شهدعشق
شهدعشق

شهدعشق

ای جانباز



جانباز ، آلبوم تماشایی خاطرات سرخی است که از دلاورمردی های عباس گونه های وطن ، به جا مانده است .

روز جانباز مبارک باد .

 



تبریک روز جانباز


فرخنده میلاد با سعادت آقا اباالفضل العباس (علیه السلام ) و روز جانباز  را
به پیشگاه مقدس آقا امام زمان (عج) و نائب بر حقش مقام معظم رهبری
مسلمانان و شیعیان دنیا و همه شما بزرگواران تبریک و تنهیت عرض میکنم
سلامتی همه جانبازان عزیز میهنمون و خانواده های عزیزشون صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم واحشرنا  معهم واهلک اعدائهم اجمعین

الهی بحق عمه ی سادات «عجل لولیک الفرج»


میلاد حضرت ابوالفضل ع



http://www.ariatalk.com/wp-content/uploads/2012/06/iul3ih.jpg

دو ماه از دو افق در دو شب تجلّی کرد

یکی شهنشه دوران، یکی امیر سپاهش

دو گوهر از دو صدف از دو بحر گشت نمایان

یکی چراغ هدایت، یکی معین و گواهش

یکی حسین و یکی ناصر حسین، ابوالفضل

که جان خویش به کربلا بداد به راهش

میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد

 

نماز

حکم خداوند بی دلیل نیست ،

تشکر اولین فلسفه ی نماز ،

رشد و کمال دومین فلسفه ی نماز ،

انس باخدا سومین فلسفه ی نماز ،

قرب خدا چهارمین فلسفه ی نماز..


خدایا مرا ببخش


 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

هوا بارانی و خدا از همیشه به من نزدیک تر بود . آهسته در گوشم زمزمه کرد : ای انسان به باران بنگر که چگونه خود را عاشقانه فدا می کند ، تا حیاتی نو به ارمغان آورد ...

و به آفتاب نگاه کن صادقانه می سوزد تا گرمای وجودش گردون زندگی را بچرخاند ...

حال ای انسان به خاک نظاره کن که با چه گذشتی به همه اجازه می دهد تا از ذره ذره ی وجودش بهره مند شوند ...

و به ماه فکر کن او فداکارانه نور را از آفتاب تقاضا می کند ، تا تو ای انسان در تاریکی شب نهراسی ...

آری گفتنی ها زیاد است اما خرد تو از درک این حقایق عاجز و نا توان است !

و دوباره سکوتی عمیق همه جا را فرا گرفت . . .

این بار خداوند از دریچه ی قلبم با من سخن می گفت . تمام بدنم به لرزه در آمده بود و عظمتی بس شگرف تمام وجودم را احاطه کرده بود !

خدا به من گفت : ای انسان ای کسی که تمام فرشتگان در عرش بر تو سجده کردند . تو چه کردی ؟ مگر من از روح خودم در تو ندمیده بودم ؟ آری مگر تو از جنس خاک نیستی ؟ پس فروتنی وگذشت خاک را کجا جا گذاشتی ؟ ای انسان ای اشرف مخلوقات پس شرافت یک انسان را به دست چه کسی سپرده ای ؟

آیا فراموش کرده ای روزی پروانه معصومیت را از تو آموخت ؟ و پرستو عشق را از تو به یادگار برد ؟

زمانی ملائکه تو را قدیس می دانستند و حتی ابلیس تو را تحسین می کرد . ای انسان تو گذر صادقانه را از یاد بردی و حتی نگاه کردن به شبنم در یک صبح روحانی را فراموش کردی ؟!

ای انسان ملائکه بازگشت دوباره ی تو به گوهر وجودیت را چشم انتظارند ...

 این ها را گفت و همه جا ساکت شد ...

من که این بار اشک دیدگان دنیوی ام را نابینا ساخته بود ولی دیده ی دلم از همیشه بینا تر بود ، با صدایی لرزان اما ملکوتی مانند همیشه توانستم بگویم  ::.. خدایا مرا ببخش ..::

 

تو را صدا می زنم

در پس کوچه های زندگی

نگاهی می کنی رو به سمت پژواک و

. . . . . . . . .  . . . . . . .

