شهدعشق
شهدعشق

شهدعشق

دلتنگ امام رضا


حیرانم از خودم با این همه روسیاهی...

این همه بی آبرویی
چطور باز جرات حرف زدن با شما را دارم!
چطور؟!
این قلب سیاه هم می فهمد...
همه هستی می فهمند و میدانند
این ها همه، از نور مهربانی شماست...
امام رئوف!
بازهم... گم شده ام
آقا!
بازهم
تنها شما!
تنها حرم!
بازهم دستان مهربانت را طلب می کنم...
بازهم گوشه حرم تو ملجاء درماندگی ام است...
مثل یک رویاست در حضورت باشم
بازهم وساطتم را بکن آقا!
بازهم ضامن شو!

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا

یارضا

این دل اگر کم است بگو سر بیاورم
یا امر کن یک دل دیگر بیاورم
مولا خلاصه عرض کنم دوست دارمت
دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم...
التماس دعای کربلا و فرج
اللهم عجل لولیک الفرج

دلم مشهد میخواد

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
خسته ام مولا 
ا زخودم ...
از این شیطانی که شده ام ...
بد جور دلم گرفته در این هوای کثیف گناه ... به دادم برس ....
یا امام رضا فقط یه کلمه دلتنگ سقا خونه اتم
یا امام رضا بطلب...

روز هشتم ماه مبارک

هشتمین روز عجب حال دعایی دارم
حالت مشهدی و کرببلایی دارم
حرم امن خدا پنجره فولاد شماست
و خدا گفت که دیدی چه رضایی دارم؟
واقعا معرکه ای هست میان من و تو
عشق بازیست عجب حال و هوایی دارم
نفسم، خواب و خوراکم،همه ام هست ثواب
و بدانید که اینگونه خدایی دارم
ز خراسان بروم کرببلا جان بدهم
که گریزی بزنم میل سنایی دارم
روضه ای آمد و آمد شب هشتم یادم
رقص شمشیر ز اکبر چه نمایی دارد
ناگهان گفت حسین این چه مکرر شدن است؟
شکر بهر بدنت تکه عبایی دارم

دلتنگ امام رضا

آقــــا جــان دلــم . . . نــه هــوای ِ گنـبـد ِ طلـایـی تــان را نـه هـــوای صـحـن و رواق هــای تــان را نـه هــوای مـسجـد ِ گـوهــر شـادتــان را نـه هــوای ِ نـقــاره خـانـه تــان را کـه هــوای خــــــــــود ِخـــــــــــودتـان را کـرده اسـت

یا ثامن الحجج

زندگی یعنی این
کافی ست خود را سر جاده برسانی...

و وقتی ماشینی کنار پایت آرام می ایستد

و شیشه را پایین می آورد
تنها بگویی:حــــرم...
لحظاتی بعد،گنبدی زرد
و دستی که ناخودآگاه به روی سینه رفته است
گویی می خواهد با زبان بی زبانی بگویید
جایت اینجاست آنجا چه می کنی!!!!
دلم گرفته آقا جون...بذار بیام.............

دلتنگـــ حرمــــ


وقتی بساط گریه مهیا نمی شود
وقتی که بغض بین گلو جا نمی شود
وقتی تمام شب به در خانه کریم
در می زند گدا و دری وا نمی شود
وقتی پس از معاینه ها گویدت طبیب
این قلب مرده است مداوا نمی شود
یک راه مانده بهر تو آن هم زیارت است
مشهد برو که کار تو اینجا نمی شود
********
از این همه انزوا مردد شده ام
دیوانه رنگ زرد گنبد شده ام
امروز دلم حال کبوتر دارد
انگار که بیقرار مشهد شده ام...
********
گریه بهانه ای است که عاشق ترم کنی

شاید مرا کبوتر جلد حرم کنی

آقای من! کلاغ به دردت نمی خورد!؟

از راه دورآمده ام باورم کنی

با ذوق وشوق آمده ام حضرت رئوف

فکری به حال رنگِ سیاه پرم کنی

زشتم قبول؛ بچه ی آهو که نیستم

باید نگاه معجزه بر جوهرم کنی

باید تو را به پهلوی زهرا قسم دهم

تا عاقبت به خیرترین نوکرم کنی

یا شمس الشموس امشب دلم بدجور هوایی شده ولی به دلم گفتم ساکت باش با چه رویی میخوای بری پابوس حضرت تو را به جوادت قسم یه بار دیگه دعوتم کن