مفقودالاثر


مفقود الاثر منم ... !
که خودم را میان های و هوی این دنیا گم کرده ام !
دیگر اثری از آن عبد ِ ... نیست !
هیچ اثری نمانده ...
تو چرا جور گناهان مرا می کشی ... ؟!
تو جاویدالاثری ...


●●●▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬●●●
اللًّهُـ‗_‗ـمَ صَّـ‗_‗ـلِ عَـ‗_‗ـلَى مُحَمَّـ‗_‗ـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـ‗_‗ـَد و عَجِّـ‗_‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗_‗ـم ●●●▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬●●●

نادعلی

بِسمِ اللهِ الرَّحمن الرَّحیم.

 نادِ عَلیاً مَظهَرَالعَجائِب تَجِدهُ عَوَناً لَکَ فِی النَوّائِب لی اِلیَ اللهِ حاجَتی وَعَلَیهِ مُعَوَّلی کُلَّما اَمَرتَهُ وَرَمَیتَ مُنقَضی فی ظِللّ اللهِ وَیُضِلل اللهُ لی اَدعُوکَ کُلَّ هَمٍ وَغَمًّ سَیَنجَلی بِعَظَمَتِکَ یا اللهُ بِنُبُوَّتِکَ یامُحَمَّدَ بِوَلایَتِکَ یاعَلِیُّیاعَلِیُّ یاعَلِیُّ اَدرِکنی بِحقِّ لُطفِکَ الخَفیَّ اللهِ اَکبَرُاَنامِن شَرِّ اَعدائکَ بَریءٌ اللهُ صَمَدی مِن عِندِکَ مَدَی وَعَلَیکَ مُعتَمِدی بِحقِّ إِیاکَ نَعبُدُ وَ إَِیاکَ نَستَعینُ یااَبالغَیثِ اَغِثنی یااَبَاالَحَسَنَین اَدرِکنی یاسَیفَ اللهُاَدرِکنی یابابَ اللهِ اَدرِکنی یاحُجَّهَ اللهِ اَدرِکنی یا وَلِیَّ اللهِ اَدرِکنی بِحَقَّ لُطفِکَ الخَفیَّ یا قَهّارُتَقَهَّرتَ بِالقَهرِوَالقَهر ُفی قَهرِ قَهرکَ یاقَهارُ یاقاهِرَالعَدُوّ یاواِلیَ الوَلِیَّ یا مَظهَرَ العَجائِبِ یامُرتَضی عَلِیُّ رَمَیتَ مِن بَغی عَلَیَّ بِسَهمِ اللهِ وَسَیفِ اللهِ القاتِلِ اُفَوَّضُ اَمری اِلیَ اللهِ اِنَّ اللهُ بَصَیرٌ بِالعَبادِوَاِلحُکُم اِلهٌ واحِدٌ لااِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحمنُ الرَّحیمُ اَدرِکنی یاغیاثَ المُستَغییَنِ یا دَلیلَ المُتَحیِّرِینَ یااَمانَ الخائِفینَ یامُعینَالمُتَوَکِلینَ یا رَاحِمَ المَساکینَ یا اِلهَ العالَمَینَ بِرَحمَتِکَ وَصَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَالِهِ اَجمَعین وَ الحَمدُاللهِ رَبِّ العالَمینَ


بلایی که نعمت است، و نعمتی که بلاست

هرگاه دیدی خدای سبحان پیاپی بر تو بلا نازل می کند بدان که تو را (از خواب غفلت) بیدار کرده است
و چون دیدی خدای سبحان، با آنکه گناه می کنی، پیاپی به تو نعمت می دهد، بدان که این تدریجاً به سوی هلاکت بردن توست.
امیرالمومنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه


تیزهوشی امام مجتبی علیه السلام در کودکی


حضرت فاطمه زهرا(س)همواره امام حسن(ع) را که بیش از هفت سال نداشت به مسجد می فرستاد تا آن چه را که رسول خدا(ص)در میان مسلمین

