دلم تنگه غروب کربلاست...
امامم دلم می خواهد عهدی با تو ببندم...
با تو عهد ببندم هر زمان که قدمی خواستم بردارم که اخرش شکستن یک دل و به رنج
کشاندن انسانی است مانعم شویی...
مانعم بشویی که بنده ای را زندگی کردن بیزار کنم...
فرمود: آری.
پرسیدم: آیا وقتی به زیارتشان می رویم، متوجه آمدن ما می شوند؟
فرمود: آری به خدا قسم، آمدن شما را میفهمند و خوشحال میشوند و با شما انس میگیرند.
دخترک رو به مادرش کرد و گفت: مامان چرا خانم مربیمون چادر میپوشه ولی شما نمی پوشی؟
مامانش جواب داد: آخه دخترم وقتی چادر میپوشم گرمم میشه. تازه چادر دست و پا گیر هم هستش.
دخترک
با خودش گفت: چرا مامانم چادر نمی پوشه و میگه گرمم میشه و فردا صبح وقتی
که رفت مهد کودک، همین سوال رو پرسید، چادر دست و پا گیره ولی شما چادر می
پوشی؟ گرمتون نمیشه؟ دست و پاتون رو نمیگیره؟
خانم مربی یه لبخند زد و گفت: عزیزم فردا که اومدی مهد کودک جوابت رو میدم.
دخترک بعد از کلی اسرار و خواهش قبول کرد که فردا جوابش رو بگیره.
فردا صبح وقتی که دخترک منتظر جوابش بود، رفت پیش خانم مربی و گفت: خانم خب الان جوابم رو بده؟
خانم مربی هم گفت باشه عزیزم؛ بعد دستش رو کرد توی کیفش و یه چادر سفید کوچولو و خنک در آورد و گفت :
بفرما عزیزم اینو سرت کن ببینم چه شکلی میشی؟
بعد دخترک که داشت از خوشحالی بال در می آورد گفت: این مال منه؟ خوشگل شدم؟
خانم
مربی هم جواب داده: آره که مال خودته خیلی هم خوشگلت کرده. حالا برو پیش
دوستات و نشون شون بده؛ ولی نگی من بهت دادم ها وگرنه همه از من چادر
میخوان!!
دخترک غافل از اینکه جواب سوالش رو نگرفته بود رفت پیش دوستاش و شروع کرد به پز دادن با چادر قشنگش.
عصر که دخترک میخواست آماده بشه و بره خون،خانم مربیش بهش گفت: دختر خوبم، تو چادر گرمت شد؟
دخترک گفت: نه!!!
خانم مربی دوباره پرسید: دست و پات رو چی؟ دست و پات رو گرفت؟
دخترک گفت: نه!!! خیییلی هم عالی بود. دستتون درد نکنه .
فردا
صبح وقتی که مامان دخترک با چادر اومد درب مهد کودک تا دخترک رو مهد
بزاره؛ یکی از پسر های مهد رفت پیش خانم مربی و گفت: خانم، نمیشه ما هم
چادر بپوشیم مثل شما؟ چرا آقایون چادر نمی پوشن؟!
به نام خدا
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
تو مـــی دانی
حتــی اگر کنارت نشسته باشم ...
باز هم دلتنگ تو ام !
حالا
ببیـــن
نبـــودنت ، ندیدنت با من چه می کند ...
این جمله رو باید قاب کرد و یا نه بر قلبون حک کنیم بهتر است تا فراموش نکنیم
کوچه هایمان را به نامشان کردیم که هر گاه به منزلمان رسیدیم بدانیم از خون کدام شهید به آرامش به خانه رسیدیم….!!!
ما را بیابید!
پلاک زخمی تان را بر گردن گمشدگان رمل های داغ گناه بیندازید؛
آقا دلداه ات این روزها حال خوبی ندارد ...
لطفا نگاهش کن ...
خوب میداند رو سیاه ست
اما ، کجا رود ؟ وقتی ...
جز شما مهربانتر سراغ ندارد ...
