ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺍﮔﺮ "ﻧﻤﺎﺯ " ﺑﻮﺩ
ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺍﮔﺮ "ﻧﻤﺎﺯ " ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺳﻔﺮ، ﺫﻭﻕ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺍﺯ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻧﺶ !
ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﮐﻌﺖ ﺁﺧﺮﺵ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﮐﯿﻒ ﻧﺪﺍﺷﺖ !
ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ،
ﮐﻪ ﺍﻭﻝ ﻭﻗﺖ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﯾﻤﺶ، ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ
"ﺧﻼﺹ " ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ ...
ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ
ﮐﻪ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﭘﺎﻧﺘﻮﻣﯿﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺁﺩﺭﺱ ﺷﺎﺭﮊﺭ ﮔﻮﺷﯽ ...
ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯﻣﺎﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ،
ﮐﻪ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻓﺮﺻﺖ ﻃﻼﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻠﻖ ﺍﯾﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﮑﺮ !!
ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﺮﯾﻦ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻓﻼﻥ ﻫﻤﮑﺎﺭ !
ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ ﺑﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺣﺴﺎﺏ !!
ﻧﻪ
ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ "ﻧﻤﺎﺯ " ﻧﯿﺴﺖ
ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ، ﯾﮏ "ﮐﺎﺭﻭﺍﺵ ﻗﻮﯼ " ﻣﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻓﺸﺎﺭ ﻣﯽ ﺷﺴﺖ ﺍﺯ ﺩﻟﻤﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ، ﻟﮑﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ، ﭘﻠﺸﺘﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ.
ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ، ﻣﯽ ﺷﺪ " ﮐﯿﻤﯿﺎ " ﻭ ﻣﺲ ﻭﺟﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻃﻼ ...
ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯﻣﺎﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ،
ﻣﯽ ﺷﺪ ﭘﻞ، ﻣﯽ ﺷﺪ ﭘﻨﺎﻫﮕﺎﻩ، ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﺍﺭﻭ، ﻣﯽ ﺷﺪ
ﻣﺮﻫﻢ، ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﺭﻣﺎﻥ،ﻣﯽ ﺷﺪ ﺷﺎﻩ ﮐﻠﯿﺪ، ﻣﯽ ﺷﺪ ﻣﯿﻌﺎﺩﮔﺎﻩ، ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ....
ﺧﺪﺍﯾﺎ ! ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﮐﻪ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺁﺳﻤﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺳﺨﺎﻭﺩﺗﻤﻨﺪﺍﻧﻪ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ،
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﭼﯿﺰ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ.
ﺑﺮ ﻣﻦ ﻣﻨﺖ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻭ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻦ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻢ،
"ﻧﻤﺎﺯ " ﺷﻮﺩ .... ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻦ !
زیباترین قسم سهراب سپهری :
نه تو می مانی و نه اندوه و نه هیچ یک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود قسم ،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت ،
غصه هم می گذرد ،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند
لحظه ها عریانند
به تن لحظه خود ،
جامه اندوه مپوشان هرگز .
خدای زیبای من،
به گمانم دارم عاشقت می شوم!
آخر امروز بی هیچ بهانه ای دلم برایت تنگ شد...
پیش خودمان بماند؛
فقط دلم که نه،
فکر کنم دل چشمایم بیشتر برایت تنگ شده بود!
خودم دیدم که پنهانی برایت
گریه می کرد...
