خدایا کوچه های قلبم
پر از عطر حضور توست
هرگز...
خدایا!
دلم را به تو می سپارم
دلی که همچون یک دفتر
پر است از غم.. دلتنگی...
گناه و آرزو …
خدای من!
با دستان مهربانت قلمی به دست گیر
و به لطف خود
پاک کن گناهانم را
خط بزن غم هایم را
تایید کن آرزوهایم را
و دلی رسم کن
در دفتر دلم به بزرگی دریا...
- بهترین دوست، خداست، او آن قدر خوب است که اگر یک گل به او تقدیم کنید دسته گلی تقدیم تان می کند و خوب تر از آن است که اگر دسته گلی به آب دادیم، دسته گل هایش را پس بگیرد.
- خداوند، گوش ها و چشم ها را در سر قرار داده است تا تنها سخنان و صحنه های بالا و والا را جست و جو کنیم.
- خود را ارزان نفروشیم، در فروشگاه بزرگ هستی روی قلب انسان نوشته اند: قیمت=خدا!
- این همه خود را تحقیر نکنید، خداوند پس از ساختن شما به خود تبریک گفت.
- وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد که خدا همین نزدیکی است.
- یادمان باشد که خدا هیچ وقت ما را از یاد نبرده است.
- کسی که با خدا حرف نمی زند، صحبت کردن نمی داند.
- آنکه خدا را باور نکرده است، خود را انکار کرده است.
- کسی که با خدا قهر است، هرگز با خودش آشنی نمی کند.
- خدا بی گناه است در پروندۀ نگاه تان تجدید نظر کنید.
خدایا کمکم کن محتاج غیر تو نباشم
خدایا بهم توان بده همه قدم هام برای تو باشه
خدایا ازت میخوام تنهام نزاری حتی اگه تنهات گذاشتم
خدایا کمک کن دستتو رها نکنم
خدایا مرا دریاب
که بی تو هیچ هیچم
خدایا تو مرا دوست بدار تا ردای عاشقی بر تن کنم و کاسه بی کسی بر دکان هر که خیال کنم تو در او تجلی یافتی نبرم...
خدایا تو مرا دوست بدار و کوزه شکسته ام را بپذیر؛آنقدر می در کوزه دارم که ترک برداشت....
خدایا مرا دوست بدار و گاهی اشک هایم را چون خدایان زمینی پاک کن.طلوع را سایبانی کن و غروب را تکیه گاهم...
آنقدر مرا دوست بدار تا غرق شوم و رخت این دیار؛باقی گذارم برای آنان که خیال میکردم دوستم دارند.
بـــار الها
تـــو نادیده می گیری
مــــن هم نادیده می گیرم
تـــو خطاهایـم را
مـــن عطاهایـت را...
برایم نوشته بود :
گاهی اوقات دستهایم به آرزوهایم نمی رسند
شاید چون آرزوهایم بلندند ...
ولی درخت سرسبز و شاداب صبرم می گوید :
امیدی هست ؛ چون خدایی هست ...
آری ، وچه زیبا نوشته بود ...
همواره با خود تکرار میکنم،
امیدی هست ؛ چون خدایی هست ...
اگر کسی را نداشتی تا به او بیاندیشی، به آسمان بیاندیش،زیرا در آسمان کسی هست که مدام به تو می اندیشد.
نگاهت را به بیکران بدوز... به آبی آسمان که می بینی و می دانی که نیست؛ و خدا که نمی بینی و می دانی که هست...
تراژدی فقط تنها بودن نیست، اگر نتوانی تنها باشی نیز خود یک تراژدیست؛ و چیزهایی هم هست بدتر از تنهایی ، امّا سال ها طول می کشد تا به این حرف برسی و معمولا وقتی می رسی که خیلی دیر شده است...
و هیچ چیز بدتر از خیلی دیر نیست...! انتظار سخت است . فراموش کردن هم سخت است.
امّا این که ندانی باید انتظار بکشی و یا فراموش کنی؟ از همه سخت تر است..! و درد زمانی خیلی درد است و دردناک می شود که نمی شود به کسی حالی اش کرد.
می توانی گریه کنی. نترس گریه نشانه ی ضعف تو نیست، چه بسا که نشانه ی زنده بودنست است..!
تو یادت نمی آید، روز ی که به دنیا آمدی با همین گریه ات نشان دادی که زنده ای...
اگر نگاهت رو به آسمان رفت، تنهایی ات زیاد بود،دردت نا گفتنی و فراموش کردنش سخت شد.دلت شکست ، دستت که رو به آسمان رفت، لبت بسته و زبانت خاموش شد ، چشمه ی اشکت فرو ریخت و دلت فریاد کشید....
همان لحظه که با خدا حرف می زدی، مرا هم پیشش یاد کن
تادیگر هیچگاه بزرگ نشود.................!!
مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در حال کار، گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها به موضوع «خــــــــــدا» رسیدند؛
آرایشگر گفت: “من بــــاور نمیکنم خدا وجود داشته باشد.”
مشتری پرسید: “چرا؟”
آرایشگر گفت: “کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد. اگر خدا وجود داشت آیا این همه مریض میشدند؟ بچههای بیسرپرست پیدا میشدند؟ این همه درد و رنج وجود داشت؟ نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد این چیزها وجود داشته باشد.”
مشتری لحظه ای فکر کرد، اما جوابی نداد؛ چون نمیخواست جروبحث کند.
آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. در خیابان مردی را
دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده..
مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: “به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.”
آرایشگر با تعجب گفت: “چرا چنین حرفی می زنی؟ من اینجا هستم، همین الان موهای تو را کوتاه کردم!”
مشتری با اعتراض گفت: “نه! آرایشگرها وجود ندارند؛ چون اگر وجود
داشتند، هیچ کس مثل مردی که آن بیرون است، با موهای بلند و کثیف و ریش
اصلاح نکرده پیدا نمیشد.”
آرایشگر گفت: “نه بابا؛ آرایشگرها وجود دارند، موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمیکنند.”
مشتری تایید کرد: “دقیقاً! نکته همین است. خدا هم وجود دارد! فقط مردم به
او مراجعه نمیکنند و دنبالش نمیگردند. برای همین است که این همه درد و
رنج در دنیا وجود دارد.”