زنـــــــــدگی


بخـنــد

هــرچـنــد
غـمـگینــی
بـبخــش
هــرچـنـد
مـسکینـــی
فـرامـوش کــن
هــرچـنــد

دلــگیــــری
.
.
.
زیستــن اینــگــونـــه زیـبـاسـت ...
بخنـــد
ببخــش
و فرامـوش کـــن
هــرچـنــد میدانم ...
آســـان نــیســـت.


شیطان او را از دعا کردن خاموش کرد

نقل شده است که : کسى همواره در دل شب با سوز و گداز خدا را مى خواند. کامش با لفظ ((الله الله )) شیرین بود. این حالت روحانى بر شیطان سخت آمد. پیش وى رفت و گفت : اى پررو! تو که مى بینى خداوند، در برابر دعاها و اصرار تو لبیکى نمى گوید، چرا این قدر لجاجت مى کنى ؟ بس است ، دعا کردن را رها کن و پى کار خود برو.
آن مرد بى چاره از القاى شیطان ، افسرده گشت و دعا را رها کرد. او در خواب ((خصر)) را در باغى سبز و خرم دید. خضر به او گفت : چه شد؟ چرا دیگر ((الله الله )) نمى گویى ؟ در جواب گفت : من هر چه خدا را بیشتر مى خوانم جوابم را نمى دهد.
حضرت خضر گفت : خداوند، به من فرمود: به تو بگویم : مگر باید جواب خدا را از در و دیوار بشنوى ؟ همین که ((الله ، الله )) مى گویى ، جذبه خدایى تو را به سوى خود مى خواند و همین ، لبیک گفتن خدا به تو است .
نیز گفت : اى بنده خدا! خداوند متعال به فرعون جاه و جلال داد تا او دست به دعا بر ندارد و خداوند ناله او را نشنود.
پس از عزیز و اى مؤمن ! بدان که همان سوز و گداز تو، دلیل بر راه یابى و پذیرش توبه تو است

نماز شب نماز شب نماز شب

ﺍﺯ ﺳﻬﻞ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ ﻧﻘﻞ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ :


  ﺟﺒﺮ ﺋﯿﻞ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﺳﻼﻡ (ﺹ) ﺁﻣﺪ ﻭ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩ :
ﺍﯼ ﻣﺤﻤﺪ !
ﻫﺮ ﻗﺪﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ ، ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﺮﺩ .
ﻫﺮﮐﺲ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭ ، ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺟﺪﺍ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺷﺪ ،
ﻫﺮ ﻋﻤﻠﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻩ ، ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺩﯾﺪ .
ﺁ ﮔﺎﻩ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺷﺮﺍﻓﺖ ﻣﺮﺩ ،
ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺷﺐ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻋﺰﺕ ﻭﯼ ، ﺑﯽ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺟﺴﺘﻦ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ
ﺍﺳﺖ .
ﺑﺤﺎﺭﺍﻻﻧﻮﺍﺭ / ﺝ /87ﺹ 157

رسیدیم و رسیدیم کاشکی نمی رسیدیم...

 

بزرگ شدیم... و فهمیدیم که دارو آبمیوه نبود ..
بزرگ شدیم... و فهمیدیم بابابزرگ دیگر هیچگاه باز نخواهد گشت انطور که مادر گفته بود..
بزرگ شدیم... و فهمیدیم چیزهایی ترسناک تر از تاریکی هم هست...
بزرگ شدیم... به اندازه ای که فهمیدیم پشت هرخنده مادرهزار گریه بود .. و پشت هر قدرت پدریک بیماری نهفته...
بزرگ شدیم... و یافتیم ک مشکلاتمون دیگر در حد یک شکلات، یک لباس یا کیف حل نیست...
و این که دیگر دستهایمان را برای عبور از جاده نخواهند گرفت، و یا حتی برای عبور از پیج و خم های زندگی ...
بزرگ شدیم... و فهمیدیم که این تنها ما نبودیم که بزرگ شدیم، بلکه والدین ماهم همراه با ما بزرگ شده اند، و چیزی نمانده که بروند
و یا هم اکنون رفته اند...
خیلی بزرگ شدیم ...
وقتی فهمیدیم سخت گیری مادرعشقش بود،
غضبش عشق بود وتنبیه اش عشق،،. خیلی بزرگ شدیم ،، وقتی فهمیدیم پشت لبخند پدر خمیدگی قامت اوست،
عجیب دنیایی ست، و عجیب تر از دنیا چیست و چه کوتاه ست عمر
معذرت میخواهم فیثاغورس.
پدر سخت ترین معادلات ست!
معذرت میخواهم نیوتن،
راز جاذبه، مادر است!
معذرت میخواهم أدیسون.،

