روزی حضرت محمد (ص) شیطان را در مسجدالحرام دید .پیش او رفت و به او گفت: ای ملعون چرا ناراحتی؟
شیطان گفت: زیرا این همه تلاش میکنم که مردم را گمراه کنم ولی تو در قیامت آنها را شفاعت میکنی و تمام زحمات مرا به هدر میدهی.به همین خاطر با تو دشمنم.
حضرت محمد (ص) فرمودند از امتم چرا ناراحتی؟
شیطان گفت: امت تو خصوصیاتی دارند که امتهای دیگر ندارند.
اول اینکه وقتی به هم میرسند سلام میکنند که سلام نام خداست و من از این اسم میترسم.
دوم اینکه وقتی همدیگر را میبینند به یکدیگر دست میدهند و تا دستهایشان را از هم جدا نکنند گناهانشان بخشیده میشود.
سوم اینکه وقتی میخواهند غذا بخورند بسم ا... میگویند و من دیگر نمیتوانم غذا بخورم و گرسنه میمانم.
چهارم اینکه بعد از غذا خوردن الحمد ا... میگویند.
پنجم اینکه وقتی اسم تو میآید بلند بلند صلوات ختم میکنند و آنقدر ثواب آن زیاد است که من فرار میکنم.
ششم اینکه وقتی میخواهند کاری بکنند ان شاء الله میگویند و من دیگر نمیتوانم در آن کار دخالت کنم و آنها را برهم زنم.
هفتم اینکه صدقه میدهند و وقتی که صدقه میدهند هم گناهانشان آمرزیده میشود و هم هفتاد نوع بلا را از خود دور میکنند.
به همین دلیل حضرت نبی اکرم (ص) فرمودند: وقتی انسان دستش را در جیبش میکند تا صدقه دهد ، هفتاد شیطان دست او را میگیرند تا او را منصرف نمایند.
هشتم اینکه آنان قرآن میخوانند و در خانهای که قرآن خوانده میشود دیگر جایی برای من نمیماند .چون در آن خانه ملائکه رفت و آمد میکنند.
نهم اینکه مرا زیاد لعنت میکنند و با هر لعنت یک زخم بر من میافتد و تا زمانی که آن شخص را به گمراهی نکشانم آنها خوب نمیشود.
دهم اینکه هنگامی که گناه میکنند سریع توبه میکنند و زحمت مرا به هدر میدهند.
یازدهم اینکه عطسه که میکنند الحمد ا... میگویند ._ حضرت فرمودند: عطسه از طرف خداوند و خمیازه از طرف شیطان است و قتی عطسه میکنید باید الحمد ا... بگویید. همچنین میفرماید: وقتی انسان نماز میخواند شیطان از او دور میشود.به خصوص اگر سجده او طولانی باشد، شیطان از روی عصبانیت و ناراحتی فریاد میکشد.
هرچه مغرور تر باشـــــی ،
تشنه ترند برای با تو بودن . . . !
و هرچه دســـت نیـــافتنـــــی باشی ،
بیشتر به دنبالت می آیند . . . !
امان از روزی که غروری نداشته باشی ،
و بی ریا به آنها محبت کنی . . .
انوقت تـــــورا هیچوقت نمیبیند . . .
ســــاده از کـــنارت عبور میکنند . . . !
بسم رب الشهدا ء والصدیقین
در عملیات کربلای دو، محمود کاوه، فرمانده لشکر پنجاه و پنج ویژه شهدا، کار عجیبی کرد.
نیروهای خط شکن
را که جلو فرستاد، آمد و نمازی دو رکعتی را اقامه کرد. بعد از نماز گفت:« این نماز را فقط به
دو دلیل خواندم،اول برای پیروزی بچه های خط شکن و بعد ...»
یکی از بچه پرسید: «بعد چه؟»
« دلم می خواهد اگر خدا لایقم بداند، این نماز، آخرین نمازم باشد.»
و خدا لایقش دانست.
محمود کاوه در همان عملیات شهید شد.
برگرفته از کتاب پیشانی و خاک| ص 96
« روزی در مسجد جامع خدمت حاج آقا رسیدم و عرض کردم: من وقتی به دانشگاه می روم و درس می خوانم و یا در بین مردم می روم از یاد خدا غافل می شوم، لطف بفرمایید توصیه ای بفرمایید.
حاج آقا با مهربانی فرمودند:
صبح که می خواهی بروی دانشگاه، صد مرتبه بگو لا حول و لا قوه الا باالله و صد مرتبه صلوات بفرست.
شب هم صد مرتبه بگو لااله الاالله و صد مرتبه صلوات بفرست و در هر روز مقید باش که چهار صد مرتبه استغفار کنی.»
به آن مقدار از نماز که دست خودتان است توجه کنید، بقیه نماز را خدا خودش درست می کند.
