بعضی ها ما را سرزنش می کنند که چرا دم از کربلا می زنید و از عاشورا ؛
آنها نمیدانند که برای ما کربلا بیش از آنکه یک شهر باشد
یک افق است
که آن را به تعداد شهدایمان فتح کرده ایم ،
نه یک بار نه دو بار ...
شهید آوینی
در فرق کـــــــــــــربلا و بهشتـــــ همین بـــــــس...!
کـــــــه بهشتــــــــ را می روی !
امـــــا!
کربلــــــــا را می برند.!
(!)تلویزیون آمد: .... خواب رفت!
پیش نوشت: پست زیر را شهید آسمانی حجت الله رحیمی 13 اسفند 90 در وبلاگ بیرق ما چادر خاکی توست منتشر میکند و 5 روز بعد ( ۱۸ اسفند ماه ۱۳۹۰) ارباب جواب نامه اش را می دهد و شهادت نامه اش را امضا می کند و این گونه می شود که ارباب شهید حجت را تا ابد زائر خودش می کند.....
به :ریاست محترم بخشِ بی قراری های دل ، سایه ی سر ، حضرت عشق (روحی فـداک)
از: کربلای دلم
با سلام و صلوات خاصة و آرزوی سلامتیِ دردانه فرزند ِ موعودتان
احتراماً
پیرو دعوت قبلی تان به آن بهشت ِ بی مثال و آن منزلگاهِ سرگشتی و به جهت جاماندن یک فقره دل روبه روی ایوان طلای حرم تان ، یک جفت چشم در حوالی حریم تان ، یک هوا مستی کنار ِ رقصِ بیرق تان و یک عمر تپش در کنار روضه هایتان ، درخواست آن دارم که دیگر بار با عنایت خداوندم و خواست قلبِ مبارکتان ، منت بر سرم نهاده ، دعوت به آن وادی جنونمان کنید که نزدیک است جان دادنمان از این غم ِ فراقِ شب های زیارتی تان ... باشد که آرام گیرد سرگشتی ها و بی قراری ها و تپش های عاشقانه مان و همچنین جانی دوباره گیرد این دست ها از لمس 6گوشه تان ...
و با تقدیم همه ی جان و روح و عشق و هستی ام
آدرس گیرنده :
شهر کربلا - خیابان بین الحرمین - ورودی باب القبله - ضریح شش گوشه - حضرت سیدالشهداء(ع)
پی نوشت :
۱. نامه ام را پاراف کن حضرت عشق ؛ آرزوی دیگری نـدارم ...
۲. دُل دُل را ... زین کنید ...
۳. ایمان آورده ام امشب ... ایمان آورده ام که به ذکر مصیبت حاجتی نیست ... ما را نسیمِ نامِ تو دیوانه می کند ... السلام علیک یا مولانا الغریب ...
هرچند به کربلا رفتن خون میخواهد
شکر خدا که زندگی ام نذر روضه هاست شکر خدا که روزی ام از سفره ی شماست
شکر خدا که پای شما سینه می زنم شکر خدا که درد مرا نامتان دواست
عمری نفس به بزم هر شبتان خو گرفته است چشمم به خاک خانه تان خوب آشناست
برروی سنگ قبر من اینگونه حک کنید این خانه زاد روضه و مجنون کربلاست
روزی اشک چشم مرا مرحمت کنید روزی دیده ای که نذر کرده ی شماست
دل را به بال شال عزا بسته ام مگر یک شب ببینمش که روی گنبد طلاست
قرار بود درجه سرلشگرى بگیره
اونم از دست امام خامنه ای حفظه الله
«گفتیم به
سلامتى مبارکه بابا»
خندید. تند و سریع گفت :خوش بحالم. امّا درجه گرفتن، فقط
ارتقاى سازمانى نیست
وقتى آقا درجه رو بذارن رو دوشم، حس مى کنم ازم
راضیَن
وقتى ایشون راضى باشن ، امام عصر علیه السلام هم راضین
همین برام
بسه.
خاطره ای از زندگی شهید صیاد شیرازی
بیخود گفته اند که زندگی پنج دوره است: کودکی و نوجوانی و جوانی و میانسالی و پیری
زندگی تنها دو دوره است ...