اولین چراغهای زندگی ما، پدر مادرهستند

سلامتی همه پدر مادرهای دنیا

شادی روح همه پدران و مادران خوب دنیا


اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم


فراموشی


از خدا پرسیدم: خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟خدا جواب داد :گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر،با اعتماد زمان حالت را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو .ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز . شک هایت را باور نکن وهیچگاه به باورهایت شک نکن .زندگی شگفت انگیز است فقط اگر بدانید که چطور زندگی کنید مهم این نیست که قشنگ باشی ، قشنگ این است که مهم باشی!حتی برای یک نفر مهم نیست شیر باشی یا آهو مهم این است با تمام توان شروع به دویدن کنی کوچک باش و عاشق… که عشق می داند آئین بزرگ کردنت را بگذارعشق خاصیت تو باشدنه رابطه خاص تو باکسی· موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه یپایان رسیدن فرقى نمی کند گودال آب کوچکی باشی یا دریای بیکران…زلال که باشی، آسمان در توست.


دعا کردن


سلام به همه دوستان عزیز با قبولی طاعات و عباداتتون به در گاه حق تعالی

یه سوال دارم ازتون

اگه بخواید دعا در حق خودتون کنید چیه

اولین و آخرین و مهمترین و باارزشترین دعا

اللهم عجل الولیک الفرج

اما منظور من دعا برای خودتون

منتظر دعاهای خوبتون هستم

دعا برای دیگران هم فراموش نشه


دم افطار که بی‌تاب‌تر و تشنه‌ترم


دم افطار که بی تاب و تشنه ترم.....

افسران - دم افطار که بی‌تاب‌تر و تشنه‌ترم ...

دم افطار که بی‌تاب‌تر و تشنه‌ترم
می‌شوم غرق علمدار...عمو...آب...حرم
...




آرزو


از خداپرسیدم اگر در سرنوشت ما همه چیز را از قبل نوشته ای، آرزو کردن چه سود؟
ندایی گفت: شاید نوشته باشم “هر چه آرزو کرد”.


دلم کربلا میخواد





دلم میخواد بیام پای ضریحت زار بزنم وبگم : آقا دوستت دارم.

آقا منو به خاطر کارهایی که تا به حال انجام دادم و

 شما خوشتون نیومده منو ببخش. میخوام داد بزنم وبگم:

ارباب حسین دوستـــــــــــــــــــت داااااااااارم...

 میخوام همه بدونن که چقدر دوستون دارم...

آقاجون گفتن دوری و دوستی نگفتن انقدرطول بکشه!!!

 گفتن کربلا نگفتن آدمو دیوونه میکنه!!!

آقا جون من تورو میخوام ، من تو رو میخوام به خود ت

قسم بیشترازچشام، کی میشه بیام؟ کی میشه بیام پای شیش

گوشه بگم السلام !چطوری بگم ای غریب حسین من تورومیخوام؟ 

. من تورو میخوام!چطوری بگم تشنه لب حسین من تورو میخوام؟

منو ول نکن ،سگ روسیاهتو خجل نکن...!

من که طینتم! غیر کربلات منو محروم از آب وگل نکن!

یا منو بخر یا منو ببر دل دل نکن ، دل دل نکن،عیبی نداره...

دیگه ازاین به بعد تا توی خلوتم باهات بشینم ، میگم :

 آقا باشه ، آقا باشه ماهم خدایی داریم...باشه آقا! اما چه بگی

 بیا چه بگی برومیگم:دوستت دارم ...  دوستت دارم...

