شهدعشق
شهدعشق

شهدعشق

ی ترکه....

یه روز یه ترکه داشته ذکر میگفته، در وسط ذکر هنوز تمام نشده بود
که یک حوری بهشتی با جامی در دست از سمت راست او می آید
و جام شراب بهشتی را تعارف میکند
اما چون ذکر هنوز تمام نشده بود ترکه به حوری اعتنا نمیکنه
حوری از سمت چپ میآید ولی باز هم ترکه اعتنا نمیکنه
و حواسش را جمع ذکر حقتعالی میکند
تا اینکه حوری از نظر ناپدید میشه
و ترکه بالاخره ذکر خدا را همانگونه که استادش گفته بود کامل میکنه
> این ترکه کسی نبود جز علامه طباطبایی

ی ترکه....


به یه ترکه گفتند کتابی بنویس
ترکه برای تالیف آن کتاب حدود چهل سال تحقیق و مطالعه کرد
و بیش از ده هزار کتاب را تمام خواند و به حدود صد هزار کتاب، مراجعه مکرر داشت
او برای یافتن منابع و کاوش در کتاب خانه های هند، ترکیه، ایران، عراق و ...
سفرهای متعدد انجام داد و بالاخره یک کتاب یازده جلدی نوشت
> این ترکه کسی نبود جز علامه امینی و آن کتاب نیز همان الغدیر بود