شهدعشق
شهدعشق

شهدعشق

خدایا مرا ببخش


خدایا مرا ببخش...


خدایا


بابت هر شبی که بی شکر تو سر به بالین نهادم


بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم


بابت لحظات شادی که به یادت نبودم


بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم


بابت هر گره که به دستم کور شد و مقصر تو را دانستم


مرا ببخش …  ادامه مطلب ...

هروقت کم آوردی



هر وقت کم آوردی...
هر جا کم آوردی...حوصله نداشتی...گرفته بودی
پول نداشتی...کار نداشتی... باطریت تموم شد...
تسبیح رو بردار صدبار بگو استغفرالله ربی و اتوب علیه.آروم میشی
استغفار آثار فوق العاده زیادی داره و فقط برای آمرزش گناه و توبه نیست...



فرازهایی از توبه نامه شهید ۱۳ ساله(علیرضا محمودی)


وقتی راجع به شهدای نوجوان حرف زده میشه اول از همه یاد شهید فهمیده یا بهنام محمدی تو ذهنمون میاد ولی واقعیت اینه که تو جنگمون صدها بهنام محمدی ها و شهید فهمیده ها داشتیم که متاسفانه یا اصلا چیزی راجع به اونا گفته نشده یا خیلی کم بهشون پرداخته شده. به لطف خدا و مدد خود شهدا قراره ایشالله تو این پست از یکی دیگه از اون بزرگمردهای کوچیک یادی بشه…

فکر می کنم بارها این عکس رو دیده باشین. این عکس نوجوان ۱۳ ساله ی کرجی شهید علیرضا محمودی پارساست که چند روز قبل از شهادتش گرفته شده که معصومیتی خاص رو تداعی می کنه. وقتی تو زندگی این نوجوان سیر می کنیم می بینیم که چطور جبهه به فرموده حضرت روح الله(ره) دانشگاه بوده و چطور مس وجودها رو طلا می کرده. عشق واقعی به شهادت رو میشه تو گوشه گوشه ی زندگی به ظاهر کوتاه علیرضا و دست نوشته ها و آثار بجا مونده ازش لمس کرد، چیزی که شاید برای خیلی از مسن های این زمان گفتنش هم سخت باشه، ملکه ی ذهن و رفتاری شهید علیرضا محمودیه….

برای شروع چند فرازی از توبه نامه ی ایشون رو اینجا ذکر می کنیم؛ فقط قبل از خوندن یادمون باشه که این توبه نامه کسی است که هنوز به سن تکلیف نرسیده ولی نگران ترک اولی هایی است که ازش سر زده…..

بار خدایا از کارهایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله :
از این که حسد کردم…
از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی دانستم…
از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم….
از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم….

از این که مرگ را فراموش کردم….
از این که در راهت سستی و تنبلی کردم….
از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم…..
از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم….
از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند….
از این که شب بهر نماز شب بیدار نشدم….
از این که دیگران را به کسی خنداندم، غافل از این که خود خنده دارتر از همه هستم….
از این که لحظه ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم….
از این که در مقابل متکبرها، متکبرترین و در مقابل اشخاص متواضع، متواضع تر نبودم….
از این که شکمم سیر بود و یاد گرسنگان نبودم….
از این که زبانم گفت بفرمایید ولی دلم گفت نفرمایید.
از این که نشان دادم کاره ای هستم، خدا کند که پست و مقام پستمان نکند….
از این که ایمانم به بنده ات بیشتر از ایمانم به تو بود….
از این که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم، غافل از این که تو بهتر از دیگران می نویسی و با حافظه تری…..
از این که در سخن گفتن و راه رفتن ادای دیگران را درآوردم….
از این که پولی بخشیدم و دلم خواست از من تشکر کنند….
از این که از گفتن مطالب غیر لازم خودداری نکردم و پرحرفی کردم….
از این که کاری را که باید فی سبیل الله می کردم نفع شخصی مصلحت یا رضایت دیگران را نیز در نظر داشتم….
از این که نماز را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم….
از این که بی دلیل خندیدم و کمتر سعی کردم جدی باشم و یا هر کسی را مسخره کردم….
از این که ” خدا می بیند ” را در همه کارهایم دخالت ندادم….
از این که کسی صدایم زد اما من خودم را از روی ترس و یا جهل، یا حسد و یا … به نشنیدن زدم….


احادیث در مورد توبه


هیچ گناهی را خرد مگیر و از گناهان بزرگ برکنار باش، چون اگر بنده ای در قیامت به گناهان خود بنگرد به  جای اشک از چشمش، چرک و خون بارد.

پیامبر اعظم (ص)



علامت غفلت سه چیز است:
 از بین رفتن شیرینی عبادت، تلخ نشدن معصیت و فرق نگذاشتن در حلال و حرام.

امام صادق علیه السلام



هرگاه دیدی خدای سبحان پیاپی بر تو بلا نازل می کند بدان که تو را (از خواب غفلت) بیدار کرده است
و چون دیدی خدای سبحان، با آنکه گناه می کنی، پیاپی به تو نعمت می دهد، بدان که این تدریجاً به سوی هلاکت بردن توست.
امیرالمومنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه

الهی بین ما  و گناه سیم خاردار بکش و این فاصله را مین گذاری کن!

بارالها! ما را از ترکش خمپاره های گناه حفظ کن!

به مردم بد بین نباش


اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی
فردا به آن چشم نگاهش نکن،
شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی.


توضیح: این جمله عمدتاً به حضرت علی (ع) و به عنوان بخشی از عهدنامه مالک اشتر نسبت داده شده است. در عهدنامه مالک قطعاً چنین جمله ای نیست و هنوز هم منبع موثقی که نشان دهد این جمله از حضرت بوده است پیدا نشده است


لحظه ی خوشبختی



از گنه دم به دمم آتش طوفنده شدم

هم شدم از تؤبه خجل، هم ز تو شرمنده شدم

صاحب من! خالق من! داور من! یاور من!

حیف تو را داشتم و غیر تو را بنده شدم