شهدعشق
شهدعشق

شهدعشق

دل نوشته برای خدا

دل نوشته برای خدا

خدا جون منم دل دارم …  ببین گرفته …

خودت نظری کن خدای مهربونم

تو گفتی هیچی به اندازه اشک چشم بنده گناهکار و پشیمونم برام ارزش نداره

خداجونم  به همین اشک هام قسمت می دم کمکم کنی و پر رویی منو ببخشی

منو ببخش که اینجوری باهات حرف می زنم به خودت قسم قصد جسارت ندارم

تو خودت با مهربونیات منو پُر رو کردی

خدایا تنهام نذار و دستم رو بگیر

خدایا منو حتی برای یه لحظه رها نکن

خدایا ....

خدایا...

خیلی دلم گرفته برای همه چی و همه جا برای چیزایی که از دست دادم و چیزایی که دوس دارم داشته باشم وندارم ولی هیچوقت بدستشون نمیارم تلاشی برای بدست آوردنش نمیکنم فقط میگم کاش کاش کاش......

میگم خدایا ببخشید اشتباه کردم دیگه انجامش نمیدم دیگه سمتش نمیرم  ازم بگذر اگه دیگه رفتم ولی فقط همون لحظه است فقط همون وقت که دارم از شهدا میخونم فقط زمانی که دارم تو خوندن دعای کمیل میگم الهی و ربی من لی غیرک فقط موقعی که گره کور به کارم میفته و دست به دامن خدا و ائمه میشم ولی وقتی همه چی تموم میشه منم یادم میره چه قولی دادم و چه عهدی بستم هی توبه میکنم هی توبه را می شکنم دیگه مثل آب خوردن شده برام حالا کی این آب تو گلوم گیر کنه و خدا بزارتم تو خماری نمیدونم؟؟!!!

نماز میخونم نمیگم نماز نمیخونم ولی نمازی که برای رفع تکلیف نمازی که میخونی که فقط بگی خوندمش خودمم نمی فهمم چی خوندم تا میام ببینم کجام می بینم دارم سلام میدم زودم جانمازو جمع میکنم خدایا خیلی باهات کار دارم ولی وقت ندارم برات مگه میذارن مگه وقت میشه بیام سمتت مگه نفسم میتونه نه بگه نه خدا من فقط یاد گرفتم به تو بگم نه  خدایا هنوز یاد نگرفتم کجا بگم باشه کجا بگم نه به شیطان میگم باشه هر چی تو بگی ولی به تو میگم نه خدایا عمرم رفت کی میخوام یاد بگیرم جای این دو کلمه کجاست خدایا خسته شدم از بس گفتم شهدا شرمنده ام ولی دلشون خون کردم خدایا خسته شدم از بس گفتم خدا چاکرتم دوسد دارم ولی به حرفت نبودم همه اش میگم لعنت خدا بر شیطون ولی همه اش دارم میرم سمتش فقط حرف میزنم همین دلم هنوز با زبونم یکی نشده گاهی اوقات میگم بمیرم بهتره اینه که هر روزم بدتر از دیروزم باشه میگم امام زمانم بیا منتظرتم ولی هیچ کاری برای اون فرج نکردم قدمی برنداشتم خدایا نجاتم بده خدایا اونقدر دستمو محکم بگیر ک نتونم ول کنم دستتو خدایا اینقدر روی من تسلط داشته باش که فکر هیچی تو سرم نباشه خدایا من ضعیفم خدایا کمکم کن دیگه باعث رنج دیگران نباشم نمیخوام باعث به گناه افتادن کسی باشم خدایا محبتتو تو دلم اونقدر بنداز که جای هیچی نباشه فقط همینو میخوام و بس خدایا تشنه محبتت هستم هیچی نمیخوام خدایا نگذار رهات کنم نگذار ازت دور بشم کمکم کن

خداجونم فقط ازت ی سوال دارم مگه تشخیص مزه تلخ و شیرین سخته ؟؟؟!!!

که من نمیتونم تشخیص بدم گناه تلخ و محبت تو شیرین !!!؟؟؟


الهی ....



 الهی ...