من رنگ نازنین جبهه ها را هرگز ندیده ام ، صدای گلوله حتی یک تک تیر را نشنیده ام و نیز شکستن دیوار صوتی را ، موج انفجار را حس نکرده ام ، نمی دانم شیمیایی شدن یعنی چه ؟ هرگز دوست بی سر کنار خود ندیدم ، یا دیگری را بی دست و پا . نمی دانم سیم خاردار خورشیدی چیست و غلتیدن در آن برای گذشتن همسنگران یعنی چه ؟ نمی دانم میدان مین چقدر وسعت دارد و وقتی که داوطلب عبور از آن می شوی چه حالی داری . هرگز نفهمیدم و نخواهم فهمید با چه قلبی می توان با پای خمپاره خورده در نهایت درد ، مشتی خاک در دهان ریخت که مبادا کوچکترین صدایی عملیات را لو بدهد . نبوده ام که ببینم چطور می توان در سرمای کردستان و گرمای جنوب جنگید و خم به ابرو نیاورد ... هرگز در سنگر تاریک نبوده ام تا با صدای زیارت کمیل و عاشورای عاشقان حسین از هر چه غیر اوست خلاص شوم و سیلابهای اشک یه صیقل قلبم بنشینند. در غروب دلگیر شلمچه در غم شهادت یاران ، کوههای دلتنگی را با اشکهای بی دریغ ، بی صدا ، آب کنم تا شاید آتش سینه فقط اندکی از التهاب بیفتد .... کاش یک ثانیه آن روزهایتان را با تمام عمر بی حاصلم معامله می کردید ...
همســــر شهید باعبـــانی (مستندساز شهید در سوریه) میگویــد :
چند روز پیش دختــــرم سؤال کــــرد :
بابا کجــــاست؟ گفتم رفته سرکار؛گفت: چرا زنگ نمیزنه دلم برایش تنگ شده است
او به من میگـــوید :
بابا قهرمـــان شده عکسش را همه جــــا زدهاند
بهش زنگ بــــزن بگو بیاد عکس هاشــــو ببینــــه
گاهی
با یک کارِ اشتباه، یک حرفِ اشتباه یا حتی یک فکرِ اشتباه ...
همۀ آن راه رفته را در یک لحظه سقوط می کنی !
و برمی گردی سر جای اولت یا حتی پایین تر، ... با کلی زخم و درد ...
بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر
دههٔ
فجر انقلاب اسلامی به روزهای ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گفته میشود که طی آن آیت
الله خمینی بعد از تبعید پانزده ساله در دوازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ به ایران
وارد و در نهایت با اعلام بیطرفی ارتش شاهنشاهی، سلطنت پهلوی در بیست و
دوم بهمن ماه منقرض شد و انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید.
راوی: مادرشهید
وفات فاطمه معصومه (س) تسلیت باد
معصومه(س) تفسیر معصومیت است که روزگارى در مدینه طلوع کرد، معصومه اقامت غربت است
در روزگار غربت نگاه ها، معصومه تفسیر بلند تبعیت است از ولایت .
وفات فاطمه معصومه (س) تسلیت باد
خوب می دانم که روز وفات تو، روز تاریکی برای سرزمین قم بوده است.آسمانش،
دل به هوای تو بسته بود و خاکش، به شوق قدم هایِ تو نفس می کشید؛ اما
ناگهان، موج حزن و اندوه، در همه شهر جاری شد.
وفات فاطمه معصومه (س) تسلیت باد
معصومه(س) فلسفه شیدایى است و غزل ماندن و بودن،
معصومه نگین ایران است که درقم، شهر اقامه مى درخشد .
وفات فاطمه معصومه (س) تسلیت باد
یا رب چه قشنگ است و چه زیبا حرم قم
چون جنت اعلا، حرم محترم قم
بانوی جنان، اخت رضا، دختر موسی
دردانه زهرا و ملائک خدم قم
این مژده بس او را که بهشت است جزایش
هر کس که زیارت کندش در حرم قم
وفات فاطمه معصومه (س) تسلیت باد
بارگاهی که به شهر قم به پاست
هم برای نجف هم کربلاست
خاک اورا غرق بوسه می کنم
چون که جای پای اربابم رضاست
وفات فاطمه معصومه (س) تسلیت باد
کبوتران، سیاه پوش غمی بزرگ بر رواق حرم مرثیه می خوانند و زائران،
اشک ریز و ماتم زده، رفتنت را به سوگ نشسته اند.
وفات فاطمه معصومه (س) تسلیت باد
خدا به هممون توفیقش رو بده
بچه ها می گفتند دفعه ی آخر وقتی دوربین روی رگ های بی سر شهید زوم کرد، مادرش رفت جلوی تلویزیون و از روی صفحه ی تلویزیون رگ های بریده ی شهیدش را بوسید و گفت حالا حضرت زینب (س) را درک می کنم.
عملیات کربلای 8 بود. من سه الی چهار متر با داوود فاصله داشتم. در میان
راه داوود با بی سیم تماس گرفت تا موقعیت منطقه را بپرسد. ما سه نفر بودیم.
از زمین و آسمان آتش می بارید. تماس قطع شد. داوود سعی داشت دوباره با حاج
اصغر صحبت کند. صدای سوت خمپاره مرا به فریاد واداشت.
