موقع تشنگی لحظه ی افطار فقط میگویم
به فدای لب عطشان تو یا ثار الله
سحری کاش که با مهدی زهرا باشم
داخل صحن معلای اباعبدالله
باز با حال دعا وقت اذان میگویم
هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله
السـلامــ علیکـــ یا ثامن الـحجـج
سلام اقای من
سلام مهربونم
سلام اقای خوبیها
سلام ای مونس تنهائیهام
اقای من دقیقا پارسال همچین موقعی منت سرم گذاشتی و دعوتم کردی و من اومدم پیشت
نکنه امسال دعوتم نکنی قرارمون این شد که حداقل سالی یکبار دعوتم کنی نکنه امسال ناامیدم کنیا نکنه امسال نگاه به بدیا و گناهام کنی و ازم رو برگردونی و بگی نیا
مهربونم بد جور هوایی شدم دوریت دیگه داره اذیتم میکنه از همه چی خسته شدم دعوتم کن تا شاید حال دلم خوب بشه
بیام تا از سقا خونه ات یه جرعه آب بخورم و روح و جسممو بیمه کنم
منتظردعوتم سرورم مولای من اقای من یاعلی بن مو سی الرضا
از ایشان درباره کلام خدای عز و جل سوال شد که می فرمایند «و هر کس به خدا توکل کند او براى وى بس است» توکل کردن بر خدا درجاتى دارد: یکى از آنها این است که در تمام کارهایت به خدا توکل کنى و هر چه با تو کرد از او خشنود باشى و بدانى که او نسبت به تو از هیچ خیر و تفضّلى کوتاهى نمى کند و بدانى که در این باره حکم، حکم اوست، پس با واگذارى کارهایت به خدا بر او توکل کن و در آن کارها و دیگر کارها به او اعتماد داشته باش.
کافى(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 65 ، ح 5
بتوکل نام اعظمت
بسمـــ الله الــرحمــن الــرحیمـــ
سلام خدمت همه ی دوستان و عزیزان بابت تأخیر دو ماهه ام از همتون عذر میخوام و ممنونم که همچنان تو این مدت به وبلاگ خودشون سر میزدن ان شاالله به یاری خدای مهربون و مدد گرفتن از خودش یه بار دیگه نوشتن را آغاز میکنم
بسمـــ ربـــــ الشهــــداوالصدیقیــــن
سلام به همه ی دوستان و عزیزانی که این مدت به وبلاگ خودشون سر میزدند، بنا به دلایلی مدتی نمیتونم در خدمتتون باشم تشکر میکنم از کسایی که تو وبلاگ نویسی منو هدایت و کمک کردند ولی من متأسفانه شرمنده ی اونا و شهدا بخصوص دایی عباس شدم ان شاالله از سر تقصیراتم همه ی اونا بگذرند
ان شاالله ماه رجب و شعبان و بعد هم ماه مبارک رمضان من حقیر را از دعای خیرتون بی نصیب نگذارید
خداجونم الان یک ساعته جلوی کامپیوتر نشستم که بنویسم ولی نمیتونم حتی دستمو رو کیبرد ببرم
خداجونم نمیدونم با چه زبونی شروع کنم
خدا جونم منتظر بودم خودت بهم بگی
خودت بگی که بخشیدیم
خدای مهربونم بخودت قسم مهربونیت پرروم کرده
خدا جون من شرمندتم ،روسیاهم
خدایا خراب کردم نه؟
راه رفترو برگشتم نه؟
همه پلهای ساخته رو نابود کردم نه؟
خدایا چراااااااااا؟
چی شددددددددددددددددددد؟
خدا جونم ازت ممنونم که بهم اشک دادی همین که اشکام اینجوری مثل سیل میریزه یعنی اینکه بهم امید داری بازم؟
خدایا ای خالق مهربونم بازم عهد شکنی کردم؟
وای خدا عجب عاشق نافرمانی هستم
ای خدا هر بلایی سرم بیاری حقمه
باور کن مستوجب هر عذابی هستم
ولی خدا جون با لطفهایی که تا حالا بهم کردی بعید میدونم بازم نبخشیم و عذابم کنی
تو هیچوقت در برابر خطاهام عذابم نکردی حتی وقتی خیلی بزرگ بود
خدا جونم میدونم این رسم عاشقی نیست
که بگی عاشقم بعد با کارات دل معشوقو بشکنی
ولی خدا جونم من بنده ای هستم که خودت افریدی
خدایااااااااااااااااااا چرااینقدر منو ضعیف افریدیییییییییییییییییییییی؟
ای خدا جونم نمیخوام بنده ضعیفی باشمممممممممممممممم
نمیخوام دل عشقمو بشکنم
خودت دیدی نهایت سعیمو کردم
نهایت تلاشمو کردم که جلوی وسوسه های اون فرشته رانده شدت وایسم ولی........