سه خصلت است که نمی گذارد از درگاهت چیزی بخواهم ،

و فقط یک خصلت است که مرا به آن ترغیب می کند ؛
آن سه خصلت عبارتند از :
فرمانی که داده ای و من در انجامش درنگ کرده ام ،
و کاری که مرا از آن نهی فرمودی ولی من بدان شتافته ام ،
و نعمتی است که عطا فرموده ای ولی من در شکرگزاریش کوتاهی نموده ام ...


و اما تنها مساله ای که مرا به سویت می خواند :

تفضل و مهربانی تو به کسی است که به آستانت روی آورده ،
و چشمِ امید به تو بسته است ...

همه ی لطف و احسانت از روی تفضل ،
و همه ی نعمتهایت بی سبب و بدونِ زمینه ی استحقاق است ...

امام رئوف


زیر بال و پـرم را بگیر
که یک عمر
از دوریِ راه،
برایت ای رئـوف
بال بال زده ام!

خدایا


خدا

در دستیست که به یاری میگیری
در قلبیست که شاد میکنی
در لبخندیست که به لب مینشانی
آنجاست که عهد میبندی و عمل میکنی
خدا٬در تو٬باتو٬ و برای توست...


مناجات شهید چمران در شب قدر



چه فرخنده شبی بود شب قدر من. شب معراج من به آسمان‌ها.
از طغیان عشق شنیده بودم و قدرت معجزه‌آسای عشق را می‌دانستم، اما چیزی که در آن شب مهم بود، این بود که وجود من، روح شده بود و روح من آتشفشان کرده بود. می‌خواست همچون نور از زمین خاکی جدا شود و به کهکشان پرواز کند... آن گاه آتش عشق به کمک آمده بود و جسم خاکیم را سوزانده و از من فقط دود مانده بود و این دود همراه با روح من به آسمان‌ها اوج می‌گرفت...
شب قدر من، شبی که سلول‌های وجودم در آتش عشق، تغییر ماهیت داده بود و من چیزی جز عشق گویا نبودم. دل من، کعبه عالم شده بود، می سوخت، نور می‌داد و وحی الهی بر آن نازل می‌شد و مقدس‌ترین پرستش‌گاه خدا شده بود. امواج خروشان عشق از آن سرچشمه می‌گرفت و به همه اطراف منتشر می‌شد. از برخورد احساسات رقیق و لطیف با کوه‌های غم و صحراهای تنهایی و آتش عشق، طوفان‌های سهمگین به وجود می‌آمد که همه وجود مرا تا صحرای عدم به دیار نیستی می‌کشانید و مرا از زندان هستی آزاد می‌کرد.
ای کاش می‌توانستم همه خاطرات الهام بخش این شب قدر را به یاد آورم. افسوس که شیرازه فکر و طغیان احساس و آتشفشان روح من، آن قدر سریع و سوزان پیش می‌رفت که هیچ چیز قادر به ضبط آن نبود.
نوری بود که در آن شب مقدس بر قلبم تابید، بر زبانم جاری شد و به صوررت اشک بر رخسارم چکید. من همه زندگی خود را به یک شب قدر نمی‌فروشم و به خاطر شب‌های قدر زنده‌ام و تعالای شب قدر عبادت من و کمال من و هدف حیات من است.

شب رحمت الهی

شب عفو است و محتاج دعایم

زعمق دل دعایی کن برایم

اگر امشب به معشوقت رسیدی
 خدا را در میان اشک دیدی
کمی هم نزد او یادی زما کن
 کمی هم جای ما او را صدا کن
بگو یارب فلانی رو سیاه است
  دو دستش خالی و غرق گناه است …
التمــــــاس دعـــــــــا

یارضا

این دل اگر کم است بگو سر بیاورم
یا امر کن یک دل دیگر بیاورم
مولا خلاصه عرض کنم دوست دارمت
دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم...
التماس دعای کربلا و فرج
اللهم عجل لولیک الفرج

شهدا متشکریم


شهدا،از شما متشکریم که هوای شهرتان صاف شد... شهدا، از شما ممنونیم که ما را به سرزمین خود راه دادید....
سفر خیلی خوبی بود...
شهدا، از شما میخواهیم حال که هوای شهرتان را خوب داشتید،
هوای دل های ما را که گرفتار شما گشته است را داشته باشید....
شهدا،هوای قلب ما غبارآلود است....
هوای قلب ما را هم داشته باشید...
و باز ممنون از این سفر نور و عشق.....
شهدا، شما را قسم به چادر خاکی مادرتان حضرت زهرا(س)،
بار دیگر ما و همه ی عاشقان را به سرزمین خود بخوانید...