حاجی! مواظب باش خمپاره؛ و خودم بدون لحظه ای تأمل روی زمین خوابیدم. وقتی برخاستم ترکش خمپاره ی 81 سرش را از بدنش جدا کرده بود.
تن بی سر داوود مقابلم بود. از گردنش خون می جوشید و من فقط توانستم فریاد
بزنم. یا امام حسین (ع).... یا مولا حسین. خدایا... خدایا....
دلم گرفته خدایا تو دل گشایی کن
من آمدم به امیدت تو هم خدایی کن
به بوی دلکش زلفت که این گره بگشای
دل گرفته ما بین و دلگشایی کن
علامــه سیدمحمدحسیــن حسیــنی طهرانی:
درهیچ جـــای قرآن اعتمــــاد به نفس نیست من نمیــدانم این لفظ اعتماد به
نفس ازکــجا آمده چرا اعتماد انسان به نفـــس باشد قرآن میگوید:
اعتــمادبخدابکن! نفـــس را زیرپابگذار...
ﻫﻤﯿــﺸﻪ
ﺍﺯ ﮔﺮﻣﺎ ﻣﻴﻨﺎﻟﻴﻢ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ!
ﺩﺭﺟﻤﻊ،ﺍﺯ ﺷﻠﻮﻏﻲ ﻛﻼﻓﻪ ﻣﻴﺸﻮﻳﻢ
ﻭ ﺩﺭ ﺧﻠﻮﺕ،ﺍﺯ
ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﺑﻐﺾ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ !
ﺗﻤﺎﻡ ﻫﻔﺘﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺭﻭﺯ ﺗﻌﻄﻴﻞ ﻫﺴﺘﻴﻢ ﻭ
ﺍﺧﺮ ﻫﻔﺘﻪ ﻫﻢ ﺑﻲ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺗﻘﺼﻴﺮ ﻏﺮﻭﺏ ﺟﻤﻌﻪ
ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺲ!
ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﻳﻲ
ﻫﺴﺘﻴﻢ ﻛﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﻱ ﺯﻧﺪﮔﻴﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺸﻜﻴﻞ
ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ:
ﻣﺪﺭﺳﻪ….
ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ….
ﻛﺎﺭ ….
ﺣﺘﻲ ﺩﺭ ﺳﻔﺮ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻣﻲ ﺍﻧﺪﻳﺸﻴﻢ
ﺑﺪﻭﻥ
ﻟﺬتـــــــــــ ﺍﺯ ﻣﺴﻴــــــﺮ !
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﺎﺗﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ
ﻣﻴﺨﻮﺍﺳﺘﻴﻢ ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ…
شخصى به حضور پیغمبر اکرم (ص) آمد که هفت سؤال داشت و آنها را چنین مطرح کرد:
١- چه چیزى سنگین تر از آسمان است؟
٢ چه چیزى پهناتر از زمین است؟
٣ چه چیزى غنى تر و پرمایه تر از دریا است؟
٤-- چه چیزى سوزانتر از آتش است؟
٥ چه چیزى سردتر از زمهریر (هواى بسیار سرد) است؟
٦ -- چه چیزى سخت تر از سنگ است؟
٧ -- چه چیزى تلخ تر از زهر است؟
پیغمبر اکرم (ص) در پاسخ فرمود:
١ -- سنگین تر از آسمان تهمت به انسان پاک است،
٢ -- وسیع تر از زمین حق است،
٣ -- غنى تر و بى نیازتر از دریا، دل قانع است،
٤ -- سوزان تر از آتش، شاه (حکمران) ستمگر است،
٥ -- سردتر از زمهریر نیاز به آدم پست است،
٦ -- سخت تر از سنگ، دل منافق است،
٧ -- تلخ تر از زهر ، استقامت در برابر دشواری هاى روزگار است
عبدالعظیم علیه السّلام فرزند عبدالله بن علی، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت می رسد .
یک بار ابراهیم بن اسحاق از بازار بصره می گذشت که مردم هم دورش جمع شدند و به او گفتند::
ای ابا اسحاق چرا دعا می کنیم ولی دعایمان مستجاب نمی شود؟؟؟
=>گفت: چون قلب هایتان با ده چیز مرده است:
✔ اول: خداوند را می شناسید اما حقش را ادا نمی کنید
✔ دوم: گمان می کنید که پیامبر صلی الله علیه و سلم را دوست دارید اما از سنتش پیروی نمی کنید
✔ سوم: قرآن را می خوانید اما به آن عمل نمی کنید
✔ چهارم: از نعمت های خداوند استفاده می کنید اما شکرش را به جا نمی آورید
✔ پنجم: می گویید که شیطان دشمنتان است اما در عمل از او پیروی می کنید
✔ ششم: می گویید بهشت حق است اما برایش تلاش نمی کنید
✔ هفتم می گویید جهنم حق است اما از آن نمی گریزید
✔ هشتم: می گویید مرگ حق است اما خود را برای آن آماده نمی کنید
✔ نهم: هر وقت از خواب برمی خیزید مشغول به عیوب مردم می شوید و عیوب خود را فراموش می کنید
✔ دهم:مرده هایتان را دفن می کنید اما از آن ها عبرت نمی گیرید.
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم