شهدعشق
شهدعشق

شهدعشق

عصای دست...

مادر گفت: نرو، بمان! دلم میخواهد پسرم عصای دستم باشد
گفت: هرچه تو بگویی.
فقط یک سؤال؛ میخواهی پسرت، عصای این دنیایت باشد یا آن دنیا.
مادر چیزی نگفت و با اشک بدرقه اش کرد....
رفت و شهید شد ...



نظرات 1 + ارسال نظر
Bn سه‌شنبه 31 تیر 1393 ساعت 00:42 http://mehrabaniha.blogsky.com

شهدا هنوز ایستاده اند و با سر انگشت وفا نقطه ی رهایی را نشان می دهند...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.