خجالت میکشم یارا
گنه کردم درین ظلمت
گنهکارم خدایا
دست من بستست
خدایا مگر جز تو خدایی میتوانم داشت
مگر جای به جز درگاه خوبت میتوانم رفت
خدایا من گنهکارم
بدین درگاه روی آرم
خدایا من گنهکارم
همان باری که دل را باختم
بر بنده ای نا چیز
همان باری که لبخندی مرا مدهوش خویشش کرد
همان باری که در تنهایی خویشم به جز از تو خواستم
همان باری که قلبم از خنده اش لرزید
همان باری که گفتم بی هوا دوستت دارم
همان بار من گنه کردم
گنه کردم که دیدم غیر تو
هستیه من هستم کجایی
من همه خاکم خدای من بیا پیشم
که مستم از غرور و نا خوشم در درگه معبود عزیزم
خدایا خسته ام
باز آمدم دستم بگیری
مرا در پیش خود بنشانی و اشکم بگیری
خدایا بی تو من تنها و نالانم
به جز پروردگار خویش ندارم هیچ معبودی
نیم مشکر نیم کافر ولکین سخت سهل انگار م
نمیخوام کنم تکذیب تو یارب
خدایا من به جان مادرم دوست میدارم تورا
اما پریشانم
بگیر این دست کوچک را به روی قلب مهربانت بگذار
بگذار صدای قلب مهربانت نویدی از عشق باشد مرا
یارب
دو دستم را بگیرو و از خودت مرهان مرا
مرحم قلبم بشو یارب
بیا پیشم بدون تو کجا مانم
خدایا سرزمینت کوی عشاقت همه مال خودت
میشود تو ای خودت مال من باشی عزیزم؟
خدایا دست من دامان تورا میجوید
رهایش مکن
....وَ لِمَا مِنْهَا أَضِجُّ وَ أَبْکِی لِأَلِیمِ الْعَذَابِ وَ شِدَّتِهِ أَمْ لِطُولِ الْبَلاَءِ وَ مُدَّتِهِ فَلَئِنْ صَیَّرْتَنِی لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِکَ وَ جَمَعْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَهْلِ بَلاَئِکَ وَ فَرَّقْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَحِبَّائِکَ وَ أَوْلِیَائِکَ فَهَبْنِی یَا إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِکَ وَ هَبْنِی (یَا إِلَهِی) صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى کَرَامَتِکَ أَمْ کَیْفَ أَسْکُنُ فِی النَّارِ وَ رَجَائِی عَفْوُکَ...
معنا:و براى کدامین گرفتاریم به درگاهت بنالم و اشک بریزیم.آیا براى دردناکى عذاب و سختی اش،یا براى طولانى شدن بلا و زمانش،پس اگر مرا در عقوبت و مجازات با دشمنانت قرار دهى،و بین من و اهل عذابت جمع کنى،و میان من و عاشقان و دوستانت جدایى اندازى، اى خدا و آقا و مولا و پروردگارم،بر فرض که بر عذابت شکیبائى ورزم،ولى بر فراقت چگونه صبر کنم و گیرم اى خداى من بر سوزندگى آتشت صبر کنم،اما چگونه چشمپوشى از کرمت را تاب آورم یا چگونه در آتش،سکونت گزینم و حال آنکه امید من گذشت و عفو تواست.
بارپروردگارا،گوشت و استخوان های من تاب و توان عذاب و عقوبت تو را ندارند،آمده ام پیش شما زانو بزنم و طلب عفو کنم،درست است که من گناه بیشتری انجام داده ام،اما تو که بخشنده ترین هستی.... ای خدای مهربان..... العفو....
اگر
بین من و عاشقانت جدایی اندازی من می میرم،ای خالق ما ای خدای ما!!! من می
توانم عذابت را تحمل کنم اما طاقت دوری تو را ندارم،اگر استخوان هایم تحمل
نداشته باشند و در مقابل عذاب تو بسوزند و نابود بشوند،اگر جسمم دوام
نیاورد روحم را محکم می کنم که از عشق تو برنگردد و پای عشقت بماند یا
الهی.با تو بودنت را از من نگیر،من بدون تو دوام نمی آورم... ای خدای
مهربان!!! نکند که مرا از در خانه ات برانی... اما می دانم که این کار از
کرم شما دور است پس ای خدای مهربان و بخشنده گناهان مرا ببخش.... پس الهی
العفو......
ای
خدای آسمان ها و زمین!!! ای خدای مهربان!!! من که به غیر از تو و اولیایت
امیدی ندارم. مبادا این امید را از من بگیری که می دانم در کرم شما این
معنا ندارد.... پس مرا با اولیای خودت همراه کن،دستم را بگیر تا مثل
اولیای تو باشیم.... کمکم کن تا خوب باشیم، من بر عذاب جهنم می توانم دوام
بیاورمپس خدایا دستم ترسم از این نیست که عذابم بدهی ترسم از این که مبادا روزی از در خانه تو و اولیای تو دور بیفتم.... را بگیر و رهایم مکن..... پس ای خدای مهربان العفو......
مهربانی هم، حدی دارد!
