آمین یارب العالمین
دعاهای قشنگ واسه همدیگه:
ﺩﻋﺎ کنیم هیچکس ﺩﻟﺶ ﻧﮕﯿﺮﻩ، ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺧﺪﺍ ﯾﻪ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﺧﻮﺏ ﺑﺬﺍﺭﻩ ﺳﺮ ﺭﺍﻫﺶ!
ﺩﻋﺎ کنیم ﻫﯿﭽﮑﺪﻭممون ﺍﺷﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﻧﯿﺎﺩ، ﺍگرم اﻭﻣﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﺎﺷﻪ!
ﺩﻋﺎ کنیم هیچکس ﺩﻟﺶ ﭘﺮ ﻧﺸﻪ، ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﭘﺮ ﺷﺪ ﭘﺮ ﺑﺸﻪ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ، ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ!
ﺩﻋﺎ کنیم هیچکس ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﻧﺸﻪ، ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﺷﺪ ﺧﺪﺍ ﺯﻭﺩ ﯾﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻬﺶ ﺑﺪﻩ!
ﺩﻋﺎ کنیم ﻫﺮ ﮐﯽ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺗﻮ ﺩﻟﺶ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﻪ!
ﺩﻋﺎ کنیم حکمت خدا با آرزوهامون یکی باشه
خدایا هرچه داشتم خرجِِ گناه شد حالا حالِ "آه" هم ندارم تکه کلام "فقط من درست می گویم" را بگیر و "فقط تو درست می گویی" را حالی ام کن خدا!
خداوندا...
خداوند بینهایت است و لامکان و بی زمان
اما به قدر فهم تو کوچک میشود
و به قدر نیاز تو فرود میآید،
و به قدر آرزوی تو گسترده میشود،
و به قدر ایمان تو کارگشا میشود،
و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود،
و به قدر دل امیدواران گرم میشود…
پــدر میشود یتیمان را و مادر.
برادر میشود محتاجان برادری را.
همسر میشود بی همسر ماندگان را.
طفل میشود عقیمان را.
امید میشود ناامیدان را.
راه میشود گمگشتگان را.
نور میشود در تاریکی ماندگان را.
خدایا من رو ببخش که همیشه ازت طلبکارم …
چرا ؟!
ادامه مطلب ...الهـی
باز آمدیم با دو دست تهی چه باشد اگر مرحمی بر خستگان نهی
الهـی
گرفتار آن دردم که تو دوای آنی و در آرزوی آن سوزم که تو سرانجام آنی
الهـی
هر دلشده ای با یاری و غمگساری و من بی یار و غریبم
الهـی
چراغ دل مریدانی و انس جان غریبانی، کریما آسایش سینه محبانی و نهایت همت قاصدانی
الهـی
جرم من زیر حلم تو پنهان است و تو پرده عفو خود بر من گستران
الهـی
این چیست که با دوستان خود را کردی که هر که ایشان را جست ترا یافت و تا ترا ندید ایشان را نشناخت
الهـی
عاجز و سرگردانم ، نه آنچه دانم دارم و نه آنچه دارم دانم
الهـی
بر تارک ما خاک خجالت نثار مکن و ما را به بلای خود گرفتار مکن
الهـی
چون به تو بنگریم شاهیم و تاج بر سر وچون بخود تگریم خاکیم و از خاک کمتر
الهـی
هر کس تو را شناخت هرچه غیر تو بود بینداخت
شبی عارفی با خداوند مناجات می کرد و مشغول نماز و عبادت بود.
هاتفی خبر دادش که آهای شیخ خواهی آنچه از تو میدانیم به خلائق گوییم تا سنگسارت کنند؟
شیخ بگفت :
” خدایا خواهی آنچه از کرم تو می بینم و از مهربانیت میدانم با خلق گویم تا دگر کسی تو را سجود نکند؟”
ندا آمد که : ” نه از ما ؛ نه از تو!”
زاهـد به کـرم، تو را چو ما نـشـناسـد ........ بیـگـانه تـــو راچـو آشــنا نـشـناســد
گـفتی کـه گـنه کـنی به دوزخ برمـت ......... این را به کسی گو که تو را نشناسد
(دیوان ابوسعید)
اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی
فردا به آن چشم نگاهش نکن،
شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی.
خدایا پر وبالم را شکستن ..چه راحت میشکنداین دل ...
ای رب من صدایم را میشنوی؟؟
ای مونس دلتنگیهایم!!
هر زمان که میشکنم ..هر گاه که زخم میشود دلم از تیغ زمانه سرم را بلند میکنم
این بار هم شکسته های دلم را جمع میکنم وکنار میگذارم
دوباره می ایستم اشک هایم را نگه داشته ام برای خودت
میدانی که هیچ چیزی جز اشک ندارم.... فهمیدم هنوز به معنای واقعی آرامش ندارم
که اینگونه با هر تلنگری میشکنم!!
تمام سعیم براین بوده آن شوم که دیگران از اعمال ورفتارم نرنجند
غافل از اینکه بیراه میرفتم !باید آن شوم که تو میخواهی
خسته ام از حال خودم!از غفلتم..