این گونه  ابدیت  آغاز میشود


گنهکارم خدایا


خجالت میکشم یارا

گنه کردم درین ظلمت 

گنهکارم خدایا 

دست من بستست 

خدایا مگر جز تو خدایی میتوانم داشت

مگر جای به جز درگاه خوبت میتوانم رفت

خدایا من گنهکارم 

بدین درگاه روی آرم 

خدایا من گنهکارم 

همان باری که دل را باختم

بر بنده ای نا چیز 

همان باری که لبخندی مرا مدهوش خویشش کرد 

همان باری که در تنهایی خویشم به جز از تو خواستم

همان باری که قلبم از خنده اش لرزید 

همان باری که گفتم بی هوا دوستت دارم 

همان بار من گنه کردم

گنه کردم که دیدم غیر تو

هستیه من هستم کجایی

من همه خاکم خدای من بیا پیشم 

که مستم از غرور و نا خوشم در درگه معبود عزیزم


خدایا خسته ام 

باز آمدم دستم بگیری

مرا در پیش خود بنشانی و اشکم بگیری 

خدایا بی تو من تنها و نالانم

به جز پروردگار خویش ندارم هیچ معبودی 

نیم مشکر نیم کافر ولکین سخت سهل انگار م 

نمیخوام کنم تکذیب تو یارب 

خدایا من به جان مادرم دوست میدارم تورا

اما پریشانم 

بگیر این دست کوچک را به روی قلب مهربانت بگذار 

بگذار صدای قلب مهربانت نویدی از عشق باشد مرا 

یارب

دو دستم را بگیرو و از خودت مرهان مرا

مرحم قلبم بشو یارب

بیا پیشم بدون تو کجا مانم

خدایا سرزمینت کوی عشاقت همه مال خودت 

میشود تو ای خودت مال من باشی عزیزم؟

خدایا دست من دامان تورا میجوید 

رهایش مکن

قسمتی از وصیت نامه ی بسیار زیبای شهید محمدرضا مهرپاک


و حالا، رانده از هر جا ،

مانده از هر چیز ،

پشیمان از هر کار

به درگاهت آمده ام،  

می گفتند تو به این سرزمین آشنایی در این جا دوستان زیادی داری . می گفتند به اینجا نظری داری و من سر از پا نشناخته به اینجا آمده ام شتاب داشتم  تا به اینجا برسم .

 پا برهنه ،جامه دریده ، به اینجا رسیده ام .چشمانم کم سو گشته اند

پاهایم مجروح است ،دلم پریشان است ،                                  

آیا تو مرا خواهی پذیرفت؟

آیا برای دیدنت حالی جز این می خواهی؟

آیا برای وصالت مهریه ای بالاتر از این خواستاری؟

پس کی بر من ناتوان نظر خواهی افکند .

 پس کی مرا خواهی پذیرفت.

همه خوبانت را قبول کرده ایی و من بیچاره بر درگهت نشسته ام  که چه کنی.

آیا وقتی خونی در بدنم در جریان است روحی در تنم باقی است ، تو مرا می پذیری  حاشا و کلا! تا دستانم می جنبد ،قلبم می تپد تو مرا هرگز قبول نخواهی کرد ؟ 

پس ای شمشیرها مرا در بر گیرید، ای نامردان جاهل مرا بکشید، ای خون فوران کن،

ای تن پاره شو ،

ای چشم کور شو،

بگذار دستانم بکشند.