من کجا شهدا کجا

مـن کـجا و بـا شهیـدان زنـدگی ؟
           مـن کـجـا و قـصـه ی رزمـنـدگی ؟

مـن کــجــا و دیــدنِ وجــهِ خــدا ؟
             مـن کـجا و جـمـع اعلام الـهدی ؟

با همه بیچارگی تنهــــــــا شدم !
           مـن سفیـر بـهـترین یـاران شدم !
هـر وقت احسـاس غریبـی میکنم
         بـا شهـیـدان عـشق بازی میکنم

خدایا منو ببخش

 خدایـــا...

بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم .
بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم .
بابت لحظات شادی که به یادت نبودم .
بابت هر گره ای که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم .
بابت هر گره ای که به دستم کور شد و تو را مقصر دانستم ...
مرا ببخش ...
نتیجه تصویری برای الهی العفو

دلم مشهد میخواد

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
خسته ام مولا 
ا زخودم ...
از این شیطانی که شده ام ...
بد جور دلم گرفته در این هوای کثیف گناه ... به دادم برس ....
یا امام رضا فقط یه کلمه دلتنگ سقا خونه اتم
یا امام رضا بطلب...

دلتنگم آقا

حسین جان
به تاوان خوردن کدامین میوه ممنوعه مرااز بهشت کربلایت محروم میکنی؟
این روزها خوب دعوتنامه برای عشاقت می فرستی ...
واما نگاه روسیاهانی چون من به دستان کریمانه ات دوخته شده
از کودکی یاد دارم که رسم کریمان این بود که وقتی جلوی چشم یک بچه، عزیز دلشان را نوازش میکردند و او را تحفه ای میبخشیدند؛ نگاهی هم به چشم های دوخته شده آن کودک به دستشان "هرچند هم که بچه بدی بود" میکردند
دستی هم بر سر او میکشیدند چیزی هم از کرم به اومی بخشیدند
چشمشان را روی زشتی و بدی بچه می بستند و امیدش را ناامید نمیکردند...  
مولایم داری به عزیزان دلت برات کربلا می دهی؟
ببین چشمانم به دستانت دوخته شده...
چشماهای پراز حسرتم را نگاه کن...
حسین جان تاکی خودم را لابه لای نوشته های حسرت بارم سرگرم کنم؟؟؟؟ تا به کی در رویای شیرین کربلا بسوزم؟
دلم شکسته آقا...فدای سرتان... من که جز شما کسی را ندارم

دلتنگ امام رضا

روز هشتم و دلها روانه حرم حضرت سلطان است...
.
باید غبار صحن تو را طوطیا کنند
 آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
هو هوی باد نیست که پیچیده در رواق
 خیل ملائکند رضا یا رضا کنند
بازار عاشقان تو از بس شلوغ شد
 ما شاعرت شدیم که مارا سوا کنند
هر گز نمیرد آنکه دلش جلد مشهد است
 حتی اگر که بال و پرش را جدا کنند
هر کس به مشهد آمد و حاجت گرفت و رفت
 او را به درد کرببلا مبتلا کنند
دردی عظیم و سخت که آن درد را فقط
 با یک نگاه گوشه ی چشمت دوا کنند
از آن حریم قدسی ات آقای مهربان
«آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند»

روزگار

ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻋﻮﺽ ﺷﺪﻩ !!!...
ﯾﮏ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻣﺜﻞ ﺩﻓﺘﺮﻫﺎﯼ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﮐﺎﻫﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ ، ﺩﻭ ﺑﻪ ﺩﻭ 
ﺑﺎﻫﻢ ....
ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻣﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪﻧﺪ ، ﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﻫﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﺰﺩ ﺍﺯ
ﺯﻧﺪﮔﯽ !!....
ﺣﺎﻻ ﺳﯿﻤﯽ ﻣﺎﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻦ و نبود ﺩﯾﮕﺮﯼ ، ﮐﮏ ﻣﺎﻥ ﻫﻢ
ﻧﮕﺰﺩ... این روزگار ماست.
شعر عاشقانه

