شهدعشق
شهدعشق

شهدعشق

مالک اشتر


عمار: سری به چادر علی بزن
مالک: می ترسم حرفی بزنم و او را مکدر کنم
عمار: مالک، علی بیش از همه ما تو را دوست دارد
مالک: ای کاش قادر بودم، علی را به روزگاری
ببرم که مردمش قدر همچون او را می دانستند

عمار: می رود مالک، می رود، تا دنیا دنیاست،
 چشم بنی آدم دنبال علی می گردد.

خداااااااااااااااااااااااااااااااااا.....

جداکننده-متحرک_www.shabhayetanhayi.ir (18)

السلام علیک یا اباعبدالله


گشتم خراب ِ تو که تو از نو بسازی ام

اصلاً بیا مرا بزنم من که راضی ام


پیش ِ تو هستم و سر ِ من گرم ِ تو نشد

من را ببخش... پیش ِ تو دنبالِ بازی ام



همت

 

معلم کلاس حضور و غیاب کرد...
بزرگراه همت.................../- حاضر
غیرت همت.................../-پاسخش را کسی از جمع نداد!
ورزشگاه همت.................../-حاضر
مردونگی همت.................../- پاسخش را کسی از جمع نداد!
سیمینار همت.................../- حاضر
صداقت همت.................../- پاسخش را کسی از جمع نداد!
صفای همت.................../- پاسخش را کسی از جمع نداد!
عشق همت.................../- پاسخش را کسی از جمع نداد!
یاران همت.................../- پاسخش را کسی از جمع نداد!
غایب ها از حاضرین بیشترن ...
کلاس تعطیل...!

جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن

یاامام الرئوف

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا

السلام علیک یا شمس الشموس

السلام علیک یا غریب الغربا

السلام علیک یا امام الرئوف

امام رضا (ع):

هرگاه مردم گناهان تازه ای را که مرتکب آن نمی شدند انجام دهند خداوند هم بلاهای جدیدی که سابقه نداشته بر ایشان ایجاد میکند.

حلالم کن

خـدایـا !
 من هـمونی هسـتم که وقت و بی وقت مزاحمت میشم .
همونی که وقتی دلش می گیره وبغضش می ترکه ،میاد سراغت
من همونیم که همیشه دعاهای عجیب و غریب می کنه
و چشم هاش را می بنده و میگه :
من این حرف ها سرم نمیشه! باید دعام را مستجاب کنی!
همونی که گاهی لج می کنه و گاهی خودش را برات لوس می کنه!
همونی که نمازهاش یکی در میون قضا میشه و به درد نمی خوره !!
همونی که بعضی وقت ها پشت سـر مردم حرف می زنه !
گاهی بدجنس میشه ، البته گاهی هم خودخواه !
حـالا یـادت اومـد مـن کـی هـستم ؟!معبود من !
سالهاست منو راهی صحرای پر از رنگ و فریب کرده ای
تا در اون سیر کنم و تو را بیابم و با تو عاشقی و بندگی کنم .
اون وقت که مرا فرستادی پاک و سبحان بودم
اما حال پر از رنگ دنیا شدم.
اون روز خودت به من گفتی تا همیشه کنار تو
هستم مرا فراموش نکن .اما امروز یاد همه هستم جز تو ..
 خدای من ! پشیمـانم با اینکه میدونم پشیمانی سودی نداره
 خدای من خسته شدم از بس گناه کردم و بعدش همه چی یادم رفت و شدم همون آدم بده
 خدای من تو که هیچوقت منو تنها نمیزاری پس نگزار ازت دور بشم
 خدای من از گناه بدم میاد اما برام مثل عسل شیرین
 خدای من ازت میخوام محبتت را تو دلم بیشتر و بیشتر کنی تا از دنیا بدم بیاد و فقط به فکر تو باشم
 خدای مهربونم خدای عزیرم بخاطر همه بدیهام زشتیهام گناهام و ....
 حلالم کن

دیالوگ



دیالوگ قشنگی بود...
مرﺩ ﺑاید خشن باشه ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺑﮑﻮﺑﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﺰ
♥•٠· ﺍﻣﺸﺐ ﻣﻦ ﻇﺮﻓﺎﺭﻭ ﻣﯿﺸﻮﺭﻡ
روایت داریم پیامبر اکرم مکرر میفرمودند :
«کمک به همسر در کارهای منزل، صدقه
 و احسان در راه خداست.» ـ

بهونه ی دل من


دلم را کجا ؟ پی ِ کدام نخود سیاه بفرستم

وقتی خدا فقط ، بهانه ی شش گوشه ی ح س ی ن را گرفته است

دل


کاش دل من هم فرش حرمت بود ...

امام رضا علیه الاف تحیه والثنا



حِـیـفــــ بآشــد
کهـــ تـــو باشی

و مَــرآ غَـمــ بِــبَـرَد . . .

...

ای کهــ یکــــ گوشهـــ ی چَـشمَـتــــــ . . .

شادی


در سمیناری به حضار گفته شد اسم خود را روی بادکنکی بنویسید.
همه اینکارو انجام دادند و تمام بادکنک ها درون اتاقی دیگر قرار داده شد.
اعلام شد که هر کس بادکنک خود را ظرف 5 دقیقه پیدا کند.
همه به سمت اتاق مذکور رفتند و با شتاب و هرج و مرج به دنبال بادکنک خود گشتند ولی هیچکس نتوانست بادکنک خود را پیدا کند.

دوباره اعلام شد که این بار هر کس بادکنکی که برمیدارد به صاحبش دهد.
طولی نکشید که همه بادکنک خود را یافتند.
دوباره بلندگو به صدا درآمد که این کار دقیقاً زندگی ماست.
وقتی تنها به دنبال شادی خودمان هستیم به شادی نخواهیم رسید
در حالی که شادی ما در شادی دیگران است، شما شادی را به دیگران هدیه دهید و شاهد آمدن شادی به سمت خود باشید...
3184c908.gif

عاشق کربلاتم



آقا دلم هوای حـــــرم آرزو کند

عطر تو را ز خاک حرم جستجو کند
گو آید آن ملکِ عشق کربــــلا
گو آید و شراب غمت در سبو کند
ای آبروی هر دو جهانم مرا بخر
مپسند این محب تو بر غیر، رو کند
ای یار دل تو بیا جان من ستان
تا عاشق حریم تو با خون وضو کند
آنقدر نرفت عاشق تو کربــلا که شب
با تربت غمین حرم گفتگو کند.....


بی سروسامان توام یا حسین


 روز تاسوعا، منطقه شرهانی؛ پنج شهید گمنام.

یکی بی سر بود ، دیدن نامش بیشتر شبیه معجزه بود!!!
نوشته پارچه ای در جیبش که با دیدنش اشک امانمان را برید :
بی سر و سامان توام یا حسین



دلنوشته...


سلام
چند وقت پیشا ( پارسال پیارسال ) یکی  بود خیلی به حضورش عادت کرده بودم
حرفاش خیلی عالی بود برای من یه معلم بود یه معلم مهربون ودلسوز
یه روز یه چیزی  ازش کردم که در برابر خواسته م اینو گفت
تو خدا را داری خدایی که هیچ بنده ایی را تنها نمیزاره
وبعدش این نوشته را برام تو ایمیلم گذاشت امروز دوباره رفتم
و خوندمش از بس دلنشین بود آوردمش اینجا تا دوستان گل هم بخونند
حالا هم اون هر جا هست شاد باشه و سلامت

پروردگارت باتومی گوید
تورادر بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
بساط روزی خود رابه من بسپار
رها کن غصه ی یک لقمه نان و آب فردا را
تو راه بندگی طی کن
عزیزا من خدایم خوب می دانم
تو دعوت کن مرا برخود
به اشکی … یا خدایی، میهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست می دارم
طلب کن خالق خود را
بجو مارا
توخواهی یافت
که عاشق می شوی برما
وعاشق می شوم برتو
که وصل عاشق و معشوق هم
آهسته می گویم خدایی عالمی دارد
قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم براسب های خسته درمیدان
تورادربهترین اوقات آوردم
قسم برعصر روشن
تکیه کن برمن
قسم برروز هنگامی که عالم رابگیرد نور
قسم براختران روشن اما دور
رهایت من نخواهم کرد
بخوان مارا
که می گوید که توخواندن نمی دانی ؟
توبگشا لب
توغیرازما خدای دیگری داری؟
رها کن غیر ما را
آشتی کن باخدای خود
تو غیر از ما چه می جویی ؟
تو با هر کس به جز با ما چه می گویی ؟
وتوبی من چه داری ؟ هیچ!!
بگو با ما چه کم داری عزیزم؟ هیچ!!
هزاران کهکشان و کوه ودریا را
وخورشید وگیاه ونوروهستی را
برای جلوه ی خود آفریدم من
ولی وقتی تو را من آفریدم
برخودم احسنت می گفتم
توئی زیباتر ازخورشید زیبایم
تویی والا ترین مهمان دنیایم
که دنیا بی تو چیزی چون تو را کم داشت
تو ای محبوب تر مهمان دنیایم
نمی خوانی چرا ما را؟؟
مگر آیا کسی هم با خدایش قهر می گردد؟؟؟
هزاران توبه ات را گرچه بشکستی
ببینم من تورا ازدرگهم راندم؟
اگردرروزگار سختی ات خواندی مرا
اما به روز شادیت یک لحظه هم یادم نمی کردی
به رویت بنده ی من هیچ آوردم ؟؟
که می ترساندت ازمن ؟
رها کن آن خدای دور
آن نا مهربان معبود
آن مخلوق خود را
این منم پروردگار مهربانت … خالقت
اینک صدایم کن مرا به قطره اشکی
به پیش آور دو دست خالی خود را
با زبان بسته ات کاری ندارم
لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم
غریب این زمین خاکی ام
آیا عزیزم حاجتی داری؟
توای ازما کنون برگشته … ای اما
کلام آشتی را تو نمی دانی؟
ببینم چشم های خیست آیا گفته ای دارند؟
بخوان ما را بگردان قبله ات را سوی ما
اینک وضوئی کن خجالت می کشی از من ؟
بگوجز من کس دیگر نمی فهمد
به نجوایی صدایم کن
بدان آغوش من باز است
برای درک آغوشم
شروع کن یک قدم با تو
تمام گام های مانده اش با من !!!