ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
ای کاش میشد هر سحر توی صحن قدست ، مینشستم و به عشقت صورتم رو غسل میدادم...
کاش میشد، قدم بزنم توی صحن انقلابت ، آقا می خوام امروز بی تکلف و راحت بهت بگم ، خیلی نیاز دارم به بودن در کنار ت...
می خوام بگم حالا که نمیتونم پای جسمم رو بذارم توی حرمت اجازه بده دلمو روانه ی حرمت کنم ، بذار بیام و انقدر پای پنجره فولادت اشک بریزم تا...
بذار نزدیک باشم بهت ،بذار از همینجا عطر حرمت رو نه عطر بهشت رو که توی حرمت پیچیده حس کنم و آرامش بگیرم ، بذار الان که اینها رو به عشقت مینویسم ، حس کنم که ازم رضایت داری...
آقا ، تو رضایی ، راضی باش ازم تا خدا هم ازم راضی باشه....
خیلی دوستت دارم...اندازه ی خدا...
سلام اینجا عالیه واسع همینم مطالبتون چون عالی بود کپی وردم راضی هستین