قبل از کربلا رفتن و بعد از کربلا رفتن
-----------------
یادش مرا دومرتبه بی تاب می کند
دارد غمش وجود مرا آب می کند
جانم فدای شاعر خوش مسلکی که گفت
نوکر همیشه تکیه به ارباب می کند
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)
باز محرم رسید، ماه عزای حسین
سینهی ما میشود، کرب و بلای حسین
کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه
تا که بگیرم صفا، من ز صفای حسین
السلام علیک یا اباعبدالله
دیباچه عشق و عاشقی باز شود ،
دلها همه آماده پرواز شود ،
با بوی محرم الحرام تو حسین ،
ایام عزا و غصه آغاز شود
آغاز محرم حسینی را تسلیت عرض مینمایم
الو الو حاج احمد کارها برا خدا نیست!
مسیر نقشه هامون تا قدس و کربلا نیست!
الو الو حاج احمد، آخر حرفم اینه:
برگرد حاجی، سیدعلی حرفاش روی زمینه!
الو الو حاجی جون قربون روی ماهت
دعا بکن بمونیم همیشه توی راهت...
سرم را نه ظلم می تواند خم کند ، نه مرگ ، نه ترس ،
سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود
مـــادرمـــــــــ. . .
سلامتی همه مــادرهای دنیـــا
اللًّهُـ‗__‗ـمَ صَّـ‗__‗ـلِ عَـ‗__‗ـلَى مُحَمَّـ‗__‗ـدٍ
وَ آلِ مُحَمَّـ‗__‗ـَدو عَجِّـ‗__‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗__‗ـم”
هو الاول والاخرو الظاهروالباطن
و هو بکل شیء علیم
خدایا فقط تو می بینی وستار العیوب هستی ولی
بندگانت نادیده را برایم دیده می پندارند
وانقدر سخت می گیرند که تمامی
آن چیزی که محبت می نامیم از میان برداشته می شود
خدایا بهترینم ای حضرت عشق ببخش که در
پیشگاه تو بدترین گناهان را مرتکب شدم
ویکبار هم مرا تادیب نکردی ومرا با محبتت
پرو کردی .خدایا ادمهایی هستند که نادیده را
برایم دیده پنداشته اند ومرا باز خواست می کنند
به کدامین گناه ناکرده ام باید بازخواست شوم توسط
انهایی که خودشان نیز بهتراز این موجود خاکی نیستند
۱۳ سال و چند روز بعد «ندا رضوانی»
دانش آموز مقطع اول دبیرستان، اهل نیشابور،
همین که عکس ۶ ماهگی خودش را همراه
با وصیت نامه کوتاه و ناتمام پدرش،
پشت عکس دید، با خودکار قرمز، یک سربند سرخ،
روی پیشانی کوچکش کشید و نوشت:
«سلام بر حسین». یک قطره اشک ندای بزرگ،
روی عکس قدیمی، قشنگ تر کرده بود
خنده ندای کوچک را.
راستی! نسیمی جان فزا می آید…
روزنامه کیهان ۳ آذر
کــعبـہ گــفتا مــرتضے در منــ بـہ دنــیا آمــده
ایــن شـرافتــ بــس کہ منــ خــود زادگــاه حــیدرم
کربـــلا گــفتا عــلے بـوده ســـہ شبـــ مـهمان تــو
منــ حســینش را گرفــتم تـا قــیامـــت در بــرم
قال مولانا حسین بن علی علیهما السلام:
من علامات اسباب الجهل المماراة
لغیر اهل الفکر( تحف
العقول)
امام حسین علیه السلام فرمودند:
از نشانه های اسباب نادانی، مجادله با غیر
اهل اندیشه است.
به سلامتی پسری که پول های مچاله شده شو آورد
و آروم گذاشت جلوی میز فروشنده و گفت:
برای روز پدر کمربند میخوام.
فروشنده گفت:چه جنسی باشه؟
پسر کوچولو گفت:فرقی نمیکنه
فقط موقع زدنش دردش کم باشه
آخه پدرم موجیه.
سلامتی همه ی پدرای جانباز
دخـتــَــر کـه بــاشی
میـدونـی اَوّلــــیـن عِشــق زنـدگیـتــ پـــِدرتـه
دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مُحکــَم تــَریـن پَنــآهگــاه دنیــآ
آغــوش گــَرم پـــِدرتـه
دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مــَردانــه تـَریـن دستــی
کـه مـیتونی تو دستـِـت بگیـــری و
دیگـه اَز هـــیچی نَتــَرسی
دســــتای گَرم وَ مِهـــــرَبون پـــِدرتـه
هَر کـجای دنیـا هم بـــاشی
چه بـاشه چـه نبــاشه
قَویتــریـن فِرشتــه ی نِگهبـــان پـــِدرته
شادی روح همه پدرهای دنیا