمام بزرگیش همسنت شد تا یاد بگیری
بهشت پنجم آغوشی بود که هرگز در آغوشش نگرفتی
بهشت ششم دوستیست که روز عقدت در آغوشت کشید و چنان در آغوشش فشرد که انگار آخرین روز زندگیش را تجربه میکند
آری بهشت همین حوالیست؛؛ مادرت را بنگر... پدرت را ببین .. خواهر یا برادرت را حس کن .. دوستت را به یاد بیاور...عشقت را از خاطرت بگذران...
"نگرانم برایت"
یک وقت دیر نشود برای بهشت رفتنت...  
 بهشت را با همه قلبت حس کن همین نزدیکیست..   
شاید همین الان از کنارت گذشت اما تو ندیدی.
وقتی کسی در کنارت هست، خوب نگاهش کن:
به تمام جزئیاتش
به لبخند بین حرف هایش
به سبک ادای کلماتش
به شیوه ی راه رفتنش، نشستنش
به چشم هاش خیره شو
دستهایش را به حافظه ات بسپار
گاهی آدم ها آنقدر سریع میروند که حسرت یک نگاه سرسری را هم به دلت میگذارند...
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻳﺮ ﻣﯽ فهمیم

حکمت صلوات :


صلوات: تنها دعایی هست که حتما مستجاب می شود.
صلوات : بهترین هدیه از طرف خداوند برای انسان است.
صلوات : تحفه‌ای از بهشت است.
صلوات : روح را جلا می‌دهد.
صلوات : عطری است که دهان انسان را خوشبو می‌کند.
صلوات : نوری در بهشت است.
صلوات : صلوات:صلوات :صلوات :صلوات :صلوات :صلوات :صلوات نور پل صراط است.
صلوات : شفیع انسان است.
صلوات : ذکر الهی است.
صلوات : موجب کمال نماز می‌شود.
صلوات : موجب کمال دعا و استجابت آن می‌شود.
صلوات : موجب تقرب انسان است.
صلوات : رمز دیدن پیامبر در خواب است.
صلوات : سپری در مقابل آتش جهنم است.
صلوات : انیس انسان در عالم برزخ و قیامت است.
صلوات : جواز عبور انسان به بهشت است.
صلوات : انسان را در سه عالم بیمه می‌کند.
 صلوات : از جانب خداوند رحمت است و از سو فرشتگان پاک کردن گناهان و از طرف مردم دعا است.
صلوات : برترین عمل در روز قیامت است.
صلوات : سنگین‌ترین چیزی است که در قیامت بر میزان عرضه می‌شود.
صلوات : محبوب‌ترین عمل است.
صلوات : آتش جهنم را خاموش می‌کند
صلوات : فقر و نفاق را از بین می‌برد.
صلوات : زینت نماز است.
پس : بر محمد و آل محمد صلوات

شهدا


راه مدرسه اش دور بود. همکلاسی هایش با ماشین می رفتند.

آن موقع روزی دوازده ریال پول تو جیبی به او می دادیم تا

بتواند هم خودش را ادره کند و هم به مدرسه برود .

با اینکه پول کمی بود اما این بچه هیچ وقت

شکایتی نداشت. مدتی که گذشت ، متوجه شدیم که

اسد الله زودتر از ساعت همیشگی از خانه بیرون

می رود و تا مدرسه پیاده روی می کند.

علت کارش را متوجه نشدیم تا اینکه یک روز خواهر کوچکش

مریض شد. پول کافی برای دوا و رمانش در خانه نبود.

وقتی اسد الله متوجه موضوع شد ، رفت و مقداری پول

آورد و گفت : این ها را برای روزی مثل امروز

پس انداز کرده بودم . طفلکی پیاده مدرسه می رفت

تا همان دوازده ریال را هم پس انداز کند!

  شهید اسدالله کشمیری

منبع : شهیدان اینگونه بودند ، ج1 ، ص38

زینب گونه


باید حسین‏گونه جان را فدا کنیم و یا زینب‏ گونه

پیام شهیدان و حسینیان را به گوش عالم برسانیم.