روز هشتم ماه مبارک

هشتمین روز عجب حال دعایی دارم
حالت مشهدی و کرببلایی دارم
حرم امن خدا پنجره فولاد شماست
و خدا گفت که دیدی چه رضایی دارم؟
واقعا معرکه ای هست میان من و تو
عشق بازیست عجب حال و هوایی دارم
نفسم، خواب و خوراکم،همه ام هست ثواب
و بدانید که اینگونه خدایی دارم
ز خراسان بروم کرببلا جان بدهم
که گریزی بزنم میل سنایی دارم
روضه ای آمد و آمد شب هشتم یادم
رقص شمشیر ز اکبر چه نمایی دارد
ناگهان گفت حسین این چه مکرر شدن است؟
شکر بهر بدنت تکه عبایی دارم

آقا بیا

نماز و روزه و افطار عشق است سحر خوردن کنار یار عشق است
نه یکبار از کنار خیمه گاهش گذشتن بل هزاران بار عشق است
  شنیدم هاتفی در اسمان گفت غم دل گر خورد غمخوار عشق است
بیا مهدی که بی تو روزه سخت است ضیافتخانه با دلدار عشق است
گلستان جهان همراه خار است گل نرگس بود بی خار عشق است
خدایا جان ما گردان فدایش شهادت در بر سردار عشق است
نه یک تن بل هزاران تن فدایش فداییّش به روی دار عشق است
 دل و مهدی دل و دوری هجران گل زهرا ییم دیدارعشق است
دلم وصل تو جانا ارزو داشت ولی شد فاصله عشق است
بیا در ماه روزه یاریم کن کنارت مهدیا افطار عشق است



من اگه پولدار بشم..........

من اگه روزی خیلی پولدار بشم یه سامانه ی پیامکی با دم و دستگاه و تشکیلات عالی و پاسخگوها و کارشناس های مجرب تحصیلکرده ی دینی و روانشناسی راه می اندازم و اسمش رو هم میذارم شماره ی خدا، تماس با خدا، پیامک یار یا یه همچین چیزایی.

تا وقتی که یه نفر از بندگان خدا یه شب ناغافل دلش گرفت و غصه دار شد و کل اطرافیان و شماره های بیشمار گوشیش رو گشت ولی حتی یه نفر رو پیدا نکرد که بهش زنگ یا پیامک بزنه و راحت بگه دلم گرفته، یه شماره باشه که اونشب به دادش برسه و کل درددلش رو بیرون بکشه و بریزه رو صفحه ی گوشی و نذاره اونشب با دل گرفته و چشمای خیس سر بذاره رو بالشت. اصلا جهنم و ضرر، جواب هم نده فقط بدونی دردودلات میرسه به دست یه نفر ...

 

مولای من بیا


جمعه ی اول ماه گذشت نیامد مهدی
فاطمه چشم براه است نیامد مهدی
حقمان است اگر از نظرش افتادیم
علتش چیست؟ گناه است، نیامد مهدی
همه در خواب و کسی نیست صدایش بزند
حال این شهر تباه است نیامد مهدی
پرده بردار که عمریست ،خدایا دل ما
پی یک نیمه نگاه است نیامد مهدی
عرصه بر روز محبان علی(ع) تنگ شده
شیعه بی پشت و پناه است نیامد مهدی
و سلاح همه ی منتظران مولا
گریه و ندبه و آه است نیامد مهدی
اللهم عجل لولیک الفرج

یاصاحب الزمان عج

آقای من:

"معایبِ" ما،

"مَحاسن" شما را سفید کرد...

شرمنده ایم،یاصاحب الزمان....

اللهم عجل لولیک الفرج

یااباعبدالله

حاجیان راه کربلا باز است...

