شـهـــــیـد پـازوکـی داشـت رو زمـیـن بـا انـگـشت چیـزی میـنـوشـت ...
یــا صاحـــب الـــزمــــان "
آقای مـن !
مــولای مـن !
از قـدیــم گفته انـد :
" خلایـــق هــرچه لـــایــق "
بی راه نگـــفـته انــد .
اقرار مـــی کنیم هنوز لیـــاقت حضور در
محـــضر شما را پیدا نکرده ایــــم
که اگرغیـــر از این بـــود
هم اینـــک در زمان ظهـور و در حـــضور
شما به سرمی بردیـــم .
" از ماســت که برماســــت "
آری، ما مـــستحق بلــــای غیبـــتیـم ؛
سزاوار چنــیـن سرنوشــتی هستـــیم ؛
تــو را نخواســته ایم ؛ به بی امامـــی
" عــادت " کـرده ایم ؛
هنــوز باورمان نــشــده
" تا نیایی گره از کـار بشر وا نــشــود
شاید شما بسیار شنیده باشید ماجراهای افرادی را که تنها با انجام یک عمل در نزد خداوند چنان جایگاهی پیدا نموده اند، که حق تعالی بهشت را بر آنان واجب می گرداند، هرچند با کوله باری از گناه باشند، به نحوی که ماجرای یکی از زنان بدکاره ی بنی اسرائیل از این دست ماجراها می باشد که بیانگر اوج رحمت الهی در تمام اعصار و قرون است.
محمد مهدی همت، فرزند شهید همت با انتشار تصویری از خود و داوود کریمی
فرزند شهید حاج عباس کریمی در اینستاگرامش نوشت: همیشه ازم میپرسند: اگه
شهدا امروز زنده بودند چگونه بودند و چه منشی داشتند؟ در جایگاه خودم با
اطمینان جواب میدم شبیه این بزرگ_مرد بودند و منش و مردانگی و غیرت او را
داشتند.
خداوندا به حرمت شام_شهادت پدرم هر کجا هست به سلامت دارش و لحظه ای به خودش وا مگذارش و بعد از صد سال با شهادت فرابخوانش.
تولدت مبارک سردار
ایشالا خدا حفظش کنه و طول عمر با عزت بهش بده
یا علی مدد
پر کنید فضا مجازی رو بخاطر تولد این مرد
ﭘﺴﺮﮎ ﻧﺰﺩ ﭘﺪﺭﺵ ﺭﻓﺖ ﻭﮔﻔﺖ : ﺑﺎﺑﺎ ﭼﺮﺍ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﺪ؟ ﺍﻭ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ؟ ﭘﺪﺭﺵ ﺗﻨﻬﺎﺩﻟﯿﻠﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺫﻫﻨﺶ ﺭﺳﯿﺪ،ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺯﻧﻬﺎﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺑﯽ ﻫﯿﭻ ﺩﻟﯿﻠﯽ !! ﭘﺴﺮﮎ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺩﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﭼﺮﺍ ﺯﻧﻬﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ؟ﺧﺪﺍ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻣﻦ ﺯﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﻭﯾﮋﻩﺍﯼ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﺍﻡ ﺑﻪ
به شاﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﻗﺪﺭﺗﯽ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﺪ؛ ﺑﻪ ﺑﺪﻧﺶ
ﻗﺪﺭﺗﯽ ﺩﺍﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭﺩ ﺯﺍﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﺪ؛ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﻗﺪﺭﺗﯽ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﮐﻪ
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺴﺎﻧﺶ ﺩﺳﺖ ﺍﺯﮐﺎﺭ ﺑﮑﺸﻨﺪ، ﺍﻭ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﺪ، ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ
ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺶ ﻋﺸﻖ ﺑﻮﺭﺯﺩ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺍﻭ ﺭﺍﻫﺰﺍﺭﺍﻥ
ﺑﺎﺭﺍﺫﯾﺖ ﮐﻨﻨﺪ؛ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻗﻠﺒﯽ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﺗﺎﻫﻤﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﻭﺍﺯ ﺧﻄﺎﻫﺎﯼ ﺍﻭ
ﺑﮕﺬﺭﺩ ﻭ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺭﮐﻨﺎﺭ ﺍﻭ ﺑﺎﺷﺪ. ﻭﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺷﮑﯽ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﺗﺎﻫﺮ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻓﺮﻭ
ﺑﺮﯾﺰﺩ، ﺍﯾﻦ ﺍﺷﮏ
ﺭﺍ ﻣﻨﺤﺼﺮﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﺗﺎﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﻧﯿﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ
ﮐﻨﺪ، ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺩﺭ ﻟﺒﺎﺳﺶ، ﻣﻮﻫﺎ ﯾﺎ ﺍﻧﺪﺍﻣﺶ ﻧﯿﺴﺖ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺯﻥ ﺭﺍﺑﺎﯾﺪ
ﺩﺭﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﮐﺮﺩ، ﺯﯾﺮﺍﺗﻨﻬﺎ ﺭﺍﻩ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﻗﻠﺒﺶ ﺁﻧﺠﺎﺳﺖ .
ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻣﻰ ﺑﺎﻧﻮﻫﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ
ﺩﺍﺧﻞ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ، ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ :
ﭼﻪ ﺭﻭﺯ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ...
ﺷﺐ ﻫﺎﯼ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ .... ...ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﺩﻟﻢ ﻫﻮﺍﯼ ﻣﻬﺪﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﻣﻬﺪﯼ ﺍﻡ
ﺍﺣﻮﺍﻟﺖ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ
ﻣﻮﻻﯼ ﻣﻦ ﺩﻋﺎﯼ ﮐﻤﯿﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﯿﺎﺑﺖ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ...
ﺩﻋﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻣﻨﺘﻈﺮﺍﻧﺖ ﺑﻤﺎﻧﻢ ...
ﺩﻋﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭﻡ ﺑﺎ ﺗﻮﺳﺖ ..
ﭼﻪ ﺩﻋﺎﯼ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﺍﺷﮏ ﺗﻤﺎﻡ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﭘﺮ ﮐﺮﺩ ..
ﻭ ﻓﻘﻂ ﺣﻮﺍﺳﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ
ﻣﻬﺪﯼ ﺍﻡ
ﺩﻋﺎ ﮐﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ
ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺻﻞ ﻋﻠﯽ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﺁﻝ ﻣﺤمﺪ ﻭ ﻋﺠﻞ ﻓﺮﺟﻬﻢ
ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻋﺠﻞ ﻟﻮﻟﯿﮏ ﺍﻟﻔﺮﺝ
دلم شهادت می خواهد!...
شهید محمدرضا تورجی زاده به سادات فوق العاده احترام می گذاشت .یکی از سادات گردان نقل می کرد:«یک بار به سنگر فرماندهی رفتم.محمد نشسته بود.به احترام من از جا بلند شد.گفتم:«یک مرخصی چند ساعته می خواهم تا به اهواز بروم.»به دلایلی مخالفت کرد.اصرار کردم اما بی فایده بود در نهایت وقتی ناامید شدم گفتم:«باشد شکایت شما را می برم پیش مادرم.»هنوز چند قدمی از چادر دور نشده بودم که پابرهنه به دنبالم دوید!
دستم را گرفت و گفت:«این چه حرفی بود که زدی؟!بیا این برگه ی مرخصی سفید امضا کردم هر چه قدر می خواهی بنویس.» تا به چهره اش نگاه کردم دیدم خیس از اشک است.گفتم:«به خدا شوخی کردم منظوری نداشتم و...» اما محمد همچنان اصرار داشت که من حرفم را پس بگیرم!
یک سال از این ماجرا گذشت ساعتی قبل از شهادت محمد بود.با هم رفتیم تا به سنگر ها سر بزنیم گفت:«آن حرف پارسال را پس گرفتی؟!» با تعجب گفتم:«چی؟»گفت:«آن شکایت و...»گفتم:«تو را به خدا چیزی نگو به خدا شوخی کردم.»
تب ندارم ،داغ هم نیستم،
گریہ هم نمےڪنم،
فقط زل میزنم بہ عڪس حَرَم...
نمے دانم شاید....شاید دق ڪرده ام..
ڪسے چہ مےداند...
♥یا ح س ۍ ن♥
از دل خاک فکه شهیدی یافتند
در جیب لباسش برگه ای بود :
«باسمه تعالی . جنگ بالا گرفته است .مجالی برای وصیت نیست .هنوز تا چند قطره خون در بدن دارم حدیثی از امام پنجم ع می نویسم :
به تو خیانت می کنند ، تو مکن
تو را تکذیب می کنند ، آرام باش .
تو را می ستایند ، فریب مخور.
مردم شهر از تو بد می گویند ، اندوهگین مشو.
آنگاه از ما خواهی بود »
دیگر نایی در بدن ندارم ؛
خداحافظ دنیا
یا زهرا
یکی باید در زندگیات باشد،
که همیشه باشد . . .
نه اینکه گاهی باشد و گاهی نباشد ،
یکی که " یک" باشد، " اَحَد" باشد . . .
که بهترین باشد ، . .
که به خاطر نیازش با تو نباشد، "صمد" باشد . . .
که " الله" باشد . . .
اگر کسی بخواهد ایمــــانش را حفــظ کند
حتی اگر شغلش پلیــــس امریکا هم باشد
حجابـــش را رعایت و نــمازش را می خواند
*******************************************
ای اهل ایمان ، شما ( ایمان ) خود را محکم نگاه دارید ، که اگر همه عالم
گمراه شوند و شما به راه هدایت باشید زیانی از(گمراهی) آنها به شما نرسد.
بازگشت همه شما به سوی خداست و همه شما را به آنچه کردید آگاه می سازد.
-----------------------مائده-105------------------------
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ
مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمیعاً
فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