مطرح می کند به خاطر بسپرد و شنیده های خود را برای مادر بازگو کند.
امام حسن(ع) نیز با کمال نظم و به صورتی شیوا و شیرین گفته های جدش را در خانه برای مادرش بیان می کرد.
در آن روزها،هر گاه امیر مؤمنان(ع) به منزل می آمد با کمال تعجب می دید که حضرت زهرا(س) از آیات تازه‌ی قرآن و روایات رسول خدا(ص) آگاه است.
پس از او پرسید:
«این علوم و معارف را چگونه به دست آوردی ؟»

حضرت زهرا(س) فرمود:

«هر روز فرزندم حسن مرا از آیات و روایات تازه آگاه می کند.»

لذا در یکی از روز ها امیر مؤمنان(ع) در منزل مخفی شد تا سخن گفتن کودک خود را ملاحظه فرماید.
امام حسن(ع) طبق معمول وارد خانه شد تا آن چه از پیامبر اکرم(ص) در ضمن سخنرانی شنیده بود،برای مادر بیان نماید.
ولی این بار به خلاف همیشه هنگام تکلم دچار لکنت شد و کلمات را به زحمت ادا می کرد.
حضرت فاطمه(س) متعجب شد و فرمود:
« پسرم چرا امروز در سخن گفتن ناتوان شده ای ؟ »
امام مجتبی(ع) فرمود:

«یا اُمّاه!قَلَّ بّیانی و کَلَّ لِسانی،لَعَلَّ سَیِّداً یّرْعانی»
«مادر جان! (تعجب نکن) از این رو زبانم لکنت گرفته و بیانم از فصاحت افتاده است ؛ چرا که گویا شخص بزرگی سخنانم را می شنود ! »

در این حال امیر مؤمنان علی(ع) از پشت پرده بیرون آمد و فرزندش را در آغوش گرفته و بوسید .

منبع: بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج‏43 / 338 / باب 16

ابرو بردن


آیت‌الله فاطمی نیا:
خدمت آیت الله بهاالدینی رسیدم. گفتم آقا راز مقام و
 رتبه سید سکوت چه بود؟ آقا دست بالا آورد و
اشاره به دهان کرد. خدا شاهدست الان مردم
خیلی دست کم گرفته اند آبرو بردن را.
ببینید خدا چند گناه را نمی بخشد:
۱- عمدا نماز نخواندن.۲- به ناحق آدم کشتن.

۳- عقوق والدین.۴- آبرو بردن
 
ادامه مطلب ...

تقوا


خدایا کمک کن مرا با یک حریف قدر تنها نگذارم

من از نفسم شکست خواهم خورد تو نباشی.

 نفس اسبی است سرکش وابلیس سوارکاری

فوق العاده چابک ومن تنهای تنها اگر تو نیز

دستم را رها کنی چه خواهم شدخودت خوب میدانی که

اگر رهایم کنی نفس مرا برده است به سوی اتش

خدای من با اینهمه دشمن قدر که برایم محیاست

ایا تو نیز مرادراین مرداب سر سبز دنیا رها میکنی

خدای من ،خودت گفته مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را

پس ای عشق مرا نیز دستم گیر

 



حضرت ماه


|

رهبرم
دوست داریم
بچاهامونو با عشق اولاد علی و
شما بزرگ میکنیم .....
به سربازهای توی گهواره لبیک گفتن یاد
میدیم تا زبونم لال نکنه علی تنها بمونه
انروزترها اقایی سر درچاه های
 کوفه می کرد وبا چاه سخن میگفت
واین نشانگر ان بود که کوفیان او
 را تنها گذاشته اندویاریش نکردند

واینروزها اقایی که وقتی
می فهمم به بیمارستان رفته است

من ناچیز بغضم در همان
اوایل سخن گوینده خبر می ترکد

که اقایم را چه شده است و
او را چه به بیمارستان وبه
 یاد ان شعری می افتم که

خودم گاه با خودم می گویم
 واز نظامی گنجوی به اریت گرفته ام

وانرار اندکی با تغییر برای
 حضرت ماه می نویسم ومی خوانم

یارب به خدایی خداییت
وانگه به کمال اشناییت

از عمر من انچه هست بر جای،
بستان وبه عمر رهبر افزای

یا علی ابن موسی الرضا


 هر گاه ز قلب من ندا می آید

گر گوش کنی نام رضا می آید

وان گاه که قلب من بیفتد از کار

از مدفن من بوی رضا می آید

اقا بدادم میرسی


زائری بارانی ام آقــا بدادم میرسی؟
بی پناهم، خسته ام، تنــها
بدادم میرسی ؟
گر چه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام
ضامن چشمان آهوها،
به دادم میرسی ؟
ازکبوترها که میپرسم نشانم میدهند
گنبد و گلدسته هایت را
به دادم میرسی ؟
من دخیل التماس را به چشمت بسته ام
هشتمین دردانه زهـــرا ..
به دادم میرسی ؟!
******************

نمازاول وقت


پیامبر (ص) :
اى على!
هرگاه وقت نمازت رسید آماده آن شو وگرنه
 شیطان تو را سرگرم میکند و هرگاه قصد کار
 خیرى کردى شتاب کن وگرنه شیطان تو را از آن باز میدارد.
بحارالأنوار،ج7،ص29
یالطیف.

نترس تو گناه کن بامن!

شبی عارفی با خداوند مناجات می کرد و مشغول نماز و عبادت بود.

هاتفی خبر دادش که آهای شیخ خواهی آنچه از تو میدانیم به خلائق گوییم تا سنگسارت کنند؟
شیخ بگفت :
” خدایا خواهی آنچه از کرم تو می بینم و از مهربانیت میدانم با خلق گویم تا دگر کسی تو را سجود نکند؟”
ندا آمد که : ” نه از ما ؛ نه از تو!”
زاهـد به کـرم، تو را چو ما نـشـناسـد ........ بیـگـانه تـــو راچـو آشــنا نـشـناســد
گـفتی کـه گـنه کـنی به دوزخ برمـت ......... این را به کسی گو که تو را نشناسد
(دیوان ابوسعید)

بخند

بخندحتی اگر لبهایت انحنای خندیدن رابلد نیستند

حتی اگر لبخندت ژست خشک وتانخورده ی آدم بزرگ ها رابهم بزند
بخند
حتی اگر لبخندت را لای پوشالی ترین دلیل بپیچند
حتی اگرلبخندت لای هزارخاطره خاک بخورد
بخند
حتی اگر اناربه ماه چشمانت به انتظار ریزش باشد
حتی اگر سیب سرخ نگاهت دچارکرم های حسرت شده است
بخند
حتی اگربغض های آجری سقف کوتاه دلت را زیرآوار درد خرد کرده است
بخند
حتی اگر آخرین بهارت باشد
آخرین آرزوهایت
بخند
حتی اگر
سایه دیگر ازخورشید پیروی نکند
آسمان بوی دودبگیرد
عشق کپک بزند
شعربوی نا بدهد
بخند
حتی اگر لبخند،تنها نقاب روی صورتت باشد

شغل سخت سخت سخت

«بسمـــ ربـــــــ الحسیــــن»

اصلا کسی شغل به حسابش نمی آورد چه رسد به نوع سختش!

هروقت کسی از من پرسید "چه خبر؟ به چه مشغولی؟" گفتم مشغولم به زندگی!
در معرکه ی دنیا، سخت ترین کار، زندگی کردن است و سخت سختش را بخواهی، باید بگویم خوب زندگی کردن.
در این معرکه، هر روز مشغولم به نبرد
نبرد با "بی خودٍ" خودم و با "اغیار"
و کیست که نداند نبرد با " بی خودٍ خود" سخت تر است از آن دیگر.
نبردم این است که "بی خود" فراری را اهلی کنم.
و من ضعیف تر از آنم که خود به تنهایی این مهم را به انجام رسانم.
برای اهلی کردنش، محمد را می شناسم
و علی را
و فاطمه را
و حسن را
و حسین را
حسین حسین حسین
اهلی شدن فقط با شما ممکن می شود ای محبوبان خدا