پاهایم قطع شود

مغزم پریشان شود،مگر تو این را نمی خواهی مگر تو این را قبول نمی کنی ؛ پس تو می گویی چه کنم؟

بهای دیدنت را  این جان ناقابل قرار داده ای ، پس ای خصم مرا بکش.به درگهت انتظار تلخ است، برای وصالت صبر نتوان کرد مرا در انتظار مگذار، هر کس خواسته است به شیطان پشت پا بزند ، هر کس می خواهد راه میان بر را انتخاب کند. هرکس  خواسته است با تو دم ساز شود هر کس خواسته است با تو هم سخن شود به اینجا شتافته است و من از آنها تبعیت کرده ام .آیا مرا هم قبول خواهی کرد؟

هیچ کس وقتی بدن پاره پاره ام را دید گریه نکند. احدی چشم به جسم بی روحم دوخت گریه نکند . این تن جز قفس نیست که این پوست و استخوان بیش نیست. این بدن پوسته صدفی بیش نیست، مرواریدش را تقدیم یار کرده ام و حقش هم همین است .

 بر من قبری نسازید، مرا از یادها ببرید ، من نبودم ، منی وجود نداشته است می خواهم همه جز او مرا از یاد ببرند   می خواهم تنها باشم و شما مرا از این تنهایی باز ندارید، هر کس می خواهد بهترین راه را انتخاب کند باید بیشترین بها را بدهد من نیز چنین کرده ام پس مرا بر این ناراحت نشوید که بسیار سود برده ام.



سرزنش روح

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

جبران خلیل جبران می گوید، روحم را هفت بار سرزنش کردم :
1.بار اول وقتی که تلاش کردم با سوء استفاده از ضعیف,خود را ارتقاء دهم.
2.بار دوم وقتی که پیش کسانی که می لنگیدند,وانمود می کردم که چلاقم.
3.بار سوم وقتی که موقع انتخاب به جای سختی,راحتی را انتخاب کردم.
4.بار چهارم وقتی که اشتباه کردم و خودم را با اشتباهات دیگری تسلی دادم.
5.بار پنجم وقتی که به خاطر ترس رام شدم و بعد با صبر و حوصله ادعا کردم که قوی هستم.
6.بار ششم وقتی که جامه هایم را بالا نگه داشته بودم تا با خاک زندگی برخورد پیدا نکند.
7.بار هفتم وقتی که سرود ستایس خداوند را می خواندم و آن خواندن را عملی پرهیزکارانه در نظر گرفتم
 جبران جلیل جبران


 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

مناجات شهدا

ای مهدی عزیز! فرمانده جبهه‌ها، ای یاور رزمندگان اسلام، به یاریمان بشتاب و در آخرین لحظات چشمانم را به جمالت منور فرما و از خدا می‌خواهم در هنگام شهادتم، مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف حاضر باشد، مهدی جان! در لحظه شهادت سرمان را بردار و در آغوش بگذار که ما جز دامان تو پناهی نداریم.

شهید علی دستان

شکلک های محدثه

فواید دعای فرج



فرمایش حضرت ولی عصر (عج): بسیار دعا کنید برای تعجیل در فرج که فرج شما در آن است.

این دعا سبب زیاد شدن نعمت هاست.
اظهار محبت قلبی است.
شانه ی انتظار است.

مایه ی ناراحتی شیطان لعین است.

حضرت صاحب الزمان در حق او دعا می کند.

مایه ی استجابت دعا می شود.

باعث آمرزش گناهان می شود.

وفای به عهد و پیمان خداوندی است.

بی حساب داخل بهشت شود.

حلول ماه شعبان مبارک



ماه رجب خداحافظ ، و سلام ماه شعبان ،
سلام بر موالید بی نظیر تو ،سلام بر مهدی ،
سلام بر حسین ،سلام بر زینت عبادت کنندگان و سلام بر عباس .


سرآغاز تو ابالفضل است ، باب ورود به حریم حسین ،
و نهضتی که به دست فرزندش ادامه یافت ،
تا به دست مهدی رسید !!


کلید غفران ماه رمضان تویی ، و پله کان عروج در مهمانی الهی .
سلام بر اسرار تو که سر الاسرار عالم است .

مناجات امیر مؤمنان را در شبهای تو شنیده ام ،
از راز و نیاز علی در شبهایت بزرگی تو را فهمیدم ،

علی خدا را به تو قسم میداد ، کسی که همه عالم
در شب قدر خدا را به او قسم میدهند . الهی بعلیٍ !!


