شهدعشق
شهدعشق

شهدعشق

من برای شهید شدن امده بودم



در بمباران سال 61-62 پادگان ابوذر واقع در سر پل ذهاب تعداد قابل توجهی از رزمندگان شهید و مجروح شده بودند.

زخمی ها رو با دختران انتقال داده بودند

کارمندان وپرستاران بیمارستان اصلا قادر به جوابگویی این همه زخمی نبودند.

ماهم برای کمک به بیمارستان رفته بودیم.

در بین مجروحین چشمم به نوجوانی افتاد که هنوز صورتش مو در نیاورده بود.

دست قطع شده اش پانسمان کرده بودند و بیهوش بود !!!

برای دلجویی نزدیکش رفتم و گفتم کاری چیزی نداری؟؟؟

بانارحتی گفت خیر ! شما چه فکر میکنید؟

من برای شهید شدن امده بودم.این که چیزی نیست!!!

باشرمندگی از او دور شدم بعد از یک ساعت دوباره از کنار تخت او رد شدم،

درحالی که به شهادت رسیده بود....



اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
واحشرنا معهم واهلک اعدائهم اجمعین


http://sheklakveblag.blogfa.com/ پریسا دنیای شکلک هاhttp://sheklakveblag.blogfa.com/ پریسا دنیای شکلک هاhttp://sheklakveblag.blogfa.com/ پریسا دنیای شکلک ها