درود و سلام خداوند بر شما تا همیشه ی همیشه


صلوات

یک روز که پیغمبر ص از گر می تابستان


 همراه علی ع میرفت درسایه نخلستان
  دیدند که زنبوری از لانه خود زد پر

 آهسته فرود آمد بردامن پیغمبر ص

 بوسید عبایش را دور قدمش پرزد

 بر خاک کف پایش صد بوسه دیگر زد

 پیغمبر ص از او پرسید آهسته بگو جانم

 طعم عسلت از چیست هر چند که میدانم

زنبور جوابش داد چون نام تو میگویم

گل میکند از نامت صد غنچه به کندویم

تایاد تورا هرشب چون گل به بغل دارم

هرصبح که بر خیزم در سینه عسل دارم

 از قند و شکر بهتر خوشتر زنبات است این
 طعم عسل از من نیست طعم صلوات است این

هم دلت پاک باشد هم ....

دلت پاک باشد، کافی است

آن کسی که تو را خلق کرده است، اگر فقط دل پاک کافی بود، فقط می‌گفت:
«آمنـــوا» اینکه کنار «آمنـــوا» گفته:«آمَنُـــوا وَ عَمِلُوالصَّالِحـــات»
یعنی هم دلت پاک باشد،هم
کارت

سفارش آیت الله قاضی برای نماز

شما را سفارش می کنم به اینکه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، 51 رکعت است؛ پس اگر نتوانستید، 44 رکعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [ نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال است ].

مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می کنند که می فرمودند: « اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند. »

اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند نماز را بازاری نکنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ میماند و تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها که از ذکر کبیر به شمار می آید و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.



 

شهیدان


دست ما را بگیرید شهدا - قافله شهدا


دلــــــم گرفتـــــــه شهیـــــدان
 مــــــرا ببریـــــد

مــــــرا ز غربت این خاک تا خدا ببریـــــد

مسئولین



ای مسئولین و این رؤسای مملکتی،

شما را به خدا قسم می‌دهم بیایید

بیش از این به فکر اسلام و ایران باشید.

فرازی از وصیت‌نامه شهید
 

شهید یوسف زنگی ابادی


* گفتم من فقط دوست دارم مهریه ام یک جلد قرآن باشه،

گفت: نه، یک جلد قرآن نمیشه. یک جلد قرآن با یک دوره

کتابهای شهید مطهری. * همه را دعوت کرده بود مسجد.

از سپاه کرمان هم آمده بودند. دعای کمیل که تمام شد

عاقد توی جمعیت دنبالم گشت. تازه فهمیدند مراسم

عقد حاج یونس است.  شهید حاج یونس زنگی آبادی

منبع : راوی: همسر شهید حاج یونس زنگی آبادی



 

پروردگارا


پروردگارا ! این جوانهای اسلام را از سه چیز دور نگهدار وسوسه های شیطانی

هواهای نفسانی غرور و نادانی. شهید زین العابدین بهزادی



اشک مرد

اشک زن دل را می ســوزاند 


ولــی اشــک مرد ، کــــوه را آب مـــی کند 

 



شیعه به بین الحرمین حساس است


پنداشته اند که ما ز خاموشانیــــــم
                                                 همـــــرنگ جماعت فراموشانیـــــــم
       ما آرزوی کرب و بــــلا را داریــــــــم
                                                 با یـاد حسینمان کفن پوشانیـــــــم

ای وای اگـــــر پابــــه حــــرم بگــذاری
               یــــک تـــکه ز دیــــوار حـــــرم بــرداری
                                شیعه به بین الحرمین حساس است
                                           گفتم که به گوش سگیت بسپـــــاری
                                                       ماازسبوی شاه دین مجنون ومستیم
                                                                   برگرد تا سربند یازهـــــرا"س" نبستیـــم

چند روزی ست که در خلوت خود درگیرم...
                                                      آه...از لذت پوشــــــــالی دنیا سیـــــــرم...
چقدر دلهــــــره دارم چقدر می ترســــم...
                                                     جاده ی کرب وبلا بسته شود می میرم...