موقع تشنگی لحظه ی افطار فقط میگویم

به فدای لب عطشان تو یا ثار الله
سحری کاش که با مهدی زهرا باشم
داخل صحن معلای اباعبدالله
باز با حال دعا وقت اذان میگویم
هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله

حرف دل

السـلامــ علیکـــ یا ثامن الـحجـج

سلام اقای من

سلام مهربونم

سلام اقای خوبیها

سلام ای مونس تنهائیهام

اقای من دقیقا پارسال همچین موقعی منت سرم گذاشتی و دعوتم کردی و من اومدم پیشت

نکنه امسال دعوتم نکنی قرارمون این شد که حداقل سالی یکبار دعوتم کنی نکنه امسال ناامیدم کنیا نکنه امسال نگاه به بدیا و گناهام کنی و ازم رو برگردونی و بگی نیا

مهربونم بد جور هوایی شدم دوریت دیگه داره اذیتم میکنه از همه چی خسته شدم دعوتم کن تا شاید حال دلم خوب بشه

بیام تا از سقا خونه ات یه جرعه آب بخورم و روح و جسممو بیمه کنم

منتظردعوتم سرورم مولای من اقای من یاعلی بن مو سی الرضا

عکس حرم امام رضا علیه السلام

به یاد گذشتگان

پنج شنبه

پنجشنبه هست شاخه گلی بفرستیم برای تموم آنهایی که در بین ما نیستند ولی دعاهاشون هنوز کارگشاست، 
یادشون همیشه با ماست و جاشون بین ما خالیه، 
دلمون خیلی وقتها هواشونو می کنه,
امادیدارشون میفته به قیامت, شاخه گلی به زیبایی یک فاتحه...
پنج شنبه است و یاد کنیم از درگذشتگان...
ًاَللّـــهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ
تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیـــرٌ ...
بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ
الصَّلَوَاتِ ؛ 

مناجات شهید چمران

خدایا در انتظار رحمتت نشسته ام بدهی کریمی
 ، ندهی حکیمی بخوانی شاکرم ، برانی صابرم
 الهی احوالم چنانست که می دانی و اعمالم
 چنین است که می بینی. نه پای گریز دارم و نه
 زبان ستیز، یا ارحم الراحمین بهترینها را
 درتقارن ماه مبارک رمضان برای دوستانم که
 ازبهترین ها هستند مقدرفرما
مناجاتهای شهید دکتر چمران

یااباصالح التماس دعا

همگی در این ساعات آخر از ماه شعبان، از پدر مهربانمان بخواهیم که برای ما هم استغفار کنند
یا أبانا استغفر لنا ذنوبنا إنا کنا خاطئین....
درست است که ما فرزند خوبی برای شما نبوده ایم، اما شما همواره حق پدری را به بینهایت رسانده اید
یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة ...
بابای خوبم، دستم خالی است و کوله بارم پر از گناه...
شما دستان حیدریتان را به دعا بالا ببرید...
که اگر اینگونه باشیم، با چه رویی وارد شهر خدا بشویم

منو ببخش...........

خداجونم الان یک ساعته جلوی کامپیوتر نشستم که بنویسم ولی نمیتونم حتی دستمو رو کیبرد ببرم

خداجونم نمیدونم با چه زبونی شروع کنم

خدا جونم منتظر بودم خودت بهم بگی

خودت بگی که بخشیدیم

خدای مهربونم بخودت قسم مهربونیت پرروم کرده

خدا جون من شرمندتم ،روسیاهم

خدایا خراب کردم نه؟

راه رفترو برگشتم نه؟

همه پلهای ساخته رو نابود کردم نه؟

خدایا چراااااااااا؟

چی شددددددددددددددددددد؟

خدا جونم ازت ممنونم که بهم اشک دادی همین که اشکام اینجوری مثل سیل میریزه یعنی اینکه بهم امید داری بازم؟

خدایا ای خالق مهربونم بازم عهد شکنی کردم؟

وای خدا عجب عاشق نافرمانی هستم

ای خدا هر بلایی سرم بیاری حقمه

باور کن مستوجب هر عذابی هستم

ولی خدا جون با لطفهایی که تا حالا بهم کردی بعید میدونم بازم نبخشیم و عذابم کنی

تو هیچوقت در برابر خطاهام عذابم نکردی حتی وقتی خیلی بزرگ بود

خدا جونم میدونم این رسم عاشقی نیست

که بگی عاشقم بعد با کارات دل معشوقو بشکنی

ولی خدا جونم من بنده ای هستم که خودت افریدی

خدایااااااااااااااااااا چرااینقدر منو ضعیف افریدیییییییییییییییییییییی؟

ای خدا جونم نمیخوام بنده ضعیفی باشمممممممممممممممم

نمیخوام دل عشقمو بشکنم

خودت دیدی نهایت سعیمو کردم

نهایت تلاشمو کردم که جلوی وسوسه های اون فرشته رانده شدت وایسم ولی........