لطف را هم، پایانیست... محبت را اندازهای است...!
اصلاً چرا انقدر مهربانی تو.!؟
چرا به ما محبت میکنی، وقتی ما گاه و بیگاه، یاد توئیم!؟
من، باید محبتت را چه طور جبران کنم.!؟
دیکته ی زندگی مان پر از غلط است ...
ولی نگران نباش!
خودش گفته قبل از نمره دادن، اگر پشیمان شوی
غلطهایت را یواشکی پاک میکنم!
استغــــفرالله ربی و اتوب الیه
باز هم یک جمعه ی بدون تو ،
باز هم همان تلخکامی قدیمی ؛
و باز هم قلبی مالامال دلتنگی ...
در عصری که بدون تو به غروب متصل می شود ...
اللهم عجل لولیک الفرج
سهراب برای چه گفتی زندگی خالی نیست ؟؟؟
برای چه گفتی مهـــــربانیـــ هستـــ ســــیبـــ هستـــ ایـــمانــــ هستـــ؟؟؟
توی دنیایـــ که آدم هاش حتی کلمه ی خـــــدا براشون غریبهـــ
بایـــد گفتـــ:
زندگیـــــ خالیستـــــ
مهـــــر بانی نیستـــــ
ایمانـــ نیستــــ
شاید بتوانـــ گفتـــ سیب هستــــ ...
نمیدانمـــ خدایا...
بخونمــــ؟؟؟
روزگاریــــ مردمـــ دنیا دلشانــــ درد نداشتــــ
هر کسیـــ غصه ی اینـــ را که چه میکرد نداشتــــ
چشمه ی سادگیــــ از لطف زمین میجوشید
خودمانیم زمینـــ اینــــ همه نامرد نداشتـــ....!!!!
عارفی را پرسیدند از اینجا تا به نزد خدای منان چه مقدار راه است؟
توهدفی ، من دنبال توام
تو معبودی ، من عبد توام
توعشقی ، من عاشق توام
تو نوری ، من شب پره توام
تو بال باش ، من پرنده ام
تو ارباب باش ، من برده ام
تو همراه باش ، من رونده ام
تو ناز باشی ، من نیازم
تو آوازباشی ، من یه سازم
خدایا؛
تو را به مناسبتهای عزیز این ماه گرامی قسم میدهیم؛
این ماه را بر تمام شیعیان جهان، مبارک و پر خیر و برکت قرار بده،
و در ظهور ارباب و مولای ما؛ امام زمان(عج) تعجیل بفرما،
و به ما توفیق بهره بردن از فضایل این ماه عنایت فرما،
و تمام مریضها را به حرمت این ماه شفا بده،
و مشکلات و گرفتاری تمام شیعیان را برطرف بفرما.
آمین ربّ العالمین.
♥•٠·
دوستی تعریف میکرد:
وقتی با رفقا مشهد بودیم و هر وقت میخواستن از حرم برن بیرون به سمت گنبد برمیگشتن و دست به سینه سلام میدادن، به رفقا میگفتم شما که داری از حرم میری بیرون پس چرا بازم سلام میدی؟!! مِن و مِن میکردن و میگفتن خب همینجوری، سلام خوبه که گفتم نه، این سلام کردن جریان داره و از جای دیگه آب میخوره خود آقا به دل زائرهاش میندازه که موقع بیرون رفتن از حرم هم سلام بدین تا حواسمون باشه وقتی از حرم میریم بیرون کارمون تموم نشده و بیرون حرم هم حریم خود آقاست... پس هرجای دنیا هم که باشی برا کسی که عاشق و دلتنگ باشه حرم امام رضا(ع) هست...در هر شرایطی میشه نماز اول وقت خوند ...
♥•٠·˙
قبلش فکر کن چرا دارے نماز میخوانے؟
آن وقت کم کم لذت می برے از کلماتی که تمام عمر دارے تکرارشون می کنے.
تکرار هیچ چیز جز نماز در این دنیا قشنگ نیست.
هـرگـز نـمـازت را تـرک مـکـن
مـیـلیـون هـا نـفـر زیـر خـاک ، بـزرگ تـریـن آرزویـشـان بـازگـشت بـه دنـیـاست تـا سجـده کـنـنـد ...
ولـو یـک سـجـده !