شهدعشق
شهدعشق

شهدعشق

ثواب صلوات

افسران - ختم صلوات در شب اول ماه رییع الاول و شب جمعه  به نیایت تعجیل در فرج مهدی فاطمه

وقتی که پیامبراکرم صلی الله علیه وآله و سلم در شب معراج به آسمان چهارم رسید، فرشته ای را دید که لوحی در پیش روی خود نهاده و به آن نگاه می کند و اشک می ریزد.
آن فرشته متوجه حضور رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم در آسمان چهارم نشد
لذا جبرئیل با بال خود او را متوجه حضور پیامبر کرد

هنگامی که فرشته متوجه شد ، بلافاصله رکاب آن حضرت را بوسید ، تعظیم و اکرام نمود و عرض کرد: یا رسول الله مرا معذور دارید! چرا که نور زیادی از این لوح متصاعد بود و به همین جهت من متوجه حضور شما نشدم.
آن حضرت فرمودند: در این لوح چه چیزی نوشته شده است؟
فرشته عرض کرد: در این لوح نوشته است:
 لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله.

سپس ملک گفت:من دو رکعت نماز بجا آورده ام که بیست هزار سال طول کشیده است.
به امر خدا پنج هزار سال در قیام و پنج هزار سال در رکوع و پنج هزار سال در سجود و پنج هزار سال در حال تشهد بوده ام. حالا ثواب این نماز را هدیه می کنم به امت شما.
حضرت فرمودند: امت من احتیاج به نماز تو ندارند. پس بدان که به عزت خدا هر کس از گناهکاران امت من یک بار صلوات بفرستند ، ثواب آن از بیست هزار سال طاعت تو برتر است.
منبع:امالی صدوق، ج 3، ص 429/ لثالی الاخبار،ج3، ص


صلوات



یک روز که پیغمبر ص از گر می تابستان 


 همراه علی ع میرفت درسایه نخلستان

  دیدند که زنبوری از لانه خود زد پر

 آهسته فرود آمد بردامن پیغمبر ص

 بوسید عبایش را دور قدمش پرزد


 بر خاک کف پایش صد بوسه دیگر زد

 پیغمبر ص از او پرسید آهسته بگو جانم


 طعم عسلت از چیست هر چند که میدانم 

زنبور جوابش داد چون نام تو میگویم 

گل میکند از نامت صد غنچه به کندویم 


تایاد تورا هرشب چون گل به بغل دارم 

هرصبح که بر خیزم در سینه عسل دارم

 از قند و شکر بهتر خوشتر زنبات است این

 طعم عسل از من نیست طعم صلوات است این

صلوات

یک روز که پیغمبر ص از گر می تابستان


 همراه علی ع میرفت درسایه نخلستان
  دیدند که زنبوری از لانه خود زد پر

 آهسته فرود آمد بردامن پیغمبر ص

 بوسید عبایش را دور قدمش پرزد

 بر خاک کف پایش صد بوسه دیگر زد

 پیغمبر ص از او پرسید آهسته بگو جانم

 طعم عسلت از چیست هر چند که میدانم

زنبور جوابش داد چون نام تو میگویم

گل میکند از نامت صد غنچه به کندویم

تایاد تورا هرشب چون گل به بغل دارم

هرصبح که بر خیزم در سینه عسل دارم

 از قند و شکر بهتر خوشتر زنبات است این
 طعم عسل از من نیست طعم صلوات است این