ای خدااااااااااااااااااااااااا

اون خیلی قویترهههههههههههههههههههههه

کمکم کنننننننننننننننن

امشب ازین شکست داغونم

اخه خدا جون تو که میدونستی من هنوز قوی نشدم چرا امتحانم کردی

چرا تا حس میکنم یه کم دارم قوی میشم فوری امتحانم میکنی

بابا تو شوخی سرت نمیشه؟

اخه من که هنوز قوی نشده بودم

داشتم سعی میکردم و تو با این امتحانت همه رشته هامو پنبه کردی

اخه چراااااااااااااااااااااااااااااا؟

خوب یه کم دیگه بهم وقت میدادی

خدایا کم بهم فرصت داده بودی واسه تمرین واصلاح؟

واسه من ضعیف خیلی کم بود

ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااا

تو رو به همه مقدساتت منو ببخش و امروزو نادیده بگیر

مردونگی کنو همه رو پاک کن

نزار بنویسن

میخوام باز سعی کنم

از اول شروع میکنم

خدا جونم فقط تو باهام قهر نکن

بخودت قسم باز سعی میکنم فقط طاقت قهر تورو ندارم

اگه قهر کنی خیلی تنها میشم

داغون میشم نابود میشم

خداجونم بگو که باهام اشتی هستی

بگو که بخشیدیم

بگوووووووووووووووووووووووووووووووووو

خداجونم اشکامو میبینی؟ صدای هق هقه گریه هامو میشنوی؟

اره این من روسیاهم که دارم التماست میکنم که ازم بگذری

خدا جونم اگه نگی بخشیدیم تا صبح اینجا اشک میریزم تا وقتی که بجای اشک خون بیاد

خدایا خودت باید به دلم بندازی

بهم بگی که هنوزم دوسم داری و بهم امیدواری

بگی که بخاطر خطای امروزم عهد دوستیتو باهام نمیشکنی

خدا جون بخداوندی خودت قسم اگه نگی همینجا میشینمو .............

خدا جونم خطا کردم

بنده ناسپاسی نیستم فقط ضعیفم

خداجونم کمکم کن بهم ارامش بده

دلمو اروم کن

خدا جونم باهام اشتی کن

خدا جون شنیدم اگه به فاطمه زهرا که شرمندشم تورو قسم بدن رد نمیکنی

خدایا روسیاهشم ولی تو رو به این بانو قسمت میدم منو ببخششششششششششششششششششششششش

خدا جونم منو ببخشششششششش و کمکم کن قوی باشم

خدایا بهم صبر بده

خدایا کمکم کن ناشکر نباشم

تفکــر


 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com
روزهای بدی در زندگی آدم می رسد
 
که هیچ کسی حتی نمی پرسد:
 " خوبی ؟ " 
  برای چنین روزهای بدی
نیاز به یگانه مهربان دلسوزی داری 
 به شرطی که در روزهای خوب فراموشش نکرده باشی 
  و نامش چه زیباست ...  
♥خـــدااااا♥

دلتنگی

این روزها دلم عجیب هوای تو را کرده 

بس نیست اینهمه تنبیه ؟؟؟؟ دیگر طاقتم سرآمده 

نمیتوااااااانم مرا رهایی ده از این همه خاطرات 

این روزها زیاد دعایم می‌کنند در حرمت امیدوارم به دعای دوستان آرامش بگیرم 

روزهای خوب در انتظار من هستند می دانم نیازم را بی نیاز خواهی کرد دوستت دارم ....

 

.........


خدایا خیـــــلی ها دلم رو شـکستن..

امـــــشبـــ بــــــــیا بریم پــیـــــششون من نشونت مـــــــیدم

تو ببخششون...

