شهدعشق
شهدعشق

شهدعشق

بسیجیان بی ادعا

على علیه السلام:

أینَ إخوانِیَ الَّذین رَکِبوا الطَّریقَ وَمَضَوا عَلَى الحَقِّ؟ ...أوِّهِ عَلى إخوانِیَ الَّذین ...أحیَوا السُّنَّةَ وَأماتوا البِدعَةَ ، دُعوا لِلجِهادِ فَأجابوا ، وَوَثِقوا بِالقائِدِ فَاتَّبعوهُ؛

کجایند برادران من که راه حق را سپردند ، و با حق ، رخت به خانه آخرت بردند؟ ......دریغا از برادرانم که .. بدعت را میراندند ؛ به جهاد خوانده شدند و پذیرفتند ؛ به پیشواى خود اعتماد کردند و در پى او رفتند .
نهج البلاغة : خطبة 182


من یک بسیجی ام

من یک بسیجی ام

و قسم میخورم حاج همت علامت ظهور بود             

من یک بسیجی ام

و قسم میخورم حاج احمد نشانه بود

تا جاده را عوضی نرویم

تا ماشین های بنز زیرمان نکنند

حاج همت افتخارش میراندا خوردن با به به تو نبود

افتخارش آب کیوی خوردن در گیلاس طلایی نبود

دهان حاجی محراب کلمات بود

لبهایش بال فرشته ها را بوسیده بودند

دهان حاجی رودخانه صلوات  بود

و او روزی برای همه گفت:

من در پوتین بسیجی آب میخورم و گریه کرد

و گفتم حاجی چقدر بزرگ بود

چه خوب است بعضیها بشنوند و باخودشان خلوت کنند

من شاعر نیستم

من یک بسیجی ام

اما حاج احمد متوسلیان یک بسیجی شاعر بود

او زندگی اش شعر بلندی بود که در قافیه فلسطین تمام شد

و آنقدر بزرگ بود که همه اش سهم ما نمی شد

خدا قدری از بزرگی اش را به همسایگان مدیترانه هدیه داد

تا سرزمینشان را تطهیر کنند

تا سربلندی را بیاموزند و از شهادت طفره نروند         

و با عاشقی کنار بیایند

من یک بسیجی ام

یک کارگر زاده

این را دستهای پدرم گواهی میدهند    

روستایی روستای مهاجران

نه چپم نه راست

نه رادیکالم نه میانه رو

من یک بسیجی ام

شماره پلاکم 22/11/1357 است


نوشته از طرف جمیل جامانده از قافله شهدا