دوباره دنبال فرصتم تا تغییر کنم !فرصتی که آغاز تصمیمات بزرگ باشه
همه شب نماز خواندن،همه روز روزه رفتن
همه ساله از پی حج سفر حجاز کردن
زمدینه تا به کعبه سر وپا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیک به گفته باز کردن
شب جمعه ها نخفتن، به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن
به مساجد و معابد همه اعتکاف کردن
ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن
به حضور قلب ذکر خفی و جلی گرفتن
طلب گشایش کار ز کارساز کردن
پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن
گه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردن
به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن
ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن
به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد
که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن
به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد
که به روی ناامیدی در بسته باز کردن
خداوندا ، تو شاهدى از آن لحظه اى که از خانه مان خارج شدم فقط به خاطر تو و براى رضاى تو آمدم. خدایا ، پدر و مادرم و خانواده ام و دوستانم را ترک گفتم ، زیرا عشق من به تو مهمتر و مهمتر از دوستى با آنان بود.
خداوند را سپاس مى گویم که مرا در این برهه از زمان به دنیا آورد و به من توانایى داد تا در صف جندالّله قرار گیرم.
شهید محمدحسین حقانى ولى پور
خدایا!
بزرگی و کرمت را شکر
آنقدر نجیب گفتی : برو امتحانت رو روفوزه شدی .....
دلم
از خودم گرفت از این همه نجابت ... اشک ریختم از تردیدی که کردم، اشک
ریختم از ناشکری هایم، اشک ریختم از شک کردن هایم، اشک ریختم از اعتماد
نکردنم به تو، راضی نشدم به انچه بر من مقدر کردی، سپاس نگفتم بر نعمتی که
بی منت و بی درخواست بر من نهادی و من شک کردم و رد کردم... و ای کاش ...
مهربان اله من!
صبر
خواستم اما ناسپاسی کردم و از من گرفتی آنچه بر من ودیعه نهادی... امتحانم
کردی به بیشتر داشتن و امتحانم کردی به بیشتر دادن بر من ... اما من چه؟
شکست خوردم بر امتحانت... سخت شکستم و خرد شدم درخود بی آنکه صدایی بلند
شود و کسی متوجه شود...
مرا ببخش بر تمام نا بندگی هایم، بر تمام عصیان هایم، بر تمام رضا نشدن هایم، بر تمام مسلم نشدن هایم...
خدای عزیز!
حال با چه رویی دوباره بر تو خواهم گفت : نعمتم ده
بار الها!
با چه رویی بر درگاهت خواهم نشست و بر خوانی که گستردی افطار خواهم کرد و باز از تو خواهم خواست نعمتم افزون کنی
بار الها!
بر من ببخش خطاهایم را
خدایا!
حال و اوضاع روحیم را بهبود ده
و مهربان خدای من!
سخت از همه ی این ها دردی است عیان ...
درد هم مسلک هایی که درد می کشند بی صدا و با صدا... اما کک دیگر هم مسلکانم نمی گزد!
رمضانی سخت بر آنها می رود
نه فانوسهای قاهره روشن است
ونه بلندگوهای مسجد دمشق اذان می گویند
بازارهای بغداد بسته شده
شهر قدس هنوز در اسارت به سر می برد
غزه بمباران می شود
امت محمد(ص) هنوز در خواب عمیق به سر می برد
ای وای بر ما
خدایا!
ببخش بر ما و کمک کن تا بیدار شویم جملگی...
آمین
ای خدای من.ای آفریدگار من .ای همه ی هستیم
الهی !
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم، نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی.
در اگر باز نگردد، نروم باز به جایی.
پشت دیوار نشینم، چو گدا بر سر راهی. کس به غیر از تو نخواهم، چه بخواهی چه نخواهی.
باز کن در، که جز این خانه مرا نیست پناهی……!
از خدا خواستم عادتهای زشت را ترکم بدهد.
خدا فرمود: خودت باید آنها را رها کنی.
از او خواستم به من صبر عطا کند.
فرمود: صبر، حاصل سختی و رنج است. عطا کردنی نیست، آموختنی است
گفتم: مرا خوشبخت کن.
فرمود: «نعمت» از من، خوشبخت شدن از تو.
از او خواستم مرا گرفتار درد و عذاب نکند.
یی جدا و به من نزدیکترت میکند
از او خواستم روحم را رشد دهد.
فرمود: نه، تو خودت باید رشد کنی.
من فقط شاخ و برگ اضافیات را هرس میکنم تا بارور شوی.
خدایا…
تو خود میدانی که بد ترین درد برای یک انسان دور ماندن از حقیقت
خویشتن و رها شدن در گرداب فراموشی و سردرگمی است پس تو ای کردگار بی همتا
مرا یاری کن که ب حقیقت انسان بودن پی ببرم تا بتوانم روز ب روز به تو که
سرچشمه ی تمام حقیقت هایی نزدیک و نزدیک تر شوم…
خدایا مرا فرصتی ده تا پاک بودن را تجربه کنم و بتوانم حتی برای یک لحظه انچه باشم که تو میخواهی.
"اَ لَا یَا اَیُّهاالمَامُولُ فِی کُلِّ حَاجَتٍ الَیکَ شَکَوتُ الصُّرفَا سَمع شِکَایَتِی "
هر حاجت ونیازی داشته باشم امید ودلبستگیم فقط به تو است و اگر ضرر وزیان وناراحتی به من برسد
به تو پناهنده می شوم و شکایت دردم را به تو می گویم وچاره ی انرا فقط از تو می جویم می خواهم به
شکوه های دلم توجه کنی.
خدایا خیلی دوستت دارم.خواهش می کنم همیشه یاورم باش .