آرمیتا...
نقاشیشو به آقا هدیه داد ،
بعدش بادام زمینیهاشو با آقا قسمت کرد،
آقا از موهای بلند آرمیتا تعریف کرد،
آرمیتا قول داد تا موهاشو کوتاه نکند که به قول خودش آقا ناراحت نشود!!
حالا همهی اینها هم که بماند...
آرمیتا در لحظهی اول ورود آقا،
ایشان را با لفظ "بابا" خطاب میکند.. مادرش می خندد که آرمیتا، دیدی اشتباه آقا رو گفتی بابا؟
آرمیتا با یقین گفت که "خب بابای همهست دیگه."
زیاد بگوییــد : " السلام علیــک یا امیرالمؤمنیــن "
ایــن روزها کسى در مدینــه سلامش نمى کنــد . .
جونیـمون فدایت اولین مظلوم عالـم
آرمیتا...
نقاشیشو به آقا هدیه داد ،
بعدش بادام زمینیهاشو با آقا قسمت کرد،
آقا از موهای بلند آرمیتا تعریف کرد،
آرمیتا قول داد تا موهاشو کوتاه نکند که به قول خودش آقا ناراحت نشود!!
حالا همهی اینها هم که بماند...
آرمیتا در لحظهی اول ورود آقا،
ایشان را با لفظ "بابا" خطاب میکند.. مادرش می خندد که آرمیتا، دیدی اشتباه آقا رو گفتی بابا؟
آرمیتا با یقین گفت که "خب بابای همهست دیگه."