شهدعشق
شهدعشق

شهدعشق

خدایا متشکرم

خدایا شکرگزاریم ...
♥•٠·˙
ممنونیم که خطاها و کم توجهی های ما رو می بخشی
خدایا ببخش
که هر وقت مشکل داریم ... یاد تو می افتیم
و همینکه حاجتمون رو میدی،
از تو فراموش می کنیم.

از بندگی خود شرمسارم


جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن
وقتی به آن مرد میمون پرست فکر می کنم،از بندگی خود شرمسار می شوم.
عده ای از مسلمانان به مردی میمون پرست برخوردند و او را شماطت کردند که چرا 
میمون را می پرستی؛بیا و خدای یکتای بی همتا را بپرست.
و از صفات پروردگار برایش گفتند.
او هم ایمان آورد و همراه مسلمانان شد.
شب فرا رسید.
مرد میمون پرست که حالا دیگر مسلمان شده بود،دید که مسلمانان می روند که بخوابند.
پرسید:آیا خدا می خوابد؟ گفتند:نه خدا هرگز نمی خوابد.
گفت:بد بندگانی هستید که خدای شما بیدار و شما در خوابید.
و آن شب آنقدر با خدای خود مناجات کرد که به صبح نرسید و جان به جان آفرین 
تسلیم کرد.
و اصل مطلب درد بندگی است
که ما را نبود و ...............الهی باشد.

عبادت خالصانه

AKSGIF.IR-allah gif-تصاویر متحرک الله

همه شب نماز خواندن،همه روز روزه رفتن

همه ساله از پی حج سفر حجاز کردن

زمدینه تا به کعبه سر وپا برهنه رفتن

دو لب از برای لبیک به گفته باز کردن

شب جمعه ها نخفتن، به خدای راز گفتن

ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن

به مساجد و معابد همه اعتکاف کردن

ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن

به حضور قلب ذکر خفی و جلی گرفتن

طلب گشایش کار ز کارساز کردن

پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن

گه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردن

به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن

ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن

به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد

که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن

به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد

که به روی ناامیدی در بسته باز کردن



عبادت

همه شب نماز خواندن،همه روز روزه رفتن

همه ساله از پی حج سفر حجاز کردن

زمدینه تا به کعبه سر وپا برهنه رفتن

دو لب از برای لبیک به گفته باز کردن

شب جمعه ها نخفتن، به خدای راز گفتن

ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن

به مساجد و معابد همه اعتکاف کردن

ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن

به حضور قلب ذکر خفی و جلی گرفتن

طلب گشایش کار ز کارساز کردن

پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن

گه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردن

به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن

ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن

به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد

که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن

به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد

که به روی ناامیدی در بسته باز کردن


عبادت خالصانه


شهید مصطفی ردانی پور:

 سرش‌ را از سجده‌ بلند کرد، چشم‌های‌ سرخ‌، خیس‌ اشک‌. رنگش‌ پریده‌بود.نگران‌ شدم‌.گفتم‌ «چی‌ شده‌ مصطفی‌؟ خبری‌ شده‌؟ کسی‌ طوریش‌شده‌؟» دو زانو نشست‌. سرش‌ را انداخت‌ پایین‌. زُل‌ زد به‌ مهرش‌. دانه‌های‌تسبیح‌ را یکی‌ یکی‌ از لای‌ انگشت‌هایش‌ رد می‌کرد. گفت‌ یازده‌ تادوازده‌ِ هر روز را فقط‌ برای‌ خدا گذاشته‌ام‌. برمی‌گردم‌ کارامو نگاه‌می‌کنم‌. از خودم‌ می‌پرسم‌ کارهایی‌ که‌ کردم‌ برای‌ خدا بود یا برای‌ دل‌خودم‌.

حرف دلم: باید بدونیم برای چی عبادت میکنیم!یکبار فکر کردم نکنه هرشب میرم

مسجد از سر عادت باشه نه شوق عبادت خدا


نماز

حکم خداوند بی دلیل نیست ،

تشکر اولین فلسفه ی نماز ،

رشد و کمال دومین فلسفه ی نماز ،

انس باخدا سومین فلسفه ی نماز ،

قرب خدا چهارمین فلسفه ی نماز..


عبادت خالصانه

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

قومی خدا را به امید پاداش نیایش می‌کنند. این عبادت بازرگانان است. گروهی از روی ترس، بندگی می‌کنند. این نوع بندگی مخصوص بردگان است. مردمی خدا را از باب سپاس نعمت‌‌های او ستایش می‌کنند. این روش آزادگان است. امام حسین(ع)


دل ساده ی آقامصطفی

اللهم عجل لولیک الفرج...

آلبوم تصاویر شهید ردانی پور
, عکسهای شهید ردانی پور


نوری که دروجودمصفی تابیده بودچیزدیگری بودودردعا،درضجه زدن،درمولا گفتن،درگریستن ومناجات نیمه شب،درخروشیدن درخط مقدم وبردشمن تاختن،ودریابن الحسن گفتن برترازهمه بود.
کم نمی آورد.فکرش رابکنیددرمیان بربچه های عاشقی که همه آمده اندتاشهیدشوندورنگ وآب دنیابرای آنها بال مگسی ارزش ندارد،جلودارباشی ومحفل توسل راگرم کنی.آقاراصدابزنی وطلب حضورکنی وروی حرف خودت بایستی.سجاده پهن کنی وآن قدردرحرف ودعوت خودت پافشاری کنی تاحضرت ولی عصر(ع)نظرعنایت کنند.
درحقیقت مصطفی ویاران اودرجبهه ی دارخوین مصداق این کلام امام بودند که خطاب به رزمندگان فرمودند:من ازاین پهره های نورانی وبشاش شماوازاین گریه های شوق شماحسرت می برم.من احساس حقارت می کنم.من وقتی بااین چهره های مواجه میشوم واین قلب هایی که به واسطه ی توجه به خدای تبارک وتعالی این طوردرچهره هااثرگذاشته است احساس حقارت میکنم...

کتاب بوی باران"مروری برسیره ی جهادی شهید مصطفی ردانی پور"

خداجون شکرت...

قرار ملاقات

هروقت دعوت می شد برای برنامه یا کلاس یا یکی از دوستانش می خواست باهاش قرار بزاره، یه نگاه به تقویمش می کرد و اگر اون زمان وقتش پر بود مودبانه معذرت میخواست: ببخشید تو اون زمان من وقتم پره یا ببخشید من یه قرار ملاقات مهم دارم و …

یک روز که حسابی از به تعویق انداختن نمازش ناراحت بود از خودش پرسید چرا من تمام برنامه های مهمم رو سرساعتشون انجام می دم اما نمازم رو نه! با اینکه مهم ترین قرار زندگی من با خالقم ساعات اذانه.

از اون به بعد به همه کس و همه چیز که میخواست تو ساعت نماز اول وقت ، وقتشو بگیره محترمانه می گفت: ببخشید من یک قرار ملاقات خیلی مهم دارم!

وقتی موبایلش وقت نماز زنگ می زد یا براش پیامک می رسید، بدون اینکه به صفحه اش نگاه کنه آروم همین جمله رو می گفت.

به تلویزیون وقتی یه برنامه جذاب داشت هم همین طور.

حتی کمی مانده به اذان صبح وقتی آلارم گوشیش به صدا در می آمد و او وسوسه می شد که بگه “فقط ده دقیقه دیگه بخوابم!” با قاطعیت به صاحب اون وسوسه می گفت: نه! من یه قرار خیلی مهم دارم.

حالا تمام نمازهاش اول وقت شده بود.