ای خدااااااااااااااااااااااااا
اون خیلی قویترهههههههههههههههههههههه
کمکم کنننننننننننننننن
امشب ازین شکست داغونم
اخه خدا جون تو که میدونستی من هنوز قوی نشدم چرا امتحانم کردی
چرا تا حس میکنم یه کم دارم قوی میشم فوری امتحانم میکنی
بابا تو شوخی سرت نمیشه؟
اخه من که هنوز قوی نشده بودم
داشتم سعی میکردم و تو با این امتحانت همه رشته هامو پنبه کردی
اخه چراااااااااااااااااااااااااااااا؟
خوب یه کم دیگه بهم وقت میدادی
خدایا کم بهم فرصت داده بودی واسه تمرین واصلاح؟
واسه من ضعیف خیلی کم بود
ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااا
تو رو به همه مقدساتت منو ببخش و امروزو نادیده بگیر
مردونگی کنو همه رو پاک کن
نزار بنویسن
میخوام باز سعی کنم
از اول شروع میکنم
خدا جونم فقط تو باهام قهر نکن
بخودت قسم باز سعی میکنم فقط طاقت قهر تورو ندارم
اگه قهر کنی خیلی تنها میشم
داغون میشم نابود میشم
خداجونم بگو که باهام اشتی هستی
بگو که بخشیدیم
بگوووووووووووووووووووووووووووووووووو
خداجونم اشکامو میبینی؟ صدای هق هقه گریه هامو میشنوی؟
اره این من روسیاهم که دارم التماست میکنم که ازم بگذری
خدا جونم اگه نگی بخشیدیم تا صبح اینجا اشک میریزم تا وقتی که بجای اشک خون بیاد
خدایا خودت باید به دلم بندازی
بهم بگی که هنوزم دوسم داری و بهم امیدواری
بگی که بخاطر خطای امروزم عهد دوستیتو باهام نمیشکنی
خدا جون بخداوندی خودت قسم اگه نگی همینجا میشینمو .............
خدا جونم خطا کردم
بنده ناسپاسی نیستم فقط ضعیفم
خداجونم کمکم کن بهم ارامش بده
دلمو اروم کن
خدا جونم باهام اشتی کن
خدا جون شنیدم اگه به فاطمه زهرا که شرمندشم تورو قسم بدن رد نمیکنی
خدایا روسیاهشم ولی تو رو به این بانو قسمت میدم منو ببخششششششششششششششششششششششش
خدا جونم منو ببخشششششششش و کمکم کن قوی باشم
خدایا بهم صبر بده
خدایا کمکم کن ناشکر نباشم
بیمارستان از مجروحین پر شده بود...
حال یکی خیلی بد بود...
رگ هایش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت.
وقتی دکتر این مجروح را دید به من گفت بیاورمش داخل اتاق عمل.
من آن زمان چادر به سر داشتم.
دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم...
مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی
گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت:
من دارم می روم تا تو چادرت را در نیاوری.ما برای این چادر داریم می رویم...
چادرم در مشتش بود که شهید شد.
از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم...
نــمـــــاز : بهترین فیلتر شکن دنیاست
خدا هم این فیلتر شکن را امضا و مهر کرده است .
خصوصیت مهم این فیلتر شکن این است که مانع می شود
انسان با گناه کردن فیلترهایی بین خود و خدا ایجاد کند …
اگر باور ندارید این آیه را بخوانید:
" ان الصلاه تنهی عن ا
لفحشا و المنکر " « عنکبوت/۴۴ »
ـــــ ــــــ
ـــــــ ــــــ ـــــــ
این روزها دلم عجیب هوای تو را کرده
بس نیست اینهمه تنبیه ؟؟؟؟ دیگر طاقتم سرآمده
نمیتوااااااانم مرا رهایی ده از این همه خاطرات
این روزها زیاد دعایم میکنند در حرمت امیدوارم به دعای دوستان آرامش بگیرم
روزهای خوب در انتظار من هستند می دانم نیازم را بی نیاز خواهی کرد دوستت دارم ....
خدایا خیـــــلی ها دلم رو شـکستن..
امـــــشبـــ بــــــــیا بریم پــیـــــششون من نشونت مـــــــیدم
تو ببخششون...
چه معامله ی پرسودی است .......شهادت !
شبی ساکت و دلگیر خودم بودم و قلبی که ز غم بسته به زنجیر و هنگام اذان بود که پیچید در آفاق یکی نغمه تکبیر نوشتند، که هنگام اذان دست به دامان خدا باش و مشغول دعا باش و گفتم به خدا بین دعایم که دلتنگ اذان حرم کرببلایم.
باز شب جمعه شد و من و حرم ارباب و یک آه از درون سینه
کاش کربلا بودم...
اللهم ارزقنی زیارة قبر الحسین (ع)
چشماش مجروح شد و منتقلش کردند تهران
در روایتی آمده است که خداوند سبحان به ازای شهادت امام حسین(ع) سه ویژگی و خصلت به حضرت عنایت فرمود :
شفا را در تربت
منبع : کتاب طوبای کربلا
ومگر خدا از انسانها چه خواسته است
که حتی در خواندن انچه خود امر فرموده است کاهلی میکنیم
نمیخوانیم وسبکش می شماریم
چیزی از عمرمان باقی نمانده است
گاهی تلنگری گاهی تشری برویم به
نفسمان که ما را از نماز بازداشته است
مرگ خواهد امد وانوقت دیر است بگوییم
ای کاش خاک بودیم وای کاش میخواندیم
ویادمان باشد فاصله کفروایمان ترک نمازاست
قرار نیست فکر کنیم کافرکسی است انطرفتر درکشورهایی
هستند که خدارا هم قبول ندارند همین که نمازش رو نخوانیم
فاصله ای گرفته ایم به پهنای دنیا باخدا
به خدا ما خیلی شرمنده ایم، می دونم که این شرمندگی فقط تو زبونه مونه. می دونم که تو عمل هیچ چی نداریم،می دونم یه متر هم از راه شما رو نرفتیم. می دونم تو پیچ و خم های زندگی فراموشتون کردیم، می دونم آرزوهاتون رو زیر پا گذاشتیممی دونم وقتی از کراماتتون برامون گفتند باور نکردیم. می دونم که با یادگارهاتون چه کارها که نکردیممی دونم خیلی دلتون رو شکستیم. می دونم پلاک هاتون رو شکستیم، می دونم سر بندهاتون رو پاره کردیممی دونم لباس های خاکیتون رو که با اونا تا اوج افلاک پر کشیدید رو مسخره کردیم
می دونم یه بارهم نشد مثل شما بشینیم زیارت عاشورا بخونیم، می دونم تا حالا نشده مثل شما نماز شب بخونیم
می دونم تا حالا سعی نکردیم افکار شما رو گسترش بدیم
می دونم اونقدر ترسو بودیم که نتونستیم تو مدرسه و دانشگاه درباره شما حرف بزنیم، نتونستیم با کسایی که شما رو مسخره کردند، مقابله کنیم
می دونم به خدا می دونم... ولی حالا دیگه نمی خوام اینجوری باشم،
:به خدا خودم هم خجالت می کشم، به خدا الان دارم عذاب می کشم، به خدا خیلی شرمنده تونم.
به خدا دلم خیلی براتون تنگ شده. به خدا شرمنده ام. به خدا شرمنده ام.
آره که ما تا حالا به هیچ کدوم از حرفای شما گوش نکردیم، ولی شما که مثل ماها نیستید، شما که خیلی خوبید، تو رو خدا دستمون رو بگیرید، نذارید همون آدمای سابق باشیم
ذارید بازهم راحت ازتون بگذریم. دستمون رو بگیرید... دستمون رو بگیرید.
شما رو به مادرتون فاطمه زهرا دستمون رو بگیرید. دستمون رو بگیرید... از این بیشتر شرمنده مون نکنید
سلام خدایم
ببخش هر وقت دلتنگ می شوم
هر وقت از زمین و زمان گلایه مند می شوم
هر وقت به بن بست می روم به سراغت می آیم
خجالت می کشم با همه بی معرفیتی هایم دوباره تقاضا داشته باشم
اما چه کنم تنها کسی هستی که در همه حال پشتم را خالی نمی کنی
و تقاضایم را رد نمی کنی
خدای دوست داشتنیم؛
خسته شدم از اینهمه هیاهوی بیخود و بی حاصل
شادی هایم را به من ببخش!
شاید پر کشیدنت را به سختی تحمل کنم٬اما تو بگو این بودن و پر پر شدنت را چه کنم ؟
عاقبت بخیری همه رزمندگان اسلام٬صلواتی محمدی میفرستیم
حسن باقری معروف به سقای بسیجیان، جوانترین فرمانده جنگ ایران در دوران جنگ ایران و عراق بود. فرماندهان جنگ حسن باقری را از فرماندهان نابغهی سپاه ایران میدانستند و از او به عنوان بنبست شکن در این عرصه نام میبردند.
خداوند بینهایت است و لامکان و بی زمان
اما به قدر فهم تو کوچک میشود
و به قدر نیاز تو فرود میآید،
و به قدر آرزوی تو گسترده میشود،
و به قدر ایمان تو کارگشا میشود،
و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود،
و به قدر دل امیدواران گرم میشود…
پــدر میشود یتیمان را و مادر.
برادر میشود محتاجان برادری را.
همسر میشود بی همسر ماندگان را.
طفل میشود عقیمان را.
امید میشود ناامیدان را.
راه میشود گمگشتگان را.
نور میشود در تاریکی ماندگان را.
با یه عده طـــلبه آمدند قم.