حکایت آموزنده قرار ملاقات عاشقانه لیلی و مجنون!

حکایت,حکایت آموزنده,داستاهای آموزنده,داستان لیلی و مجنون

روزی لیلی از علاقه شدید مجنون به او و اشتیاق بیش از پیش دیدار او با خبر شد
پس نامه ای به او نوشت و گفت:
“اگر علاقه مندی که منو ببینی ، نیمه شب کنار باغی که همیشه از اونجا گذر میکنم باش”
مجنون که شیفته دیدار لیلی بود چندین ساعت قبل از موعد مقرر رفت و در محل قرار نشست .
نیمه شب لیلی اومد و وقتی اونو تو خواب عمیق دید …
از کیسه ای که به همراه داشت چند مشت گردو برداشت و کنار مجنون گذاشت و رفت
مجنون وقتی چشم باز کرد ، خورشید طلوع کرده بود آهی کشید و گفت :
“ای دل غافل یار آمد و ما در خواب بودیم . افسرده و پریشون به شهر برگشت”
در راه ، یکی از دوستانش اونو دید و پرسید : چرا اینقدر ناراحتی؟!
و وقتی جریان را از مجنون شنید با خوشحالی گفت : این که عالیه !
آخه نشونه اینه که ،لیلی به دو دلیل تو رو خیلی دوست داره !
دلیل اول اینکه : خواب بودی و بیدارت نکرده!
و به طور حتم به خودش گفته : اون عزیز دل من ، که تو خواب نازه پس چرا بیدارش کنم؟!
و دلیل دوم اینکه : وقتی بیدار می شدی ، گرسنه بودی و لیلی طاقت این رو نداشت پس برات گردوگذاشته تا بشکنی و بخوری !
مجنون سری تکان داد و گفت : نه ! اون می خواسته بگه :
تو عاشق نیستی ! اگه عاشق بودی که خوابت نمی برد !
تو رو چه به عاشقی؟ بهتره بری گردو بازی کنی!
قضاوت همیشه آسانست ، اما حقیقت در پشت زبان وقایع نهفته است .
چگونگی و کیفیت افراد ، وقایع و یا سخنان دیگران به تفسیر ی است که ما ، از آنها می کنیم ، و چه بسا که حقیقت ، غیر ازتفسیر ماست .

سفارش آیت الله قاضی برای قرآن

آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: « چند سفارش ایشان عبارت است از: اول روخوانی قرآن. می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید. توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یک دوره تاریخ اسلام را از ولادت حضرت پیغمبر(ص) تا 255 هـ.ق یا 260 هـ.ق بخوانید. و بعد از عمل به این ها می فرمودند برو نمازشب بخوان! »

آیت الله قاضی در نامه ای به آیت الله طباطبایی می فرمودند: « دستورالعمل، قرآن کریم است؛ فیه دواء کل دواء و شفاء کل عله و دوا کل غله علماً و عملاً و حالاً. آن قره العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی...»

و نیز:« بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مؤمنان است. تلاوت قرآن کمتر از یک جزء نباشد. »


آیت الله نجابت می فرمودند: آیت الله میرزا علی قاضی به مرحوم آیت الله شیخ علی محمد بروجردی (از شاگردان برجسته آقای قاضی) فرموده بودند که: « هیچ گاه از قرآن جدا مشو و ایشان تا آخر عمر بر این سفارش آقای قاضی وفادار و پایبند بود. هر وقت از کارهای ضروری و روزمره فارغ می شد، قرآن می خواند و با قرآن بود. »


زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن


مرحوم حاج آقای دولابی

زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.

ان شاءالله که بتونیم


سه چیز...


سه چیز را با احتیاط بردار : قدم ، قلم ، قسم


سه چیز را پاک نگه دار : جسم ، لباس ، خیال


سه چیز را به کار بگیر : عقل ، همت ، صبر


سه چیز را از خود دور نگهدار : افسوس ، فریاد ، نفرین


سه چیز را آلوده نکن : قلب ، زبان ، چشم


اما سه چیز را هیچ گاه فراموش نکن : خدا ، مرگ عشق