بالهای مهربانیت را برای من بگشا ،
بگذار زیر پرو بال تو آرام بگیرم ، ماه شعبان !

اینجا سرد است ، تاریک است ، و من از تارکی می ترسم ،
ماه شعبان ، بتاب ، بتاب بر یخهای زمستانیمان ،

ماه شعبان ! اینجا کویر است ، تشنه ایم ، تشنه خدا ، پس ببار ،
ببار به زمینهای خشک سالیمان ، ما را برای شب قدری بهتر ،
مهمانی زیباتر ، آماده تر کن !


چه زیباست مهمانی الهی ، بعضی از اول رجب مهمانند ،
برخی با تو آغاز کرده اند ، و برخی با رمضان ،
خوشا به حال آنانی که سه ماه مهمان خدایند .


عید فطر برای رمضانیان زیباست ،
برای شعبانیان زیباتر و برای رجبیون وصف ناشدنی !


رجب که از دستمان رفت ،تو برایمان نور افشانی کن ،
خوش آمدی ، سلام ماه شعبان .




یاد گذشتگان



یاد امواتی که دستشون از دنیا کوتاهه و به شدت محتاج یاد کردنِ ما(نه فقط یادِ خالی، بلکه همراه دعا) هستند، واقعا یکی از فرهنگ‌های اسلامیه که احساس می‌کنم خیلی مورد بی‌مهری و بی‌توجهی واقع می‌شه. البته مثلا تو روایات داریم که وقتی از جاده‌ها عبور می‌کنید و قبرستان‌های شهرها رو می‌بینید، براشون فاتحه و دعا و صلوات بفرستید و اصلا همین عبور شما از نزدیک این قبرستان‌ها برای اون‌ها حقی ایجاد می‌کنه که شما براشون از این دست هدایای معنوی بفرستید و واقعا وقتی در حین عبور و بدون حتی پیاده شدن می‌شه امواتی که حتی یک صلوات مختصر و مفید هم تو کارشون، گشایش ایجاد می‌کنه رو این‌قدر خوشحال کنه، چرا ما این‌قدر دریغ می‌کنیم و بی توجهیم؟


الهی العفو

بسم رب الحسین

.

.

.

تو را فرا می خواند ، روی می گردانی

نوازشت می کند ، سر پس می کشی

آغوش مهر می گشاید ، بی تفاوت عبور می کنی...

غرق می شوی ، در بحر مواج وسوسه ها

مملو می شوی ، از بی خبری ، فراموشی

شتاب می گیری

به سوی خارهای زینت شده گناه...

فوا اسفاه من خجلتک ، آن لحظه ای که به خود آیی

 و فریب خورده یابی

حیران و سرگشته ، می مانی در راه

گم می شوی ، در ظلمات بی راهه ها

تار می شوی ، مات می مانی

مملو از شکستگی ، زار می شوی

فریاد بر می آوری : فکیف حیلتی ؟!

و نمی یابی ، جز بی چارگی

...

در مانده و بی چاره و سرگشته ات که دید

به خاطرت می زند تکیه گاهی را

نوازشها و آغوش مهربانی را

یاد می آوری روی گردانیت را

سر پس کشیدن و عبور هایت را

سر می دهی : فوا اسفاه من خجلتی

می خوانی اش : باز آمده ام به آغوش مهرت  یا الهی !

بعد تقصیری و اسرافی علی نفسی...

فرا می خواندت

آغوش مهر می گشاید و نوازشت می کند

در می یابی !

نمی یابی خودت را

شرمگین می شوی ...

فاقبل عذری سر می دهی

من لی غیرک سر می کشی  و مست...

نجوا کنان می خوانی اش

آغاز می کنی برایش ، اقرار به گمراهی را

تکرار می کنی ، سبحانک انی کنت من الظالمین را

و اشک گونه هایت را ، بوسه می زند

 ...


نامه شهید حاج عباس ورامینی به فرزند خردسالش میثم

 خدمت میثم کوچولو سلام عرض می کنم و از خدا می خواهم که تو یادگارم را زیر سایه خود حفظ نماید و خود او نگهدار تو باشد.
آره میثم جان!
بابا رفت به صحرای کربلای ایران، خوزستان داغ، تا شاید درد حسین(ع) را با تمام گوشت و پوستش حس کند.
بابا رفت تا شاید بوی خون حسین(ع) به مشامش برسد.
بابا رفت تا شاید بتواند بر رگ بریده حسین(ع) بوسه بزند.
بابا رفت تا شاید بتواند با خون ناقابلش راه کربلا را بر روی تمام دلهایی که هوای کربلا دارند باز بکند.
بابا رفت تا شاید دیگر برود و پهلوی تو نباشد اما این را بدان که همه چیز ناپایدار است چه برای تو و چه برای من. تنها چیزی که باقی می ماند و قابل اتکاء است خداست.
میثم جان! سال گذشته در چنین روزی ساعت چهار صبح به دنیا آمدی یکسال از عمرت گذشت چه بسا در چنین روزی که روز به دنیا آمدن تو است بابا پهلوت نباشه اما هیچ عیبی نداره خدای بابا که تو را دوست داره که هست پس ناراحت نباش و همیشه به خدا فکر کن تا دلت آرام باشد. پس بابا رفت.



تشکر از خدا


 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

مواقع شادی ، ستایش “خدا”
مواقع سخت ، یافتن “خدا”
مواقع آرام ، پرستش “خدا”
مواقع دردناک ، اعتماد به “خدا”

و در تمامی مواقع تشکر از ” خدا ” را فراموش نکن . .

عاشق شهادت

بغض کرده بود. از بس گفته بودند: بچه ست؛ زخمی بشود آه و ناله می کند و عملیات را لو می دهد.؛ شاید هم حق داشتند. نه اروند با کسی شوخی داشت، نه عراقی ها. اگر عملیات لو می رفت، غواص ها - که فقط یک چاقو داشتند - قتل عام می شدند.فرمانده که بغضش را دید و اشتیاقش را، موافقت کرد... بغض کرده بود. توی گل و لای کنار اروند در ساحل فاو دراز کشیده بود. جفت پاهایش زودتر از خودش رفته بودند. یا کوسه برده بود یا خمپاره. دهانش را هم پر از گل کرده بود که عملیات را لو ندهد.


استغفرالله ربی و اوتوب الیه

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :خوشا به حال کسى که روز قیامت در نامه اعمالش، زیر هر گناهى جمله «استغفر اللّه » یافت شود.


محبت

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

درخت سایه اش را بی دریغ به تو می بخشد

و خورشید گرمایش را  و گل شمیم خوشش را

باران طراوتش را و آسمان برکتش را و رود قطره قطره آبش را

و پرنده نوای دل انگیزش را و همه و همه بخشیدن را

از خدایی آموخته اند که آنها را زیبا آفریده

زیباترین آفریده خدا انسان است

تو برای بخشیدن چه داری ؟ ثروتت ؟ دانشت ؟ جانت ؟

همه این‌ها خوب است اما چرا از گنج بی پایانی که در وجودت داری خرج نمی کنی ؟

محبت !

حاضری آنرا ببخشی ؟

با خنده ای بر لبت یا اخلاقی خوش یا دستان پرمهری که بر سر کودکی

خسته از کار می کشی یا با محبتی که به عشقت می کنی یا

مطمئن باش گنجت تمام نمی شود بلکه زیاد خواهد شد پس از بخشیدنش دریغ نکن


مناجات سید محمد حسین علم الهدی



http://www.khavaranshop.com/http://www.khavaranshop.com/http://www.khavaranshop.com/

خدایا این سرزمین پاک در دست ناپاکان است، در همین 20 کیلومتری من در همین تاریکی شب علی می خواست و به نخلستان می رفت فاطمه وضو می گرفت پیامبر به سجده می رفت و حسن و حسین به عبادت میپرداختند. این خانه کوچک این سنگر این گودی در دل زمین ، این گونی های بر هم تکیه داده شده پر از حرف است.

فریاد است غوغاست ...
تنهایی عمیق ترین لحظات زندگی یک انسان است.
خدایا این خانه کوچک را بر من مبارک گردان ، در این چند روز با خاک انس گرفته ام . بوی خاک گرفته ام ، رنگ خاک گرفته ام ، حال می فهمم که چرا پیامبر علی ابن ابیطالب را ابوتراب نامید.
خدایا اگر من در دل سنگرم تو در دل من هستی و در دل من و سنگر هر دو حضور داری . لحظات چگونه می گذرد ؟ عبور زمان مانند عبور آب بحری از جلوی چشمانم کاملا ملموس است.
اما زندگی در این خانه کوچک که یک قلب پر طپش است یک دل خاکی در زمین خدا است ، پاکی در متن نمی تواند تکرار پذیر باشد
آری ... تنها موهبتی است الهی در تنهایی از تنهایی بدر می آییم در تنهایی به خدا می رسیم ... و در سنگر تنها هستم.


شادی روح مطهر این شهید بزرگوار و همه ی شهدا از صدر اسلام تا به امروز

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم واحشرنا  معهم واهلک اعدائهم اجمعین


شکلک گلشکلک گلشکلک گلشکلک گلشکلک گلشکلک گل

نور بعثت



عکسهای متحرک عید مبعث,عید مبعث,عکسهای متحرک تبریک عید مبعث,تصاویر متحرک عید مبعث,www.pixday.ir


حضرت علی علیه السلام:

أرسَلَهُ بِالضِّیاءِ ، وقَدَّمَهُ فِی الاصطِفاءِ ، فَرَتَقَ بِهِ المَفاتِقَ؛

او (پیامبر اکرم ص) را با نور و روشنایى فرستاد و در انتخاب و گزینش ، او را مقدّم داشت. به واسطه او، گسستگی‌ها را به هم برآورد.


شهید همت

شهید همت: از طرف من به جوانان بگویید چشم شهیدان و
تبلور خونشان به شما دوخته است بپا خیزید و اسلام خود را
دریابید.


انسان یک تذکر در هر 4 ساعت به خودش بدهد، بد نیست

بهترین موقع بعد از پایان نماز،وقتی سر به سجده می گذارید،
مروری بر اعمال از صبح تا شب خود
بیندازد،آیا کارمان برای رضای خدا بود


ان شاءالله



فردی مقداری گوشت خرید و به منزل برد و به زنش گفت: برای ناهار آب گوشت تهیّه کن تا ظهر که از کار برگشتم بخوریم. زنش به او گفت: بگو ان شاءاله، مرد گفت اینکه ان شاءالله گفتن ندارد، ظهر می آیم و آب گوشت می خوریم. دست بر قضا وقتی ظهر مرد راه بازگشت به خانه بود مأمورین او را با یک مجرم فراری اشتباه گرفتند و دستگیرش کردند و به زندان بردند، دو سه روز بعد که فهمیدند اشتباه کرده اند، او را آزاد کردند. مرد به سوی خانه بازگشت و وقتی به خانه رید و در خانه را زد، زنش از داخل خانه گفت: کیستی؟ مرد گفت: ان شاءالله منم. خدا عملاً ان شاءالله را به او آموخت.

پیامبر به حضرت علی فرمود: خودم دیدم و از خودم شنیدم و احدی آن را ندیده است، دیدم که در قبضه ی خدا هستم و همه ی خلق هم آنجا هستند و هیچ جایی بهتر و مطلوبتر از آنجا نیست. اگر به مشیّت الهی تن بدهی زندگی بر تو شیرین می شود. امّا اگر به آن تن ندهی و خلاف آن را بخواهی، یعنی تقلاّ کنی که از قبضه ی خدا بیرون بیایی، چون ممکن نیست، زندگی بر تو تلخ می شود.

همه ی در قبضه ی خدا هستند. هر کس از صاحبخانه خوشش بیاید برای او هیچ جا لذّت بخش تر از آن نیست و اگر هم راه بود که از قبضه ی خدا خارج شود به هیچ قمتی آن را ترک نمی کرد.هر کس از صاحبخانه خوشش نیاید و نسبت به او عداوت و کینه و حسد داشته باشد هیچ جا سخت تر و عذاب آورتر از آنجا برای او نیست و هر چه تقلّا کند راهی برای بیرون رفتن از قبضه ی خدا وجود ندارد، لذا بسیار عذاب می کشد.  «لا یُمکِنُ الفَرارُ مِن حُکومَتِکَ»: خدایا از حکومت تو فرارکردن امکان پذیر نیست.


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

هر گم کرده ای که داری احتیاطاً در خانه ی دل خودت بگرد، خواهی دید که همان جاست.



 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

هر گم کرده ای که داری احتیاطاً در خانه ی دل خودت بگرد، خواهی دید که همان جاست. هر کس دیگری هم که گم کرده ای داشت و از تو سراغ آن را گرفت باز به خانه ی دلت نگاه کن آن را هم همان جا پیدا خواهی کرد. این همه در بیرون به دنبال گمشده هایت گشتی و چیزی پیدا نکردی؛ حالا کمی وقت صرف کن و خانه ی دلت را بگرد شاید آنجا پیدا شد.

برگرفته از سخنان حاج اسماعیل دولابی رضوان الله تعالی علیه

لبخند شهید رضا قنبری


line pixday.ir زیباساز وبلاگ – جدا کننده متن  24
به طور قطع ما آدم های پا در گل مانده، از درک این لبخند در موقع کفن شدن این شهید عاجزیم. این رمز و راز را تنها عاشق و معشوق می دانند و بس.

ای شهید! مگر چه می بینی که این چنین شاد و مسروری؟
لبخند بزن دلاور!
لبخند بزن بر آنچه به آن دست یافته ای.
لبخند بزن که آنچه وعده الهی بود، به حقیقت پیوسته است.
لیخند بزن به فرشتگان مقربی که به استقبالت آمده اند. به همرزمان شهیدت. به امام شهدا...
لبخند بزن به ما که چشم به شفاعت تو دوخته ایم.

پیش از این درباره شهیدی از اهواز به نام «محمدرضا حقیقی» شنیده بودم در زمانی که می خواستند او را وارد قبر کنند بر لبانش لبخند دلنشینی نقش بسته بود...

و دیگر بار لبخند شهید «رضا قنبری». لبخندی از سر رضایت. شوق، آرامش، ...
به راستی بر این لبخند زیبا و دلنشین چه شرحی می توان نوشت؟

نام: شهیـد رضا قنبری
شهادت: مصادف با شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام) - 19 /8 /64
مزار:
گلزار شهدای بهشت زهرا(سلام الله علیها) قطعه: 26 ردیف: 35 شماره:33

زندگی نامه امام موسی کاظم ع



زندگی‌نامه امام موسی کاظم علیه السلام:

نام:موسى‏ بن جعفر.

کنیه: ابو ابراهیم، ابوالحسن، ابوالحسن اوّل، ابوالحسن ماضى، ابوعلى و ابواسماعیل.

القاب: کاظم، صابر، صالح، امین و عبدالصالح.

نکته:امام موسی کاظم علیه السلام در میان شیعیان به «باب الحوائج» معروف است.

منصب: معصوم نهم و امام هفتم شیعیان.

تاریخ ولادت امام موسی کاظم:هفتم ماه صفر سال 128 هجرى. برخى نیز سال 129 را ذکر کردند.

محل تولد امام موسی کاظم: ابواء (منطقه‏اى در میان مکه و مدینه) در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).

نسب پدرى: امام جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابى‏طالب علیهم السلام.

 نام مادر امام موسی کاظم:حمیده مصفّاة.

مدت امامت امام موسی کاظم: از زمان شهادت پدرش، امام جعفر صادق علیه السلام، در شوال 148 هجرى تا رجب سال 183 هجرى، به مدت 35 سال. آن حضرت در سن بیست سالگى به امامت رسید.

تاریخ و علت شهادت امام موسی کاظم: 25 رجب سال 183 هجرى، در سن 55 سالگى، به‏ وسیله زهرى که در زندان سندى بن شاهک به دستور هارون ‏الرشید به آن حضرت خورانیده شد.

محل دفن: مکانی به نام مقابر  قریش در بغداد (در سرزمین عراق) که هم اکنون به «کاظمین» معروف است.

همسران: 1. فاطمه بنت على. 2. نجمه.

فرزندان امام موسی کاظم: درباره تعداد فرزندان آن حضرت چند قول وجود دارد. بنابر نقل یکى از آنها، آن حضرت 37 فرزند داشت که 18 تن از آنان پسر و 19 تن دختر بودند.

مهدی قزلی

بغض کرده بود. از بس گفته بودند: «بچه است؛ زخمی بشود آه و ناله می‌کند و عملیات را لو می‌دهد.»
شاید هم حق داشتند. نه اروند با کسی شوخی داشت، نه عراقی‌ها. اگر عملیات لو می‌رفت، غواص‏‌ها - که فقط یک چاقو داشتند - قتل عام می‌شدند. فرمانده که بغضش را دید و اشتیاقش را، موافقت کرد.
* * *
بغض کرده بود. توی گل و لای کنار اروند، در ساحل فاو دراز کشیده بود. جفت پاهایش زودتر از خودش رفته بودند. یا کوسه برده بود یا خمپاره. دهانش را هم پر از گِل کرده بود که عملیات را لو ندهد
.

هدیه به روح پاک
شهید مهدی قزلی

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل الفرجهم


یا موسی بن جعفر


سخنی گهربار از هفتمین امام همام و نهمین معصوم مظلوم:

کم گویى ، حکمت بزرگى است، بر شما باد به خموشى

که شیوه اى نیکو و سبک بار و سبب تخفیف گناه است.

شهادتش تسلیت و تعزیت

 

خدایا...


خدایا
بعضی ها آن قدر کوچکند 
که برای بزرگ شدن ؛ نیاز دارند مرا زمین بزنند و روی شانه هایم بایستند
خدایا به من صبر بده
به من یاد بده که خیلی زیباست اگر پیشانی ام از مُهر سیاه نباشد . 
اما توی دلم هیچ بغض و کینه ای نداشته باشم
به من یاد بده که قبول کنم ؛ با گروهی از انسان ها این گونه رفتار کرد 
که هر گاه هر چه گفتند بگوییم شما درست میگویید !! ... 
مگر به کجای دنیا برمیخورد. 

آن دسته از مردم ِ بی غیرتی... که اگر تمام دنیا را آب ببرد
آنها را خواب ِ بی خبری برده

آن گروه از مردمانی که نماز میخوانند .. روزه میگیرند ؛ اما .... هیچ وقت عبادت نکرده اند
آن دسته از کسانی که همیشه به اندازه ی تمام ِ عقده هاشان به آنها بدهکاری

آن جماعتی که ارث پدری طلب دارند ..
خبر از دردها و زجر کشیدنت ندارند ؛ 
اما تا صدای خنده ات به گوششان میرسد ؛ از عقده لبریز میشوند

آن دسته ای که همیشه ی عمر باید خادمشان باشیم . 
آخ چقدر دلم برای کمبودهای این آدمها می سوزد
خدایا یادم بده ؛ چشم ببندم روی روزها و سالها و  لحظه هایی که
باید خیلی ها کنارم ؛ می بودند و نیستند و نبودند

انگار که سالهاست در بیرون از این دنیا سیر میکنند ... 
برخی هایی که بود و نبودشان فرقی نمیکند و هیچ وقت نمیشود روی آن ها حساب کرد ..

خدایا به من صبر بده