حضرت عیسی (ع) به حواریون فرمود : برادرم موسی میگفت : زنا نکنید ولی من به شما میگویم : حتی فکر زنا نکنید ؛ زیرا فکر گناه مثل این است که در اتاقی آتش روشن کنند که اگر خانه را هم به آتش نکشد، دیوارها را سیاه میکند .
فکر گناه هم اگر به گناه مُنجر نشود ، باعث کدورت و تاریکی قلب انسان میگردد و قلب غبارآلود مثل آینه ی زنگار گرفته است که دیگر خدا را نشان نمیدهد
گاهی دلت از سن و سالت می گیردمیخواهی کودک باشی
کودکی که به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد
و آسوده اشک می ریزد
بزرگ که باشی باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی!!!
کوچک باش و عاشق...
که عشق می داند...
آئین بزرگ کردنت را...
گفت : تو یکی از عملیات ها که شب انجام می شد قرار بود از جای عبور کنیم که مین گذاری شده بود ... مجبور بودیم از اونجا رد بشیم چاره ای جز این نداشتیم .
گفتیم کی داوطلب میشه راه رو باز کنه تا بتونیم عبور کنیم ؟
چندتا از رزمنده ها داوطلب شدند تا راه رو باز کنند ...
وقتی میخواستند راه باز کنند میدونستند که زنده نمی مونند . چون با انفجار هر مین دست ، پا ، سر ، بدن یک جا متلاشی میشود!
داوطلب ها پشت سر هم راه افتادن برای باز کردن راه ... صدای مین می آمد .
همین زمان متوجه شدم یکی داره بر میگرده !
گفتم شاید ترسیده ! بالاخره جان عزیزه و عزیزی جان باعث شده برگرده...
گفتم خودمو نشون ندم شاید ببینه خجالت بکشه !
بعد چند دقیقه متوجه شدم یکی داره میره سمت محل مین گذاری شده.. رفتم سمتش گفتم وایسا کجا میری ؟ گفت دارم میرم محل مین گذاری شده دیگه !!
گفتم تو جزو کسائ بودی که داوطلب شده بودند چرا برگشتی ؟!
گفت : آخه پوتینم نو ( تازه) بود خواستم اونو در بیارم با جوراب برم و بیت المال حیف و میل نشود . اون پوتین بمونه یکی دیگه ازش استفاده کنه...!!!
قابل توجه مسئولان کشور ! یک روز یک جائی جواب گوی این اشخاص خواهید بود ! کار نکنید اون روز خجالت زده باشید .
متاسفانه یکی از آفات زندگی جوامع انسانی فرآیند دروغ گفتن، حتی در کوچکترین و بی ارزش ترین امور می باشد علی رغم تذکرات فراوان آموزهای دینی در مذمت دروغگویی متاسفانه در اطراف خود شاهد تکرار این عمل مذموم می باشیم، عملی که باعث افول در زندگی دنیوی و حیات دنیوی می باشد.
مومن دروغ نمی گوید!
بی
شک مومن حقیقی و راستین هیچ گاه اقدام به این عمل ناپسند نمی نماید، به
نحوی که نقل شده است روزی حسن بن محبوب از امام صادق (ع) پرسید: آیا ممکن
است مومن بخیل باشد؟ امام فرمودند: آری.
حسن پرسید: آیا می شود ترسو باشد؟ حضرت فرمودند: آری.
1). سعی کنید صفات خدایی در شما زنده شود. خداوند کریم است ،شما هم کریم باشید .رحیم است ،رحیم باشید ستار است ،ستار باشید...
دوباره یک صدا،
صدای سبز
دوباره می پرد کبوتری
به دور گنبد حرم
دوباره چشمهای من
پر از نگاه کاشی و ستاره می شود
کنار حوض
دوباره ذهن من
پر از صدای بالهای یک فرشته می شود
نگاه کن!
من آن کبوترم
به دور گنبد طلایی اش
چه عاشقانه می پرم
قبرت پر خواهد بود از مارهایی که هیچ راه رهایی از آنها نخواهی داشت
تازه این وضع،وضع اولین شب قبرت خواهد بود
مارهای سمی و خطرناکی که شکل ظاهری آنها تو را می ترسانند
چه برسد به اینکه نیشت بزنند و زهرشان را بریزند
از همان جایی نیش می زنند که از نامحرم حفظش نکرده ای
از صورتی که نپوشاندی از نامحرم!!!
از جسم و کالبد بدنت که حفظ نکردی در برابر نامحرم!!!
از پایت نیش می زنند که کفش هایی پوشیدی که دینت و خدایت تو را از چنین چیزهایی منع کرده بودند!!!
از وسط چشمانت نیش می زنند که همیشه دنبال هرزگی بود!!!
از دست هایت می زنند که محرم و نامحرم نشناخت و با همه کس در ارتباط و در تماس بود!!!
اما مهم تر از همه جا درست از قلبت نیش می زنند که همه کارهای غیردینی و غیرالهی را از ته دل و برای ارضای وجود خود انجام دادی و به توصیه دین و خدا توجه نکردی
آقایی میگفت خداوند ما را برای عبادت
نیافرید !! خداوند ما را خلق نکرد تا فقط نماز و روزه و امثال آنهارو انجام دهید
!! او میگفت نماز را که همه ی ملائک میخواندند !! عبادت هایشان بسیار
طولانی بود رکوع هایشان هزاران سال طول میکشید سجده هایشان که دیگر هیچ !!
خیلی بهتر از ما خدا را عبادت میکردند .
آقا میگفت خداوند ما را برای
گریه آفرید !! هدف از خلقت ما گریه کردن بود !! خدا ما را آفرید تا اشک
بریزیم !! گریه کردن نعمتی بود که خداوند در جان و دل ما نهاد . گریه کردن
بهانه ی خوبیست برای خدایی شدن ، برای آسمانی شدن ، برای از غیر بریدن و به
خود رسیدن و از آن هم به معبود رسیدن .
آقا میگفت تا میتوانید گریه
کنید تا میتوانید اشک بریزید ، به هر بهانه ای که شده اشک هایتان را جاری
کنید ، به چشمهایتان التماس کنید تا اشک بریزند ، همین اشک ها هستند که
برایمان آبرو می اورند ، حضرت آدم را یادتان هست چقدر عبادت کرد تا بخشیده
شود اما نشد ولی تا هنگامی که اشک بر گونه هایش جاری شد خداوند اورا بخشید ،
از خطای او درگذشت !!
ببین چطور با معشوق خود عشق بازی میکند ...
میان عاشق و معشوق رمزیست چه داند آن که اشتر می چراند.
هر کس در نمازهای واجب یا مستحب خود سوره کوثر را قرائت نماید خداوند از آب حوض کوثر به او بنوشاند و کنار درخت طوبی همجوار رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم خواهد شد.
فضیلت و خواص سوره کوثر
*مفسران قرآن کریم گفته اند: این سوره در شأن و منزلت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نازل شده است.
قرآن حکیم
*روزی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را دیدند که در حال تبسم بود پرسیدند: ای رسول خدا چه چیزی موجب خنده شما شده است؟ فرمود: سوره ای بر من نازل شده است و بعد سوره کوث را قرائت نمودند و گفتند: آیا می دانید کوثر چیست؟ گفتند خدا و رسولش آگاهترند. پیامبر فرمود: کوثر نهری در بهشت است که خداوند با ان مرا به خیر کثیری وعده داده است و آن حوض من است که امتم در کنار آن بر من وارد می شوند.
*در فضیلت این سوره از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است : هر کس سوره کوثر را تلاوت نماید خداوند از آب نهرهای بهشت به او می نوشاند و اجر و پاداش او به اندازه تمامی قربانی های روز عید قربان است.
*از امام صادق علیه السلام نیز نقل شده است: هر کس در نمازهای واجب یا مستحب خود سوره کوثر را قرائت نماید خداوند از آب حوض کوثر به او بنوشاند و کنار درخت طوبی همجوار رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم خواهد شد.
بود آن سینه ی مجروح مادر...