«أمَن یُجیب...»

 استاد بزرگوار حاج شیخ عبد القائم شوشتری می فرمودند:
آخر الامر گره ی کار به دست خود امام زمان(عج) باز خواهد شد و در آخرین شب غیبت کبری،حضرت مهدی(عج) پس از اقامه ی نماز عشاء درکنار خانه ی کعبه ،سر به سجده می گذارند و تا صبح ذکر «أمَن یُجیبُ المُضظَرّ إذا دَعاهُ وَ یَکشِفَ السّوء» را به طور مستمر می خواند.گویا قلب مبارک حضرت از این غیبت طولانی گرفته که تا اذان صبح این آیه شریفه را می خواند؛چرا که مضطر واقعی خود اوست.هنگام اذان صبح جبرئیل به خدمت حضرت می آید و سر مبارک حضرت را از سجده بر می دارد و می گوید:«ای حجت خدا،از این حالت ملائکه ی الهی به گریه افتادند،برخیز که خداوند دعایت را مستجاب و فرج را امضاء نمود.»
مولا بخوان تو آیه ی «أمَن یُجیب» را
زیرا که می رسد به اجابت دعای تو
اول بیا مدینه و بنما که در کجاست
گم گشته قبر مادر درد آشنای تو
بیایید ما هم به یاری امام زمان خود بشتابیم و از هم اینک در سجده های خود آیه ی«أمَن یُجیب...» را برای فرج حضرتش بخوانیم.

شرمنده ی شهدا

به خدا ما خیلی شرمنده ایم، می دونم که این شرمندگی فقط تو زبونه مونه. می دونم که تو عمل هیچ چی نداریم،می دونم یه متر هم از راه شما رو نرفتیم. می دونم تو پیچ و خم های زندگی فراموشتون کردیم، می دونم آرزوهاتون رو زیر پا گذاشتیممی دونم وقتی از کراماتتون برامون گفتند باور نکردیم. می دونم که با یادگارهاتون چه کارها که نکردیممی دونم خیلی دلتون رو شکستیم. می دونم پلاک هاتون رو شکستیم، می دونم سر بندهاتون رو پاره کردیممی دونم لباس های خاکیتون رو که با اونا تا اوج افلاک پر کشیدید رو مسخره کردیم

می دونم یه بارهم نشد مثل شما بشینیم زیارت عاشورا بخونیم، می دونم تا حالا نشده مثل شما نماز شب بخونیم

می دونم تا حالا سعی نکردیم افکار شما رو گسترش بدیم

می دونم اونقدر ترسو بودیم که نتونستیم تو مدرسه و دانشگاه درباره شما حرف بزنیم، نتونستیم با کسایی که شما رو مسخره کردند، مقابله کنیم

می دونم به خدا می دونم... ولی حالا دیگه نمی خوام اینجوری باشم،

:به خدا خودم هم خجالت می کشم، به خدا الان دارم عذاب می کشم، به خدا خیلی شرمنده تونم.

به خدا دلم خیلی براتون تنگ شده. به خدا شرمنده ام. به خدا شرمنده ام.

آره که ما تا حالا به هیچ کدوم از حرفای شما گوش نکردیم، ولی شما که مثل ماها نیستید، شما که خیلی خوبید، تو رو خدا دستمون رو بگیرید، نذارید همون آدمای سابق باشیم

ذارید بازهم راحت ازتون بگذریم. دستمون رو بگیرید... دستمون رو بگیرید.

شما رو به مادرتون فاطمه زهرا دستمون رو بگیرید. دستمون رو بگیرید... از این بیشتر شرمنده مون نکنید


خدای من


سلام خدایم

  ببخش هر وقت دلتنگ می شوم

هر وقت از زمین و زمان گلایه مند می شوم

هر وقت به بن بست می روم به سراغت می آیم

خجالت می کشم با همه بی معرفیتی هایم دوباره تقاضا داشته باشم

اما چه کنم تنها کسی هستی که در همه حال پشتم را خالی نمی کنی

و تقاضایم را رد نمی کنی

خدای دوست داشتنیم؛

خسته شدم از اینهمه هیاهوی بیخود و بی حاصل

شادی هایم را  به من ببخش!