باهمه بدبختی هام و باهمه روسیاهیام بازم جار می زنم:

دوستت دارم،آقام حسین دوستت دارم... با خماری حرمت

میسازم ، این خماری روازمن نگیر...

عیب نداره بازم میگم اگه کربلا راهم ندادن ، اگه مدینه

راهم ندادن ، اگه نتونستم نجف رو ببینم ، سامرا وکاظمین

خاکشو ببوسم ،میگم هروقت دلم گرفت میرم پیش آقام امام

رضا ، سرمو روی سنگ حرمش میذارم وعقده ی دلمو

 وا میکنم.میگم همه رفتن کربلا ومن جاموندم جاموندم جاموندم.

آقاجون! میگم همه رفتن و شیش گوشه رو دیدن ومن ندیدم ندیدم...

 رفتم پیش آقام امام رضا و بهش گفتم که به منم برات کربلا بده...


شکر خدا



توکلاس درس خدا،
اونی که ناشکری میکنه ردمیشه, 
اونی که ناله میکنه تجدیده،
اونی که صبرمیکنه قبوله،
اونی که شکرمیکنه شاگرد ممتازمیشه، 
من دعا میکنم همیشه شاگرد ممتاز خدا باشی 
تو هم دعاکن تاباهم تویک کلاس باشیم


دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اهْدِنی فیهِ لِصالِحِ الأعْمالِ واقْـضِ لی فیهِ الحَوائِجَ والآمالِ یا من لا یَحْتاجُ الى التّفْسیر والسؤالِ یا عالِماً بما فی صُدورِ العالَمین صَلّ على محمّدٍ وآلهِ الطّاهِرین.

خدایا راهنمائیم کن در آن به کارهاى شایسته و اعمال نیک و برآور برایم حاجت‌ها و آرزوهایم اى که نیازى به سویت تفسیر و سؤال ندارد اى داناى به آنچه در سینه‌هاى جهانیان است درود فرست بر محمد و آل او پاکیزگان.
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل الفرجهم

نصیحت لقمان به پسرش



روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی.

اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!

دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی.

و سوم اینکه در بهترین کاخ ها و خانه های جهان زندگی کنی.

پسر لقمان گفت ای پدر! ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور می توانم این کارها را انجام دهم؟

لقمان جواب داد:

اگر کمی دیر تر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که می خوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد.

اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است.

و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای گیری، آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست.


تنهایی


دوباره دیدمـش !

دلم کـمی برایـش سوخت !
انگار دلش را کسی شکسته بود..
خیلی تنها شده بود ..
نه …
تنها نبود ..
او خدایی داشت…
خط های روی صورتش گذر عمر را نشان می داد ..
این همون آدمی نبود که می شناختم .
از فراق یارش درد می کشید ….
گمانم معشوقش گرفتار چشمان دیگری شده بود …
اما کسی جز من ، سواد خواندن نگاهش را نداشت ..
کاش می توانستم کمکش کنم …
ولی باید او را تنها می گذاشتم تا با درد های خود آرام بگیرد ….
نه….
تنها نبود…
او خدا را داشت…
برای همین ،

بی گـمان آیـنـه را شکستم


هیچ مگو


لقمان حکیم(ره)پسر را گفت:امروز طعام مخور و روزه دار و هر چه بر زبان راندی بنویس. شبانگاه همه آنچه را که نوشتی بر من بخوان انگاه روزه ات را بگشا و طعام خور.                                        

شبانگاه پسر هر چه نوشته بود خواند. دیر وقت شد وطعام نتوانست خورد. روز دوم نیز چنین شد وپسر هیچ طعام نخورد. روز سوم باز هر چه گفته بود نوشت وتا نوشته را برخواند آفتاب روز چهارم طلوع کرد و او هیچ طعام نخورد. روز چهارم هیچ نگفت شب پدر از او خواست تا کاغذها بیاورد و نوشته ها برخواند . پسر گفت: امروز هیچ نگفته ام تا برخوانم.لقمان گفت: پس بیا و از این نان که در سفره است بخور و بدان که روز قیامت آنان که کم گفته اند چنان حال خوشی دارند که اکنون تو داری.


دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ وَفّقْنی فیهِ لِموافَقَةِ الأبْرارِ وجَنّبْنی فیهِ مُرافَقَةِ الأشْرارِ وأوِنی فیهِ بِرَحْمَتِکَ الى دارِ القَرارِبالهِیّتَکِ یا إلَهَ العالَمین.
خدایا توفیقم ده در آن به سازش کردن نیکان ودورم دار در آن از رفاقت بدان وجایم ده در آن با مهرت به سوى خانه آرامش به خدایى خودت اى معبـود جهانیان. 

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

نصیحت حضرت علی به امام حسن مجتبی(ع)



امام علی (ع) : در سفارش خود به امام حسن (ع) : پسر جانم دلت را با پند و موعظه سودمند زنده ساز و با بی اعتنائی به لذت های فانی دنیا سرکوبش کن و با یاد مرگ زبون و خوارش ساز و آنچه که به مردم پیش از تو در دنیا رسیده یادآوریش کن و در شهرها و ویرانه های پیشینیان نظر کن و ببین چه ها کردند و عاقبت به کجا رفتند پس در میان بناها و خانه هایشان بایست و بگو آهای خانه های خالی و بی صاحب کجایند صاحبان و مالکان تو آنگاه بر سر گورهایشان بایست و بگو آهای پیکرهای پوسیده و اندامهای متلاشی شده منزل جدیدی که در آنید یعنی خانه قبر چگونه یافتیدش ؟!!بدان ای پسرم دیری نشود که تو هم یکی از آنها شوی پس کار آخرتت را اصلاح کن و آخرتت را به دنیای فانی بی ارزش مفروش. 


دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ لا تؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین.

خدایا مؤاخذه نکن مرا در ایـن روز به لغزشها و درگذر از من در آن از خطاها و بیهودگیها و قرار مده مرا در آن نشانه تیر بلاها و آفات اى عزت دهنده مسلمانان.

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم


جانباز شیمیایی


جانبازی شیمیایی در خاطراتش چنین گفته است:  تاکسی که مرا از ترمینال جنوب تا خانه ام آورد ۱۰۰ تومان بیشتر گرفت . چون می گفت باید ماشینش را ببرد کارواش . گرد و غبار لباس خاکی من را میخواست بشوید !!!

171559_orig

همان روز باید می فهمیدم که چه اتفاقی افتاده …اما طول کشید …زمان لازم بود …همین چندی پیش آژانس گرفته بودم تا بروم جائی ..راننده پسر جوانی بود که حتی خاطره آژیر خطر را هم در ذهن نداشت . ریه هایم به خاطر هوای بد تحریک شد و سرفه ها به من حمله کردند . از حالم سوال کرد.

( کم پیش می آید که وضعیت جسمانیم را برای کسی توضیح بدهم …اما آن شب انگار کسی دیگر با زبان من گفت …گوئی قرار بود من چیزی را درک کنم و بفهمم با تمام وجود ) گفتم که جانباز شیمیائی هستم و نگران نباشد و این حالم طبیعی است .   سکوت کرد …به سرعت ظبط ماشینش را خاموش کرد و خودش را جمع و جور نمود …وارد اتوبان که شدیم …حالم بدتر شد …سرفه ها امانم را بریده بودند … 

ایستاد و مرا پیاده کرد و گفت که ممکن است حالم بهم بخورد و ماشینش کثیف شود و او چندشش میشود …و…رفت …

من تنها در شبی سرد ..کنار اتوبان ایستاده بودم و با خودم فکر میکردم که: چرا ؟ پدر و مادر او مگر از ما برایش نگفته اند ؟معلمانش چه ؟ … 

شرمنده همه جانبازها ؛

مخصوصا اعصاب وروان و شیمیایی ها


 

سلامتی همه جانبازان و شیمیایی های عزیز

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏

اللهمّ طَهّرنی فیهِ من الدَنَسِ والأقْذارِ و صَبّرنی فیهِ علی کائِناتِ الأقْدارِ و وَفّقْنی فیهِ للتّقی و صُحْبةِ الأبْرارِ بِعَوْنِکَ یا قُرّةَ عیْنِ المَساکین
خدایا پاکیزه‌ام کن در این روز از چرک و کثافت، و شکیبائیم ده در آن به آنچه مقدر است شدنی‌ها، و توفیقم ده در آن برای تقوی و هم‌نشینی با نیکان، به یاریت ای روشنی چشم مستمندان.


اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم


با سه سوت



بعد از طی دورۀ آموزش و قبل از اعزام به مرخصی رفتیم. منزل یکی از اقوام که پسرش با من هم دوره بود. مادرش پرسید:«در آموزش به شما چه یاد داده اند؟» گفتم:«چطور مگر؟» گفت:«این پسر ما یک سوت دست گرفته و می گوید با یک سوت سفره را پهن می کنی، سوت دیگر را که زدم چایی می آوری و سوت سوم باید لحاف تشکم را پهن کرده باشی! غیر از اینها به شما چیز دیگری یاد نداده اند!»


عشق از دیدگاه معلمان



نظر دبیران در مورد عشق:

دبیر دینی:عشق یک موهبت الهی است.

دبیر ورزش:عشق تنها توپی است که اوت نمی شود.

دبیر شیمی:عشق تنها اسیدی است که به قلب صدمه نمی زند.

دبیر اقتصاد:عشق تنها کالایی است که از خارج وارد نمی شود.

دبیر ادبیات:عشق باید مانند عشق لیلی ومجنون محور نظامی داشته باشد.

دبیر جغرافی:عشق ازفرازکوه های آسیاتیری است که برقلب می نشیند.

دبیرزیست:عشق یک نوع بیماری است که میکروب آن ازچشم واردمیشود


ماه رمضان در جبهه


ماه رمضان در جبهه ها حال و هوای دیگه ای داشت،با اینکه حکمی وجود نداشت تا ما بتونیم روزه بگیریم،و بعلت اینکه هیچ موقع در جایی توقف نداشتیم و نمیتونستیم قصد کنیم و خط مقدم دائما در حال تغییر بود،بازم بچه های مخلصی بودند که روزه میگرفتند،شب های قدر عجیبی وجود داشت،شما تجسم کنید وقتی تو سنگر اجتماعی جمع می شدیم برای برگزاری مراسم احیا،افرادی در بین ما بودند که ساعت های آخر پرواز ملکوتی اشان بود و لحظات آخرشون رو با خدا راز ونیاز میکردند،حالت عجیبی داشتند و اینو بدون اغراق میگم،اونموقع خداوند حجابی رو از ما برداشته بود و خیلی راحت تشخیص میدادیم که چه کسی نوبتش شده و باید شهید بشه(بقولی بچه ها می گفتن فلانی داره نور بالا میزنه)

،چهره اون فرد رو نور عجیبی فرا میگرفت،من خیلی خوب یادمه دوست خیلی خوبم شهید مصطفی موحدی قمی رو که شب آخر نماز مغرب و عشا رو که به انفرادی میخوند،حالت بسیار عجیبی داشت و نور از چهره اش ساطع میشد و غرق در مناجات بود و منم که دوست صمیمی ایشون بودم،به نماز آخرش نگاه میکردم و حسرت میخوردم و بعد نماز گفتم مصطفی منو یادت نره،بی وفا نباشی،روز محشر من جزو اون چهل نفری که میتونی شفاعت کنی اون آخر لیست قرار بده،دلم به این خوشه که این دوست شهیدم این قول رو بمن داده و با این قول و قرار دارم زندگی می کنم،که یکروزی بیاد و بدادم برسه.


منبع :تبیان

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان



بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ حَبّبْ الیّ فیهِ الإحْسانَ وکَرّهْ الیّ فیهِ الفُسوقَ والعِصْیانَ وحَرّمْ علیّ فیهِ السّخَطَ والنّیرانَ بِعَوْنِکَ یا غیاثَ المُسْتغیثین.

خدایا دوست گردان بمن در این روز نیکى را و نـاپسند بدار در این روز فسق و نافرمانى را و حرام کن بر من در آن خشم و سوزندگى را به یاریت اى دادرس داد خواهان.


اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

خاطره شهدا در مورد حجاب



چادر به جای کت

لباس فرم معلم‌ها کت‌های بلند با شلوار بود . زنگ‌های تفریح کت‌هاشون را در می‌‌آوردند و با بلوز آستین کوتاه وسط حیاط والیبال می کردند . مهدی کلاس چهارم بود . با دیدن این صحنه خیلی‌ ناراحت شد . گفت :" چرا باید این قدر راحت مسائل اسلام را زیر پا بگذارند . می‌خوام ادبشان کنم .

" جواد دوید جلو و گفت :" می‌خوای چی‌ کار کنی‌ نکنه دردسر بشه ! " خندید و گفت :" نه ، فقط می‌خوام مجبورشون کنم با چادر برند خونه " .

مهدی چادر‌های نماز خانه را برداشت . رفت بالای پشت بام . آهسته پرید توی حیات . کت‌های معلم هارا بدون این که متوجه شوند برداشت و جای آن چادر گذشت .

بعضی‌ معلم‌ها که نمیتوانستند با این وضع ‌‌ جلوی روستائیان از مدرسه بیرون روند مجبور شدند چادر هارا سر کنند و به خانه روند


التماس دعا




کوله بارت را ببند

شاید این چند سفر فرصت اخر باشد
که ب مقصد برسیم
بشناسیم خدارا
و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم
میشود اسان رفت
میشود کاری کرد که رضا باشد او
ای سبکبال
در این راه شگرف
در دعای سحرت
در مناجات خدایی شدنت
هرگز از یاد نبر
من جامانده بسی محتاجم…


خاک




به کعبه گفتم تو ازخاکی منم خاک چرا باید به دور تو بگردم ندا امد تو باپا امدی باید بگردی برو با دل بیا تا من بگردم


دعای روز نهم ماه مبارک رمضان

بسم الله الرحمن الرحیم
االلهمّ اجْعَلْ لی فیهِ نصیباً من رَحْمَتِکَ الواسِعَةِ واهْدِنی فیهِ لِبراهِینِکَ السّاطِعَةِ وخُذْ بناصیتی الى مَرْضاتِکَ الجامِعَةِ بِمَحَبّتِکَ یا أمَلَ المُشْتاقین.

خدایا قرار بده برایم در آن بهره‌اى از رحمت فراوانـت و راهنمائیم کن در آن به برهان و راه‌هاى درخشانت و بگیر عنانم به سوى رضایت همه جانبه‌ات بدوستى خود اى آرزوى مشتاقان.

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم



حریم خدا

مادر شهید رجب علی آهنی می گوید:
هرگز او را تندخو ندیدم، اما یک روز دیدم با عصبانیت وارد خانه شد. تعجب کردم. دست از شستن لباس کشیدم و به اتاق رفتم. دیدم مشغول خواندن قرآن شده. پرسیدم: «طوری شده مادر؟ خدا نکند که تو را کج خلق ببینم.» بدون اینکه نگاهش را از روی قرآن بردارد، گفت: «چیزی نیست، اجازه بدهید کمی قرآن بخوانم. می ترسم الان حرفی بزنم که به گناه ختم شود.» من هم از کنجکاوی دست برداشتم. بعد از مدتی کوتاه، خودش به سراغم آمد. علت ناراحتی اش را که پرسیدم، گفت: «امروز چند تا معلم زن با یک وضعی آمدند مدرسه روستا برای شرکت در جلسه امتحان.. به محض ورود، با مردان دست دادند. من هم از اینکه حریم خدا شکسته شد، خیلی ناراحت شدم»



همت

 

معلم کلاس حضور و غیاب کرد...
بزرگراه همت.................../- حاضر
غیرت همت.................../-پاسخش را کسی از جمع نداد!
ورزشگاه همت.................../-حاضر
مردونگی همت.................../- پاسخش را کسی از جمع نداد!
سیمینار همت.................../- حاضر
صداقت همت.................../- پاسخش را کسی از جمع نداد!
صفای همت.................../- پاسخش را کسی از جمع نداد!
عشق همت.................../- پاسخش را کسی از جمع نداد!
یاران همت.................../- پاسخش را کسی از جمع نداد!
غایب ها از حاضرین بیشترن ...
کلاس تعطیل...!

جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن

نصیحت مولانا

شکلک گلشکلک گلشکلک گلشکلک گلشکلک گلشکلک گلشکلک گلشکلک گل

 هفت نصیحت مولانا

گشاده دست باش، جاری باش، کمک کن (مثل رود)

باشفقت و مهربان باش (مثل خورشید)

اگرکسی اشتباه کرد آن رابپوشان (مثل شب)

وقتی عصبانی شدی خاموش باش (مثل مرگ)

متواضع باش و کبر نداشته باش (مثل خاک)

بخشش و عفو داشته باش (مثل دریا )

اگر می‌خواهی دیگران خوب باشند خودت خوب باش (مثل آینه


شکلک گلشکلک گلشکلک گلشکلک گلشکلک گلشکلک گلشکلک گل

آیه الکرسی


رسول خدا در خواب به دختر خویش فرمودند: ترازوی اعمال خویش را با آیه الکرسی سنگین گردان. زیرا هرکس آن را قرائت نماید آسمان وزمین با فرشتگانش به جنبش و حرکت در آیند و خداوند را با صدای بلند به پاکی یاد کنند و او را بزرگ بدارند و تسبیح گویند. پس از آن تمامی فرشتگان از خداوند می خواهند که گناه خواننده آیه الکرسی را ببخشد و از خطا و لغزشش در گذرد.



آیت الکرسی سید آیات قرآن
پیامبر به حضرت علی (علیه السلام) فرمود: " یا علی ! من سید عربم-مکه سید شهر هاست- کوه سینا سید همه کوه هاست- جبرئیل سید همه فرشتگان است – فرزندانت سید جوانان اهل بهشتند- قرآن سید همه کتاب هاست – بقره سید همه سوره های قرآن است – ودر بقره یک آیه است که آن آیه 50کلمه دارد و هر کلمه 50 برکت دارد و آن آیت الکرسی است.

اثر تلاوت آیة الکرسی هنگام خواب

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: هر کس آیة الکرسی را در هنگام خواب قرائت کند، خدا او را و خانه‎اش و خانه همسایگانش را، ایمن خواهد کرد.

باعث قبولى نماز می‎شود

از پیغمبر گرامى(صلی الله علیه و آله) روایت شده است که فرمودند: هر کس آیة الکرسى را بعد از هر نماز واجب بخواند، نمازش مورد قبول قرار مى‎گیرد و در امان خدا خواهد بود.

ثواب آیة الکرسى بعد از وضو

از امام باقر(علیه‎السلام) روایت شده که فرمودند: هر کس بعد از وضو گرفتن یک بار آیة الکرسى بخواند، خدا ثواب چهل سال عبادت را به او عطا کند و مقامش، چهل درجه بالا می‎رود.

قرائت آیة الکرسى بعد از هر نماز

از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت شده است که فرمودند: هر کس آیة الکرسى را بعد از هر نماز بخواند، هفت آسمان شکافته گردد و به هم نیاید تا خدا به سوى خواننده‎اش نظر رحمت افکند و پس از آن فرشته‎اى را برانگیزد که از آن هنگام تا فرداى آن روز، کارهاى خوبش را بنویسد و کارهاى بدش را محو نماید.

حفاظت از گزندها

امام کاظم(علیه‎السلام) فرمود: هر کس آیة الکرسى را بعد از هر نماز واجب بخواند، به او هیچ گزند و ضرری نرسد.


دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ ارْزُقنی فیهِ رحْمَةَ الأیتامِ وإطْعامِ الطّعامِ وإفْشاءِ السّلامِ وصُحْبَةِ الکِرامِ بِطَوْلِکَ یا ملجأ الآمِلین. 

خدایا روزیم کن در آن ترحم بر یتیمان و طعام نمودن بر مردمان و افشاء سلام و مصاحبت کریمان به فضل خودت اى پناه آرزومندان


اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم