شهدعشق
شهدعشق

شهدعشق

گفت بیا

گفتم از زشتی گفتارِ بدم ، گفت : “بیا”
از سیه کاری رفتار بدم ، گفت : “بیا”
گفتم از غفلت دل ، از هوسم ، از نفسم
صاحب آن همه کردارِ بدم ، گفت : “بیا”
گفتم از سرکشیم ، سینه سپر ، داد زدم
نیستم خسته دل از کار بدم ، گفت : “بیا”
گفتم از دوست گریزانم و در خود غرقم
دائما در پی پندار بدم ، گفت : “بیا”
گفتم از گوهر ذکر تو ندارم بهره
غوطه ور مانده در افکار بدم ، گفت : “بیا”
گفتم ای چشمه ی خوبی ، سحری چشم گشا
نگر اعمال شرر بار بدم ، گفت : “بیا”
گفتم ای صاحب این سفره که خوبان جمعند
گفته بودی که خریدار بِدم ، گفت : “بیا”
گفتم آینه شیطان شده بودم عمری
خسته از دست همین یار بدم ، گفت : “بیا”
گفتم خدا ز دست دل من رنجیده
من همان عبد گنهکار بدم ، گفت : “بیا”


دوست داشتن خدا

مردی در عالم رویا فرشته ای را دید که در یک دستش مشعل ودر دست

دیگرش سطل آبی گرفته بود و در جاده ای روشن و تاریک راه

می رفت.

مرد جلو رفت و از فرشته پرسید:

«این مشعل و سطل آب را کجا می بری؟»

فرشته جواب داد:

«می خواهم با این مشعل بهشت را آتش بزنم و با این سطل آب،

آتش های جهنم را خاموش کنم.آن وقت

ببینم چه کسی واقعا خدا را دوست دارد!!!»


دست نوشته شهید محمد مجازی


شهید محمد مجازی

نام: محمد

نشان: مجازی

فرزند: عزت اله

تاریخ تولد: 1344

محل تولد: شانجان

تاریخ شهادت: 1367/05/05

محل شهادت: اسلام آباد غرب

مزار: بهشت زهرا، قطعه 40، ردیف 48، شماره 4

بسم الله الرحمن الرحیم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
الهی قلبی محجوب و نفسی معیوب..
آن که آسمان ها و زمین را آفرید و ما را نیز،تا از این نعمات خدادادی استفاده کنیم اما من…
آن که انسان ها را با قلب های مختلف الحال آفرید و حالت اخلاص را در فطرت همه قرار داد اما من….
آن که عبادت را آفرید تا انسان ها با عبادت به او نزدیک تر شوند اما من….
آن که اخلاص را آفرید و در وجود هر فردی قرار داد تا از آن اخلاص استفاده کند و به وسیله آن اخلاص مقرب درگاه او شود اما من…..
آن که عشق را آفرید تا به کمک این عشق بتوانیم عاشقش شویم اما من…

آری بنام او آغاز میکنم که اول اوست و خالق و رزاق و…..و ما در برابر او مخلوق و مرزوق هستیم.
آری جبهه آن جاست که به مرگ می خندند و به آن ارج می نهند و مقام والای زخمی شدن و شهادت در راه خدا را اندک نمی پندارند و کیست که نداند این مقام ها را به هر کسی نمی دهند و برای رسیدن به این درجات والا و ارزشمند ، باید انسان خود را بسازد و ساخته شدن تنها با تنهایی به دست می آید..

  ادامه مطلب ...

سید کریم حسینی


kabotar.kabotar.kabotar.kabotar.kabotar.kabotar.
بارالها به جبهه آمدم تا تکلیف خود را ادا کنم و از من راضی باشی، اما افسوس که نتوانستم مأموریت خود را به نحو احسن انجام دهم که به تو نزدیکتر شوم و از من راضی باشی. همسر عزیزم از بچه ها به خوبی نگهداری کن و آنها را در راه فراگیری علم و دانش یاری نما و مرتب آنها را به مساجد ببر تا فرد مفیدی برای جامعه ی ما باشند.
شهید سید کریم حسینی
50.gif50.gif50.gif

قانون های ده گانه سیّد مجتبی برای نزدیکی به خدا


http://www.razmandeshomal.ir/Editor/assets/34636.jpg

قانون اول: بارالها، اعتراف می کنم

از اینکه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نکردم.

حداقل روزی ده آیه قرآن را باید بخوانم.

اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیلی نتوانستم

این ده آیه را بخوانم روز بعد باید حتماً یک

جزء کامل بخوانم.  تاریخ اجراء 4/5/69

قانون دوم: پروردگارا! اعتراف می کنم

از اینکه نمازم را بی معنی خواندم و

حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک

در نماز شدم. حداقل روزی دو رکعت نماز قضا

باید بخوانم.اگر روزی به هر دلیلی نتوانستم

این دو رکعت نماز را بخوانم، روز بعد باید

نماز قضای یک 24 ساعت (17 رکعت) بخوانم.

  تاریخ اجراء  11/5/69


 
ادامه مطلب ...

مناجات

خدایا…
تو خود میدانی که بد ترین درد برای یک انسان دور ماندن از حقیقت خویشتن و رها شدن در گرداب فراموشی و سردرگمی است پس تو ای کردگار بی همتا مرا یاری کن که ب حقیقت انسان بودن پی ببرم تا بتوانم روز ب روز به تو که سرچشمه ی تمام حقیقت هایی نزدیک و نزدیک تر شوم…
خدایا مرا فرصتی ده تا پاک بودن را تجربه کنم و بتوانم حتی برای یک لحظه انچه باشم که تو میخواهی.


هواتو دارم


می دانم هراز گاهی دلت تنگ می شود.همان دلهای بزرگی که جای من در آن است آنقدر تنگ میشود که حتی یادت می رود من آنجایم.دلتنگی هایت را از خودت بپرس.و نگران هیچ چیز نباش!هنوز من هستم. هنوز خدایت همان خداست! هنوز روحت از جنس من است!اما من نمی خواهم تو همان باشی!تو باید در هر زمان بهترین باشی.نگران شکستن دلت نباش!میدانی؟ شیشه برای این شیشه است چون قرار است بشکند.و جنسش عوض نمی شود …و میدانی که من شکست ناپذیر هستم …و تو مرا داری …برای همیشه!چون هر وقت گریه میکنی دستان مهربانم چشمانت را می نوازد …چون هر گاه تنها شدی، تازه مرا یافته ای…چون هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم،صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیده ام!درست است مرا فراموش کردی، اما من حتی سر انگشتانت را از یاد نبردم!دلم نمی خواهد غمت را ببینم …می خواهم شاد باشی …این را من می خواهم …تو هم می توانی این را بخواهی. خشنودی مرا.من گفتم : وجعلنا نومکم سباتا (ما خواب را مایه آرامش شما قرار دادیم)و من هر شب که می خوابی روحت را نگاه می دارم تا تازه شود …نگران نباش! دستان مهربانم قلبت را می فشارد.شبها که خوابت نمی برد فکر می کنی تنهایی ؟اما، نه من هم دل به دلت بیدارم!فقط کافیست خوب گوش بسپاری!و بشنوی ندایی که تو را فرا می خواند به زیستن!پروردگارت …با عشق !


مناجات امام زین العابدین با خداوند:

 

"اَ لَا یَا اَیُّهاالمَامُولُ فِی کُلِّ حَاجَتٍ الَیکَ شَکَوتُ الصُّرفَا سَمع شِکَایَتِی "

هر حاجت ونیازی داشته باشم امید ودلبستگیم فقط به تو است و اگر ضرر وزیان وناراحتی به من برسد

به تو پناهنده می شوم و شکایت دردم را به تو می گویم وچاره ی انرا فقط از تو می جویم می خواهم به

شکوه های دلم توجه کنی.

خدایا خیلی دوستت دارم.خواهش می کنم همیشه یاورم باش .


پروردگارا



پروردگارا

مرا بینشی عطا فرما تا تو را بشناسم

و دانش عطا فرما تا خود را بشناسم

مرا صحتی عطا فرما تا از کار لذت ببرم

و ثروتی عطا فرما تا محتاج نباشم

مرا نیرویی عطا فرما تا در نبرد زندگی فائق شوم

و همتی عطا فرما تا گناه نکنیم

مرا صبری عطا فرما تا سختی ها رو تحمل کنم

و طبعی عطا فرما که با مردم بسازم

مرا بزرگواری عطا فرما که با دشمنم مدارا کنم

و بینشی عطا فرما تا زیباییهای جهان را ببینم

مرا عشقی عطا فرما تا تو و همه را دوست بدارم

و سعادتی عطا فرما تا خدمتگذار دیگران باشم

مرا ایمانی عطا فرما تا اوامرت را اطاعت کنم

و امیدی عطا فرما تا از ترس و اضطراب بر کنار باشم

مرا عقلی عطا فرما تا از خود نگویم

و معنویتی عطا فرما تا زندگی معنی داشته باشد


التماس دعا




کوله بارت را ببند

شاید این چند سفر فرصت اخر باشد
که ب مقصد برسیم
بشناسیم خدارا
و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم
میشود اسان رفت
میشود کاری کرد که رضا باشد او
ای سبکبال
در این راه شگرف
در دعای سحرت
در مناجات خدایی شدنت
هرگز از یاد نبر
من جامانده بسی محتاجم…


همت

 

معلم کلاس حضور و غیاب کرد...
بزرگراه همت.................../- حاضر
غیرت همت.................../-پاسخش را کسی از جمع نداد!
ورزشگاه همت.................../-حاضر
مردونگی همت.................../- پاسخش را کسی از جمع نداد!
سیمینار همت.................../- حاضر
صداقت همت.................../- پاسخش را کسی از جمع نداد!
صفای همت.................../- پاسخش را کسی از جمع نداد!
عشق همت.................../- پاسخش را کسی از جمع نداد!
یاران همت.................../- پاسخش را کسی از جمع نداد!
غایب ها از حاضرین بیشترن ...
کلاس تعطیل...!

جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن

دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان



«اَللّهُمَّ اَعِنّی فیهِ عَلی صِیامِهِ وَقِیامِهِ وَجَنِّبْنی

فیهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَ اثامِهِ وَارْزُقْنی فیهِ ذِکْرَکَ

بدَوامِهِ بِتَوْفیقِکَ یا‌هادِی الْمُضِلّینَ»

«خدایا یاریم کن در این ماه بر روزه

و شب زنده داری‌اش و دورم بدار در آن

از لغزش‌ها و گناهانش و روزی‌ام کن در

آن ذکر خود را به ‌طور مدوام و یک‌سره

به توفیق خود، ای راهنمای گمراهان»

جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن

گفتگوی خدا با آدم



پس از آفرینش آدم، خدا گفت به او: نازنینم آدم….

با تو رازی دارم!..
اندکی پیشترآی ..
آدم آرام و نجیب ، آمد پیش !!.
… زیر چشمی به خدا می نگریست !..
محو لبخند غم آلود خدا ! .. دلش انگار گریست .
نازنینم آدم!!. ( قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید ) !!!..
یاد من باش … که بس تنهایم !!.
بغض آدم ترکید ، .. گونه هایش لرزید !!
به خدا گفت :
من به اندازه ی ….
من به اندازه ی گلهای بهشت …..نه …
به اندازه عرش ..نه ….نه
من به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی من ، .. دوستدارت هستم !!
آدم ،.. کوله اش را بر داشت
خسته و سخت قدم بر می داشت !…
راهی ظلمت پر شور زمین ..
زیر لبهای خدا باز شنید ،…
نازنینم آدم !… نه به اندازه ی تنهایی من …
نه به اندازه ی عرش… نه به اندازه ی گلهای بهشت !…
که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش !!!! نازنینم آدم….نبری از یادم….

مناجات شهدا


 یا نور

خدایا این بنده ضعیف و ذلیل و گنهکارتو میخواهد که او را ببخشی و بیامرزی و قلم عفو بر اعمال او بکشی

خدایا به من توفیق بده که به عهد خود که با تو بسته ام و هر بار با تکرار گناهان به آن عمل نکرده ام، این بار وفا نمایم.

خدایا قسمت می دهم بر محمد و آل محمد ( صلی الله علیه و آله) قبل از اینکه مرا از این دنیا ببری، تمامی گناهانم را ببخش و به من آنقدر توانایی بده تا آخرین نفسی که زنده هستم بنده مخلص تو باشم و در راه تو و برای تو حرکت کنم.

خدایا از تو میخواهم اگر درراه تو و به دست دشمنان تو کشته شدم، مرا به عنوان شهید در راهت بپذیری، زیرا که گناهانم زیاد است و طاعتم اندک.

خداوندا عاجزم و بیچاره، فقط امید به لطف و کرم و فضل  تو دارم.

 قسمتی از وصیت نامه سردار شهید احمد بابایی

حلالم کن

خـدایـا !
 من هـمونی هسـتم که وقت و بی وقت مزاحمت میشم .
همونی که وقتی دلش می گیره وبغضش می ترکه ،میاد سراغت
من همونیم که همیشه دعاهای عجیب و غریب می کنه
و چشم هاش را می بنده و میگه :
من این حرف ها سرم نمیشه! باید دعام را مستجاب کنی!
همونی که گاهی لج می کنه و گاهی خودش را برات لوس می کنه!
همونی که نمازهاش یکی در میون قضا میشه و به درد نمی خوره !!
همونی که بعضی وقت ها پشت سـر مردم حرف می زنه !
گاهی بدجنس میشه ، البته گاهی هم خودخواه !
حـالا یـادت اومـد مـن کـی هـستم ؟!معبود من !
سالهاست منو راهی صحرای پر از رنگ و فریب کرده ای
تا در اون سیر کنم و تو را بیابم و با تو عاشقی و بندگی کنم .
اون وقت که مرا فرستادی پاک و سبحان بودم
اما حال پر از رنگ دنیا شدم.
اون روز خودت به من گفتی تا همیشه کنار تو
هستم مرا فراموش نکن .اما امروز یاد همه هستم جز تو ..
 خدای من ! پشیمـانم با اینکه میدونم پشیمانی سودی نداره
 خدای من خسته شدم از بس گناه کردم و بعدش همه چی یادم رفت و شدم همون آدم بده
 خدای من تو که هیچوقت منو تنها نمیزاری پس نگزار ازت دور بشم
 خدای من از گناه بدم میاد اما برام مثل عسل شیرین
 خدای من ازت میخوام محبتت را تو دلم بیشتر و بیشتر کنی تا از دنیا بدم بیاد و فقط به فکر تو باشم
 خدای مهربونم خدای عزیرم بخاطر همه بدیهام زشتیهام گناهام و ....
 حلالم کن

تشکر از خدا

شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد اما درهای رحمت خداوند همیشه به روی شما باز است …
و این قدر به فکر راه های دررو نباشید …
خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست !!!
خدا ، خدای آدم های خلافکار هم هست …
فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمیگذارد …
او اندِ لطافت
اندِ بخشش
اندِ بیخیال شدن
اندِ چشم پوشی و رفاقت است …


 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

خدایا منو ببخش


1372964628371473_large.jpg

گناه میکنم
توبه میکنم-
توبه میشکنم-
گناه میکنم-
توبه ...
خدایا
از این رفت و برگشت ها خسته ام
کمک کن همیشه فقط بیایم
به سمت تو بیایم
اهدنا الصراط المستقیم

ایت الله مجتهدی


هرجا کم آوردی، حوصله نداشتی، گرفته بودی،
پول نداشتی، کار نداشتی ، باطریت تموم شد،
 تسبیح رو بردار
صد بار بگو استغفرالله ربی و اتوب علیه. آروم میشی
استغفار آثار فوق العاده زیادی دارد
 و فقط برای آمرزش گناه و توبه نیست .

امام رضا علیه الاف تحیه والثنا



حِـیـفــــ بآشــد
کهـــ تـــو باشی

و مَــرآ غَـمــ بِــبَـرَد . . .

...

ای کهــ یکــــ گوشهـــ ی چَـشمَـتــــــ . . .

اخرت


سوره نمل آیه مبارکه 4 إِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَیَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُونَAvazak.ir Line2 تصاویر جداکننده متن (1)

درد ودل با خدا

خدایا! اگرگناهی کرده ام ازروی نادانی وجهل بوده است مراببخش وبه من یاری ده تاغیرازراه توالله ومعبودی نداشته باشم.پروردگارا قلبم همواره به یادمستضعفین می تپد همه آنهاراازخزانه کرمت بی نیازکن.


خدایا! ازتومی خواهم همان گونه که تاکنون یاری داده ای ومن کمک های توراحتی به چشم خوددیده ام هیچ گاه مرابه خودم وانگذاری وهمیشه مرایاری ده.


خدایا! دیگرنمی خواهم زنده بمانم من محتاج نیست شدنم من محتاج توهستم. 


خدایا! بگوببارد باران که کویرشوره زارقلبم سالهاست که سترون مانده است من دیگر طاقت دوری ازباران راندارم.


خدایا! دوست دارم تنهای تنهابیایم دورازهرهویتی.


خدایا! اگربگوئی لیاقت نداری خواهم گفت:(لیاقت کدامیک ازالطاف توراداشته ام)


خدایا! مگرغیرازاین است که بدن مابرای مردن آفریده شده پس دوست دارم بدنم طوری قطعه قطعه شود وبدنی برای من باقی نماند تااینکه قسمتی از زمینی رابه عنوان قبراشغال کنم که بعدهابگوینداودرراه خداکشته شده است.


خدایا!می خواهم مثل مادرم فاطمه زهرا(س)گمنام باشم.می خواهم جسدی نداشته باشم.کسی برایم چلچراغ نگذارد وکسی مراسمی نگیرد.


خدایا! دوست دارم مظلوم کشته شوم ودرراهت پودرشوم واثری ازمن نماند.این خواهش من ازتواما توهرچه خواستی انجام بده.


خدایا! آرزوی به شهادت رسیدن وشربت نوشیدن راازمن نگیر.

 

 درراه خدا بادل وجان باید رفت             از پا فتاده سرنگون باید رفت


پیامک روز جانباز


 عباس!
ای صبر و قرار بی قراران
امّید دل امیدواران
دانی که گر از عطش بمیرم
یک قطره ز دیگری نگیرم
ساغر نزنم ز دست هر کس
من دست تو می شناسم و بس
روزی من از خزانه ی توست
دل، سائل آستانه ی توست
امشب ز تو بار عام خواهم
دیدار تو و امام خواهم

 

 ای تجلای نور در سینا

ید بیضای توست با موسی

حق نوشته ست با خطی از نور

روی درگاه جنّت الاعلی

در بهشتم بهار عباس است

صاحب الاختیار عباس است


 جانباز، زخمی ترین غزل دیوان عشق است
 که در فضای ایثار منتشر می شود

ولادت حضرت ابوالفضل(علیه­ السلام)

و روز جانباز مبارک باد.

تبریک روز جانباز


فرخنده میلاد با سعادت آقا اباالفضل العباس (علیه السلام ) و روز جانباز  را
به پیشگاه مقدس آقا امام زمان (عج) و نائب بر حقش مقام معظم رهبری
مسلمانان و شیعیان دنیا و همه شما بزرگواران تبریک و تنهیت عرض میکنم
سلامتی همه جانبازان عزیز میهنمون و خانواده های عزیزشون صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم واحشرنا  معهم واهلک اعدائهم اجمعین

الهی بحق عمه ی سادات «عجل لولیک الفرج»


خدایا مرا ببخش


 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

هوا بارانی و خدا از همیشه به من نزدیک تر بود . آهسته در گوشم زمزمه کرد : ای انسان به باران بنگر که چگونه خود را عاشقانه فدا می کند ، تا حیاتی نو به ارمغان آورد ...

و به آفتاب نگاه کن صادقانه می سوزد تا گرمای وجودش گردون زندگی را بچرخاند ...

حال ای انسان به خاک نظاره کن که با چه گذشتی به همه اجازه می دهد تا از ذره ذره ی وجودش بهره مند شوند ...

و به ماه فکر کن او فداکارانه نور را از آفتاب تقاضا می کند ، تا تو ای انسان در تاریکی شب نهراسی ...

آری گفتنی ها زیاد است اما خرد تو از درک این حقایق عاجز و نا توان است !

و دوباره سکوتی عمیق همه جا را فرا گرفت . . .

این بار خداوند از دریچه ی قلبم با من سخن می گفت . تمام بدنم به لرزه در آمده بود و عظمتی بس شگرف تمام وجودم را احاطه کرده بود !

خدا به من گفت : ای انسان ای کسی که تمام فرشتگان در عرش بر تو سجده کردند . تو چه کردی ؟ مگر من از روح خودم در تو ندمیده بودم ؟ آری مگر تو از جنس خاک نیستی ؟ پس فروتنی وگذشت خاک را کجا جا گذاشتی ؟ ای انسان ای اشرف مخلوقات پس شرافت یک انسان را به دست چه کسی سپرده ای ؟

آیا فراموش کرده ای روزی پروانه معصومیت را از تو آموخت ؟ و پرستو عشق را از تو به یادگار برد ؟

زمانی ملائکه تو را قدیس می دانستند و حتی ابلیس تو را تحسین می کرد . ای انسان تو گذر صادقانه را از یاد بردی و حتی نگاه کردن به شبنم در یک صبح روحانی را فراموش کردی ؟!

ای انسان ملائکه بازگشت دوباره ی تو به گوهر وجودیت را چشم انتظارند ...

 این ها را گفت و همه جا ساکت شد ...

من که این بار اشک دیدگان دنیوی ام را نابینا ساخته بود ولی دیده ی دلم از همیشه بینا تر بود ، با صدایی لرزان اما ملکوتی مانند همیشه توانستم بگویم  ::.. خدایا مرا ببخش ..::

 

تو را صدا می زنم

در پس کوچه های زندگی

نگاهی می کنی رو به سمت پژواک و

. . . . . . . . .  . . . . . . .

این گونه  ابدیت  آغاز میشود


گنهکارم خدایا


خجالت میکشم یارا

گنه کردم درین ظلمت 

گنهکارم خدایا 

دست من بستست 

خدایا مگر جز تو خدایی میتوانم داشت

مگر جای به جز درگاه خوبت میتوانم رفت

خدایا من گنهکارم 

بدین درگاه روی آرم 

خدایا من گنهکارم 

همان باری که دل را باختم

بر بنده ای نا چیز 

همان باری که لبخندی مرا مدهوش خویشش کرد 

همان باری که در تنهایی خویشم به جز از تو خواستم

همان باری که قلبم از خنده اش لرزید 

همان باری که گفتم بی هوا دوستت دارم 

همان بار من گنه کردم

گنه کردم که دیدم غیر تو

هستیه من هستم کجایی

من همه خاکم خدای من بیا پیشم 

که مستم از غرور و نا خوشم در درگه معبود عزیزم


خدایا خسته ام 

باز آمدم دستم بگیری

مرا در پیش خود بنشانی و اشکم بگیری 

خدایا بی تو من تنها و نالانم

به جز پروردگار خویش ندارم هیچ معبودی 

نیم مشکر نیم کافر ولکین سخت سهل انگار م 

نمیخوام کنم تکذیب تو یارب 

خدایا من به جان مادرم دوست میدارم تورا

اما پریشانم 

بگیر این دست کوچک را به روی قلب مهربانت بگذار 

بگذار صدای قلب مهربانت نویدی از عشق باشد مرا 

یارب

دو دستم را بگیرو و از خودت مرهان مرا

مرحم قلبم بشو یارب

بیا پیشم بدون تو کجا مانم

خدایا سرزمینت کوی عشاقت همه مال خودت 

میشود تو ای خودت مال من باشی عزیزم؟

خدایا دست من دامان تورا میجوید 

رهایش مکن

الهی العفو

بسم رب الحسین

.

.

.

تو را فرا می خواند ، روی می گردانی

نوازشت می کند ، سر پس می کشی

آغوش مهر می گشاید ، بی تفاوت عبور می کنی...

غرق می شوی ، در بحر مواج وسوسه ها

مملو می شوی ، از بی خبری ، فراموشی

شتاب می گیری

به سوی خارهای زینت شده گناه...

فوا اسفاه من خجلتک ، آن لحظه ای که به خود آیی

 و فریب خورده یابی

حیران و سرگشته ، می مانی در راه

گم می شوی ، در ظلمات بی راهه ها

تار می شوی ، مات می مانی

مملو از شکستگی ، زار می شوی

فریاد بر می آوری : فکیف حیلتی ؟!

و نمی یابی ، جز بی چارگی

...

در مانده و بی چاره و سرگشته ات که دید

به خاطرت می زند تکیه گاهی را

نوازشها و آغوش مهربانی را

یاد می آوری روی گردانیت را

سر پس کشیدن و عبور هایت را

سر می دهی : فوا اسفاه من خجلتی

می خوانی اش : باز آمده ام به آغوش مهرت  یا الهی !

بعد تقصیری و اسرافی علی نفسی...

فرا می خواندت

آغوش مهر می گشاید و نوازشت می کند

در می یابی !

نمی یابی خودت را

شرمگین می شوی ...

فاقبل عذری سر می دهی

من لی غیرک سر می کشی  و مست...

نجوا کنان می خوانی اش

آغاز می کنی برایش ، اقرار به گمراهی را

تکرار می کنی ، سبحانک انی کنت من الظالمین را

و اشک گونه هایت را ، بوسه می زند

 ...


تشکر از خدا


 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

مواقع شادی ، ستایش “خدا”
مواقع سخت ، یافتن “خدا”
مواقع آرام ، پرستش “خدا”
مواقع دردناک ، اعتماد به “خدا”

و در تمامی مواقع تشکر از ” خدا ” را فراموش نکن . .

مناجات سید محمد حسین علم الهدی



http://www.khavaranshop.com/http://www.khavaranshop.com/http://www.khavaranshop.com/

خدایا این سرزمین پاک در دست ناپاکان است، در همین 20 کیلومتری من در همین تاریکی شب علی می خواست و به نخلستان می رفت فاطمه وضو می گرفت پیامبر به سجده می رفت و حسن و حسین به عبادت میپرداختند. این خانه کوچک این سنگر این گودی در دل زمین ، این گونی های بر هم تکیه داده شده پر از حرف است.

فریاد است غوغاست ...
تنهایی عمیق ترین لحظات زندگی یک انسان است.
خدایا این خانه کوچک را بر من مبارک گردان ، در این چند روز با خاک انس گرفته ام . بوی خاک گرفته ام ، رنگ خاک گرفته ام ، حال می فهمم که چرا پیامبر علی ابن ابیطالب را ابوتراب نامید.
خدایا اگر من در دل سنگرم تو در دل من هستی و در دل من و سنگر هر دو حضور داری . لحظات چگونه می گذرد ؟ عبور زمان مانند عبور آب بحری از جلوی چشمانم کاملا ملموس است.
اما زندگی در این خانه کوچک که یک قلب پر طپش است یک دل خاکی در زمین خدا است ، پاکی در متن نمی تواند تکرار پذیر باشد
آری ... تنها موهبتی است الهی در تنهایی از تنهایی بدر می آییم در تنهایی به خدا می رسیم ... و در سنگر تنها هستم.


شادی روح مطهر این شهید بزرگوار و همه ی شهدا از صدر اسلام تا به امروز

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم واحشرنا  معهم واهلک اعدائهم اجمعین


شکلک گلشکلک گلشکلک گلشکلک گلشکلک گلشکلک گل

خدایا...


خدایا
بعضی ها آن قدر کوچکند 
که برای بزرگ شدن ؛ نیاز دارند مرا زمین بزنند و روی شانه هایم بایستند
خدایا به من صبر بده
به من یاد بده که خیلی زیباست اگر پیشانی ام از مُهر سیاه نباشد . 
اما توی دلم هیچ بغض و کینه ای نداشته باشم
به من یاد بده که قبول کنم ؛ با گروهی از انسان ها این گونه رفتار کرد 
که هر گاه هر چه گفتند بگوییم شما درست میگویید !! ... 
مگر به کجای دنیا برمیخورد. 

آن دسته از مردم ِ بی غیرتی... که اگر تمام دنیا را آب ببرد
آنها را خواب ِ بی خبری برده

آن گروه از مردمانی که نماز میخوانند .. روزه میگیرند ؛ اما .... هیچ وقت عبادت نکرده اند
آن دسته از کسانی که همیشه به اندازه ی تمام ِ عقده هاشان به آنها بدهکاری

آن جماعتی که ارث پدری طلب دارند ..
خبر از دردها و زجر کشیدنت ندارند ؛ 
اما تا صدای خنده ات به گوششان میرسد ؛ از عقده لبریز میشوند

آن دسته ای که همیشه ی عمر باید خادمشان باشیم . 
آخ چقدر دلم برای کمبودهای این آدمها می سوزد
خدایا یادم بده ؛ چشم ببندم روی روزها و سالها و  لحظه هایی که
باید خیلی ها کنارم ؛ می بودند و نیستند و نبودند

انگار که سالهاست در بیرون از این دنیا سیر میکنند ... 
برخی هایی که بود و نبودشان فرقی نمیکند و هیچ وقت نمیشود روی آن ها حساب کرد ..

خدایا به من صبر بده

خدایا دوست دارم

میخوانمت در بلندی که خودت بلند ترینی
میخوانمت به مهربانی که خود مهربان ترینی
میدانمت به رحمتت که خودت رحیم ترینی
میدانمت به بزرگی که خودت بزرگترینی
همه این میخوانمت ها و میدانمت ها بهانه ای هست تا بگویم
” خدایا ” دوستت دارم