شهید موسی اخروی

خانه دوست کجاست


♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡♡❤♡♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡
و کسی می گوید سر خود بالا کن ، به بلندا بنگر
به بلندای عظیم به افق های پر از نور امید
و خودت خواهی دید
و خودت خواهی یافت خانه ی دوست کجاست…
خانه ی دوست در آن عرش خداست ،
خانه ی دوست در آن قلب پر از نور خداست
و فقط دوست ، خداست...
♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡
♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡

بهشت یا جهنم


نقاط قوت

شیطان

خداوند فرمود(به شیطان): هر چه در دنیا بخواهی به تو عطا می‌کنم. (به خاطر سوابقش در عبادت خدا)

شیطان گفت:

اول اینکه اجازه بدهی تا قیامت زنده بمانم . خدا فرمود تا روز معلوم تو را مهلت می‌دهم.

دوم اینکه در مقابل هر یک از فرزندان آدم دو فرزند به من عطا کنی که برای هر یک از اولاد آدم دو فرزند را مسلط کنم که آن‌ها را به گمراهی بکشانند.خداوند باز هم قبول کرد.

سوم اینکه از تو می‌خواهم مرا در بدن اولاد آدم همچون خون جریان دهی که از هر جای بدن بتوانم او را به معصیت بکشانم.

چهارم اینکه می‌خواهم اولاد آدم ما را نبیند ولی ما آن‌ها را ببینیم.

پنجم : اینکه می‌خواهم تا دم مرگ پیش اولاد آدم باشم (یعنی حتی وقتی حضرت ملک الموت برای قبض روح به سراغ انسان می‌آید شیطان هم حاضر باشد و انسان را وسوسه کند) .امام محمد باقر (ع) می‌فرماید: هنگامی که انسان در حال جان کندن است خیلی تشنه می‌شود.در آن هنگام شیطان با یک لیوان آب می‌ آید و می‌ گوید اگر بر من سجده کنی و کافر شوی این آب را به تو می‌ دهم.شیطان وقتی ناامید می‌ شود آب را می‌ ریزد و می‌ گوید من از تو بیزارم و می‌ رود.

ششم : اینکه از تو می‌خواهم که مرا بر سینه اولاد آدم مسلط گردانی تا او را وسوسه کنم.

خداوند در پایان می‌ فرمایند تمام خواسته‌هایت را برآورده می‌ کنم.ولی هر کس پیرو تو باشد او را با تو به جهنم می‌ فرستم.

برترین دین

عمر به قیصر روم نامه نوشت که یا مسلمان شوید یا مهیای جنگ
 قیصر در جواب عمر نوشت من به همراه این نامه چهار نماینده از چهار دین برای شما فرستادم یکی پیرو عیسی دیگری پیرو موسی ودیگری پیرو داوود و آن یک پیرو ابراهیم خلیل اگر توانستی آن نمایندگان را قانع کنی من شخصا مسلمان شده و کشورم را به شما تسلیم خواهم کرد 
عمر با چهار نماینده رو برو شد هر چهارتا به اتفاق به عمر گفتند مژده دین شما را در کتب خود داریم و میدانیم که آخرین شریعت تمام کتب ما را میداند و معجزه از پیامبران ما نشان میدهد و ما اکنون منتظریم 
عمر به مشاوران خود گفت من شش ماه تمام جان کندم که توانستم سوره بقره را حفظ کنم حال از کتاب اینها بخوانم؟ مشاوران به اتفاق گفتند آنها را به علی واگذار چرا که اگر نتواند انجام دهد رسوا میشود که علی توانایی انجام چهار معجزه و خواندن چهار کتاب آسمانی را ندارد 
پس به این طریق آبروی علی میرود 
پس عمر به دنبال مولای ما علی (ع)فرستاد اما علی ع فرمود هرکس بامن کاری دارد خودش می آید 
اینجا عمر دوباره از مولای ما خواهش کرد پس مولا فرمود هرکس مرا بخواهد اینجا می آید 
پس با اجبار عمر و مشاورانش و چهار نماینده به نخلستان رفتند مولا در حال آبیاری بود پس عمر جریان نمایندگان را به مولا گفت 
مولا علی (ع) پیرو دین داوود را صدا زد او جلو آمد علی گفت زبور را باز کن صفحه فلان را پیدا کن و شروع کرد به خواندن زبور از حفظ آنهم به صوت داوود نبی 
پیرو داوود از هوش رفت وی را به هوش آوردند   
پس مولا بیل خود را از دسته جدا کرد و بیل را مانند خمیر در آورد و از آن زرهی بافت پس به پیرو داوود فرمود آیا قانع شدی او با احترام فراوان مرید علی شد 
پس مولا پیرو موسی را فرا خواند و به وی گفت کتاب تورات را باز کن فلان صفحه را بیاور و شروع کرد از تورات چند صفحه خواند و دسته بیل خود را بر زمین انداخت پس چوب همچون عصای موسی به اژدها تبدیل شد که سخت به عمر غضب داشت عمر گفت ای ابا الحسن الامان پیرو موسی از هوش رفت پس مولا دست به اژدها برد و دوباره به حالت اولش برگشت و شد دسته بیل پس به پیرو موسی فرمود قانع شدی پیرو موسی فورا به مولا ادب کرد و گفت حقا که تو سرور جهانیانی 
پس بفرمود آتشی فراوان ساختند حضرت به پیرو ابراهیم گفت فلان صفحه از کتاب خود را باز کن و از کتاب او چند صفحه خواند و قدم زنان وارد آتش شد عمر در پی او رفت اما دامنش آتش گرفت و فورا به عقب برگشت مولا از درون آتش صدازد که ای پیرو ابراهیم قانع شدی؟ او هم چون دیگران سر تعظیم فرود آورد پس به اتفاق وارد قبرستانی قدیمی شدند، حضرت امر کرد گوشه ای از قبرستان را کندند به اندازه زیادی گود شد پس بفرمود ای بنده خدا به اذن خدا بلند شو این علیست که تورا صدا میزند پس صدایی نیامد عمر گفت یا اباالحسن این دیگر از عهده تو خارج است نمیتوانی، پس از چندی هیکلی از زیر خاک سر برآورد و گفت لبیک یا سیدی، آن هیکل آنچنان بزرگ و وحشتناک بود که عمر از هوش رفت و خود را نجس کرد پس ازمولا پرسید ای سرور مومنان امری داشتید مولا فرمود خود را معرفی کن او گفت من در زمان نوح زندگی میکردم متاسفانه به نوح ایمان نیاوردم پس اینگونه تا بحال در عذاب گرفتار بودم من در دخمه ای عذاب میشدم شما مرا صدا زدید تا زنجیر از پای من گشودند طول کشید اما در راه شنیدم به برکت قدوم شما خدا مرا بخشیده پس مولا فرمود بجای خویش بازگرد و شکر بسیار کن پس او دوباره به زیر خاک رفت مولا به پیرو عیسی فرمود انجیل را باز کن فلان صفحه را بیاور و شروع کرد به خواندن انجیل از حفظ تمام چهار نماینده به مولا تعظیم کردند و مسلمان شدند و عمر نامه ای به نمایندگان داد که قیصر باید کشورت را تسلیم کنی پس پیکی از قیصر برگشت و گفت قیصر فرموده تو ارزش نامه نداری پس شفاهی جوابت میدهم زمانی که آن بزرگواری که آبیاری میکرد بر مسند حکومت نشست من هم کشورم را تسلیم میکنم ...
  جانم فدای امیرالمومنین"ع"

بحار الانوار ج10 صفحه 60

ﭼﺮﺍ ﻣﺎﻫﯽ ﺑﺪﻭﻥ ﭘﻮﻟﮏ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ؟

 ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺍﺭﻭﭘﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﻭ ﺁﺯﻣﺎﯾﺸﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ تنها ﻣﺎﻫﯿﺎﻥ "ﺑﺪﻭﻥ ﻓﻠﺲ=پولک" ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻤﻞ ﻓﺸﺎﺭ ﺁﺏ ﺧﺼﻮﺻﺎ ﺩﺭ ﺍﻋﻤﺎﻕ بسیار ﭘﺎﯾﯿﻨﺘﺮ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﻫﺴﺘﻨﺪﮐﻪ ﺍﺩﺭﺍﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺣﺒﺲ ﮐﻨﻨﺪ. ﻟﺬﺍ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺳﺒﺐ ﺳﻤﯽ ﺷﺪﻥ ﮔﻮﺷﺖ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﻫﯿﻬﺎ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﻫﯿﻬﺎ ﺩر 
ﻃﯽ ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺩﻭﺭﻩ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺳﺒﺐ ﺑﺮﻭﺯ ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﻬﺎﯼ ﮔﻮﺍﺭﺷﯽ
ﻭ ...ﺧﻮﺍﻫﺪﺷﺪ .
به دینتان افتخار کنید...

وصیت شهدا


شهید عیسی احیائی محل تولد تهران، محل شهادت شلمچه به سال 1366:

«از خون شهدا حفاظت کنید و نگذارید که خون پاسداران قرآن پایمال شود و در همه حال به خدا توکل کنید. بیشتر قرآن بخوانید و از این عمر کوتاه چند روزه کمال استفاده را بکنید و همیشه به یاد قیامت باشید و به نماز جماعت اهمیت دهید.»
شکلک گلشکلک گلشکلک گلشکلک گل

«لا حول و لا قوه الا بالله»

تاثیر ذکر«لاحول و لا قوه الا بالله» در رفع غم و اندوه
امام صادق (ع) فرموده است: «هرگاه از قدرتمند، یا چیز دیگری ناراحت و اندوهناک شدید، ذکر «لاحول و لا قوه الا بالله» را زیاد تکرار کنید، زیرا این ذکر کلید گشایش هرگونه گرفتاری و ناراحتی است، و گنجی است از گنجهای بهشت.»و نیز فرمود:....
«هرگاه غم و اندوه فراوان و پی در پی به شما روی آورد، باید جمله «لا حول و لا قوه الا بالله» را تکرار کنید.»
رسول اکرم (ص) فرمود: «ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله» نود و نه درد را شفا می دهد که ساده ترین آنها اندوه است.»
و نیز فرمود: «در شب معراج ابراهیم خلیل بر من گذر کرد، و گفت: به امتت امر کن در بهشت، بسیار درخت نمایید که زمینش وسیع و خاکش پاک است.»
گفتم «نشاء بهشت» چیست؟

پاسخ داد: «لا حول و لا قوه الا بالله»


وصیت شهدا

شهید علی پورحیدری محل تولد استان قم به سال 1345، شهادت به سال 1362

«مردم از گناه دوری کنید چرا که هیچ نفعی از ارتکاب آن برای شما بوجود نمی‌آید. همیشه راستگو باشید که رهایی در راستگویی است و از دروغ بپرهیزید که مرگ در دروغگویی است. کار خیر کنید. کمتر حرف بزنید و بیشتر عمل کنید. هر شب قبل از خواب مقداری از اعمالتان را که در روز انجام دادید مرور کنید و سعی کنید فردایتان از دیروزتان بهتر باشد.»


شکلک گلشکلک گلشکلک گلشکلک گل

سلام بر چهارده نور مقدس

سلام امروزمان :
السلام علیک یا رسول الله 
السلام علیک یا علی آبن ابیطالب ع
السلام علیک یا فاطمه الزهرا س
السلام علیک یا امام حسن مجتبی ع
السلام علیک یا امام حسین ع
السلام علیک یا امام سجاد ع
السلام علیک یا امام محمد باقر ع
السلام علیک یا امام جعفر صادق ع
السلام علیک یا امام موسی کاظم ع
السلام علیک یا امام رضا ع
السلام علیک یا امام جواد ع
السلام علیک یا امام هادی ع 
السلام علیک یا امام حسن عسکری ع
السلام علیک یا فارس الحجاز. یا صاحب الزمان عج
ورحمه الله و برکاته

هدیه پر برکت

در سال 1362 به حج مشرف شدم. شب جمعه‌ای در مسجدالنبی مشرف بودم ناخودآگاه به یاد یکی از شهدای محل به نام مهدی قلی فیروزی افتادم و گریه‌ام گرفت. بعد از چند لحظه با خودم گفتم گریه چه فایده‌ای برای شهید دارد. بهتر است برایش دو رکعت نماز بخوانم.
نمازی خواندم و ثوابش را به شهید فیروزی هدیه کردم. در آن لحظات اصلاً به فکر فرزند شهید خودم نبودم به ایران که برگشتم همان روز اول مادر شهید مهدی قلی فیروزی به دیدارم آمد و در حالی که می‌گریست پرسید راستش را بگو شما شب جمعه‌ای که گذشت برای پسرم چه کار خیری انجام دادی؟

پرسیدم چطور؟ گفت: شب جمعه هفته قبل فرزند شهیدم به خوابم آمد و گفت: هفته دیگر مادر شهید عبدالعظیم فیروزی از مکه بازمی‌گردد حتماً برای زیارت قبولی به منزلش برو و به هر طریقی می‌توانی به او خدمت کن. چون امشب برای من زحمت زیادی کشیده و هدیه پربرکتی برای من فرستاده

