شهدعشق

شهدعشق

شهدعشق

شهدعشق

من برای شهید شدن امده بودم



در بمباران سال 61-62 پادگان ابوذر واقع در سر پل ذهاب تعداد قابل توجهی از رزمندگان شهید و مجروح شده بودند.

زخمی ها رو با دختران انتقال داده بودند

کارمندان وپرستاران بیمارستان اصلا قادر به جوابگویی این همه زخمی نبودند.

ماهم برای کمک به بیمارستان رفته بودیم.

در بین مجروحین چشمم به نوجوانی افتاد که هنوز صورتش مو در نیاورده بود.

دست قطع شده اش پانسمان کرده بودند و بیهوش بود !!!

برای دلجویی نزدیکش رفتم و گفتم کاری چیزی نداری؟؟؟

بانارحتی گفت خیر ! شما چه فکر میکنید؟

من برای شهید شدن امده بودم.این که چیزی نیست!!!

باشرمندگی از او دور شدم بعد از یک ساعت دوباره از کنار تخت او رد شدم،

درحالی که به شهادت رسیده بود....



اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
واحشرنا معهم واهلک اعدائهم اجمعین


http://sheklakveblag.blogfa.com/ پریسا دنیای شکلک هاhttp://sheklakveblag.blogfa.com/ پریسا دنیای شکلک هاhttp://sheklakveblag.blogfa.com/ پریسا دنیای شکلک ها

شهید شدن شهادت عشق شهادت
گل نرگس جمعه 16 اسفند 1392 ساعت 12:28
نظرات 1 + ارسال نظر
بنده خدا شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 16:58

بمباران سرپل ذهاب من خودم بودم واقعا یک روز خیلی سختی بود که تا عمر دارم هرگز فراموش نمی کنم از صبح زود انروز که شروع به بمباران کرد تا شب سه نوبت بمباران شدیم نوبت اول شروع کرد به زدن پدافند ها وتقریبا تمام ضد هوائی ها رو زدند هفت تا هواپیما بودند بعد از بمباران صبح رفتند وما خیال کردیم تمام شده وبرگشتیم پادگان دقیقا ساعت 2 ظهر بود وداشتیم اخبار رو گوش میدادیم که با یک صدای مهیبی تمام در ودیوارمان لرزید من با دوستم یک اغوش خدا حافظی کردیم وسریع به طرف طبقه پائین ساختمان دویدیم تا در پادگان چندین بار هواپیماها هم با بمب وهم با گلوله به طرف ما تیر اندازی میکردند مثل فیلم ها شده بود هواپیماها تقریبا بالای سرمان بودند چون هیچ پدافندی نبود که تیر اندازی کند وما به زحمت به طرف کوههای اطراف پادگان پراکنده شدیم خیلی شهید دادیم ولی باز هواپیماها رفتند ما خیال کردیم که دیگر تمام شده است بعضی از بچه ها برگشتند پادگان ولی ما ماندیم توی کوهها ساعت 5 عصر دوباره هواپیماها پیدا شدند واین بار اکثرا بمب هار و ریختند کوهها خلاصه کنم برای اون روز من خیلی خاطره دارم یک روز فراموش نشدنی بود دیگه بعد اون روز بمباران پادگان ابوذر تو خاطره های رزمندگان موندنی شد خداوند شهدای اون روز با مولایشان محشور گرداند انشالله

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.