خاک

 حتما بخونید
بر خاکی نشسته بودم
که خدا آمد و کنارم نشست!
گفت: مگر کودک شده ای، که با خاک بازی میکنی! 
گفتم: نه! ولی...
از بازی آدمهایت خسته شده ام!
همان هایی که حس می کنند هنوز خاکم
و روح تو در من دَمیده نشده
من با این خاک بازی میکنم، تا آدمهایت را بازی ندهم!
خدا خندید...
پرسیدم خدایا
چرا از آتش نیستم!؟
تا هر که قصد بازی داشت را بسوزانم!
خدا اما ساکت بود!
گویا از من دلخور شده بود!
گفت: 
تو را از خاک آفریدم
تا بسازی، نه بسوزانی...!
تو را از خاک از عنصری برتر ساختم
از خاک ساختم
که با آب گل شوی و زندگی ببخشی...
از خاک که اگر آتشت بزنند
باز هم زندگی میکنی و پخته تر میشوی...
با خاک ساختمت تا همراه باد برقصی...
تو را از خاک ساختم
تا اگر هزار بار آتش و آب و باد تو را بازی داد
تو برخیزی...
سر برآوری...
در قلبت دانهٔ عشق بکاری...
و رشد دهی و از میوهٔ شیرینش لذت ببری...
تو از خاکی
پس به خاکی بودنت ببال
و من هیچ نداشتم برای گفتن به خدا!

نماز اول وقت


به دکتر گفتم:

همه ی دارو هایم را میخورم اما
تاثیری ندارد.
دکتر پاسخ داد:آیا داروهایت را سر وقت میخوری ؟
و من تازه متوجه شدم
چرا نماز هایم اثری ندارد....

بیاید این تک تیر انداز رو بشناسیم؟

افسران - این تک تیرانداز را می شناسید ؟

یک قناسه چی ایرانی که به زبان عربی مسلط بود اشک عراقی ها را درآورده بود. با سلاح دوربین دار مخصوصش چند ده متری خط عراقی ها کمین کرده بود و شده بود عذاب عراقی ها. چه می کرد؟ بار اول بلند شد و فریاد زد:« ماجد کیه؟» یکی از عراقی ها که اسمش ماجد بود سرش را از پس خاکریز آورد بالا و گفت: « منم
ترق!
ماجد کله پا شد و قل خورد آمد پای خاکریز و قبض جناب عزراییل را امضا کرد! دفعه بعد قناسه چی فریاد زد:« یاسر کجایی؟» و یاسر هم به دست بوسی مالک دوزخ شتافت!
چند بار این کار را کرد تا این که به رگ غیرت یکی از عراقی ها به نام جاسم برخورد. فکری کرد و بعد با خوشحالی بشکن زد و سلاح دوربین داری پیدا کرد و پرید رو خاکریز و فریاد زد:« حسین اسم کیه؟» و نشانه رفت. اما چند لحظه ای صبر کرد و خبری نشد. با دلخوری از خاکریز سرخورد پایین. یک هو صدایی از سوی قناسه چی ایرانی بلند شد:« کی با حسین کار داشت؟» جاسم با خوشحالی، هول و ولا کنان رفت بالای خاکریز و گفت:« من
ترق!
جاسم با یک خال هندی بین دو ابرو خودش را در آن دنیا دید!
شهید زرین تک تیراندازی بود که صدام برای زنده و مرده آن جایزه گذاشته بود .
روحش شاد و یادش گرامی باد
 


مهدی جان...

مهدی جان :
مدتی هست که ظرف گله ام سر رفته
خودم از دست خودم حوصله ام سر رفته
نه امید است به من تا که امیدت باشم
نه مفیدم که مگر«شیخ مفیدت» باشم
دلم آن دل که خودت دست دلم دادی نیست
نفسم آن نفس پنجره فولادی نیست
نیتم پاک نشد فال دلم خوب شود
باز با روضه مگر ، حال دلم خوب شود
[ آقای مهربانی،برای حال دلم دعا کنید...]
    ♥عجل لولیک الفرج
   یا مهـــــــــــــدی

شیطان

نقاط ضعف

روزی حضرت محمد (ص) شیطان را در مسجدالحرام دید .پیش او رفت و به او گفت: ای ملعون چرا ناراحتی؟

شیطان گفت: زیرا این همه تلاش می‌کنم که مردم را گمراه کنم ولی تو در قیامت آن‌ها را شفاعت می‌کنی و تمام زحمات مرا به هدر می‌دهی.به همین خاطر با تو دشمنم.

حضرت محمد (ص) فرمودند از امتم چرا ناراحتی؟

شیطان گفت: امت تو خصوصیاتی دارند که امت‌های دیگر ندارند.

اول اینکه وقتی به هم می‌رسند سلام می‌کنند که سلام نام خداست و من از این اسم می‌ترسم.

دوم اینکه وقتی همدیگر را می‌بینند به یکدیگر دست می‌دهند و تا دست‌هایشان را از هم جدا نکنند گناهانشان بخشیده می‌شود.

سوم اینکه وقتی می‌خواهند غذا بخورند بسم ا... میگویند و من دیگر نمی‌توانم غذا بخورم و گرسنه می‌مانم.

چهارم اینکه بعد از غذا خوردن الحمد ا... میگویند.

پنجم اینکه وقتی اسم تو می‌آید بلند بلند صلوات ختم می‌کنند و آنقدر ثواب آن زیاد است که من فرار می‌کنم.

ششم اینکه وقتی می‌خواهند کاری بکنند ان شاء الله میگویند و من دیگر نمی‌توانم در آن کار دخالت کنم و آن‌ها را برهم زنم.

هفتم اینکه صدقه می‌دهند و وقتی که صدقه می‌دهند هم گناهانشان آمرزیده می‌شود و هم هفتاد نوع بلا را از خود دور می‌کنند.

به همین دلیل حضرت نبی اکرم (ص) فرمودند: وقتی انسان دستش را در جیبش می‌کند تا صدقه دهد ، هفتاد شیطان دست او را می‌گیرند تا او را منصرف نمایند.

هشتم اینکه آنان  قرآن می‌خوانند و در خانه‌ای که قرآن خوانده می‌شود دیگر جایی برای من نمی‌ماند .چون در آن خانه ملائکه رفت و آمد می‌کنند.

شیطان

نهم اینکه مرا زیاد لعنت می‌کنند و با هر لعنت یک زخم بر من می‌افتد و تا زمانی که آن شخص را به گمراهی نکشانم آن‌ها خوب نمی‌شود.

دهم اینکه هنگامی که گناه می‌کنند سریع توبه می‌کنند و زحمت مرا به هدر می‌دهند.

یازدهم اینکه عطسه که می‌کنند الحمد ا... میگویند ._ حضرت فرمودند: عطسه از طرف خداوند و خمیازه از طرف شیطان است و قتی عطسه می‌کنید باید الحمد ا... بگویید. همچنین می‌فرماید: وقتی انسان نماز می‌خواند شیطان از او دور می‌شود.به خصوص اگر سجده او طولانی باشد، شیطان از روی عصبانیت و ناراحتی فریاد می‌کشد.


انسان

هرچه مغرور تر باشـــــی ،

تشنه ترند برای با تو بودن . . . !

و هرچه دســـت نیـــافتنـــــی باشی ،

بیشتر به دنبالت می آیند . . . !

امان از روزی که غروری نداشته باشی ،

و بی ریا به آنها محبت کنی . . .

انوقت تـــــورا هیچوقت نمیبیند . . .

ســــاده از کـــنارت عبور میکنند . . . !

شهید محمود کاوه

بسم رب الشهدا ء والصدیقین

در عملیات کربلای دو، محمود کاوه، فرمانده لشکر پنجاه و پنج ویژه شهدا، کار عجیبی کرد.

نیروهای خط شکن

را که جلو فرستاد، آمد و نمازی دو رکعتی را اقامه کرد. بعد از نماز گفت:« این نماز را فقط به

دو دلیل خواندم،اول برای پیروزی بچه های خط شکن و بعد ...»

یکی از بچه پرسید: «بعد چه؟»

« دلم می خواهد اگر خدا لایقم بداند، این نماز، آخرین نمازم باشد

و خدا لایقش دانست.

محمود کاوه در همان عملیات شهید شد.

 

برگرفته از کتاب پیشانی و خاک| ص 96